امام محمد باقر علیهالسلام
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ 21 تیر 1403 توسط کاربر:کاربر:Hbaghizadeh برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
امام محمد باقر علیهالسلام | |
---|---|
ابوجعفر محمد بن علی علیهالسلام ملقب به «باقرالعلوم»، امام پنجم از ائمّه اثناعشر و یکی از چهارده معصوم (علیهمالسلام) است.
ولادت
حضرت ابوجعفر، باقرالعلوم، در شهر مدینه تولد یافت و براساس نظر بیشتر مورخان و کتابهای روایی تولد ایشان در سال 57ق بوده است. این نقل با روایاتی که نشان میدهد امام باقر(ع) به هنگام شهادت جد خویش امام حسین(ع) در سرزمین طف حضور داشته و سه سال از عمرش میگذشته است هماهنگی دارد.
در روز و ماه ولادت آن حضرت نیز نقلهای مختلفی یاد شده است:
الف- سوم صفر 57ق
ب- پنجم صفر 57ق
ج- جمعه اول رجب 57ق
د- دوشنبه یا سهشنبه اول رجب 57ق.
بیشتر محققان با ترجیح نظریه نخست؛ یعنی سوم صفر آن را پذیرفتهاند.[۱]
امام محمدباقر(ع) از جانب پدر و نیز مادر، به شجره پاکیزه نبوت منتهی میگردد. او نخستین مولودی است که در خاندان علویان از التقای دو بحر امامت(نسل حسن بن علی(ع) و حسین بن علی(ع)) تولد یافت. پدر گرامی ایشان امام علی بن الحسین، زینالعابدین(ع) و مادر بزرگوار ایشان ام عبدالله، فاطمه دختر امام حسن مجتبی(ع)است.[۲]
بر اساس اکثر منابع تاریخی، امام پنجم دارای سه همسر و هفت فرزند بودند که از بین فرزندان ایشان، امام صادق(ع) پس از پدرش به امامت شیعیان برگزیده شد.
مفید و طبرسی پنج پسر و دو دختر به این شرح نوشتهاند: ابوعبداللّه جعفر(امام صادق(ع)) و عبداللّه که مادر این دو اُمّفَروه دختر قاسم بن محمّد بن ابیبکر بود؛ ابراهیم و عبیداللّه که در کودکی درگذشتند و مادرشان امّحکیم دختر اُسید (اسد و سیّد هم ثبت شده است ) ابن مغیرة الثّقفی بود؛ علی و زینب و امّسلَمه که مادرهایشان کنیز بودهاند. اِرْبلی ضمن نقل کامل سخن مفید، از ابن طلحة شافعی روایت کرده است که او فرزندان امام را سه پسر و یک دختر دانسته است. علوی عمری فرزندان امام را سه دختر و شش پسر ذکر کرده، اما سوّمین دختر را نام نبرده و نام پسر ششم را، که با ابراهیم و عبیداللّه از یک مادر بوده، زید نوشته است . نسل ایشان، همچنانکه علوی عمری نیز یادآوری کرده، فقط از فرزند برومندش امام صادق(ع) باقی ماند.[۳]
عصر امام باقر علیهالسلام
امام باقر(ع) چهارسال از حیات جدّ خود امام حسین(ع) و ۳۷ سال از زندگی پدر خود حضرت علی بن حسین(ع) را درک کرد و دوران زندگیش با حکومت ده تن از خلفای اموی (از معاویة بن ابی سفیان تا هشام بن عبدالملک ) و ایام امامتش با حکومت پنج تن از ایشان ـ ولیدبن عبدالملک (متوفی ۹۶) و سلیمان بن عبدالملک (متوفی ۹۹) و عمربن عبدالعزیز (متوفی ۱۰۱) و یزیدبن عبدالملک (متوفی ۱۰۵) و هشام بن عبدالملک (متوفی ۱۲۵) مقارن بود.[۴]
دوران زندگی امام پنجم بیشتر در شهر مدینه به نشر معارف دینی و ارشاد شیعیان و تربیت شاگردان گذشت.[۵]
علم
همۀ مؤلّفان شیعه و سنّی سبب ملقب شدن آن حضرت را به «باقر» را دانش فراوان او دانستهاند؛ و غالباً این نامگذاری را از پیامبر اکرم(ص) میدانند که جابر بن عبداللّه انصاری از آن حضرت نقل کرده است .
ابن عماد و دیگران آن حضرت را از فقهای مدینه برشمرده که به سبب دانش فراوان و شناختن ریشه و درون آن، او را باقر خواندهاند.
زمان امام باقر(ع)، یعنی دهههای آخر قرن اوّل و دهههای اوّل و دوم قرن دوم هجری، زمان ظهور فقهای بزرگ مخصوصاً در مدینه بود. در این دوران، مسلمانان که از فتوحات خارجی و جنگهای داخلی تا حدودی فراغت یافته بودند از اطراف و اکناف سرزمینهای اسلامی برای فراگرفتن احکام الهی و فقه اسلامی به مدینه، که شهر حضرت رسول(ص) و اصحاب و تابعان ایشان بود، روی مینهادند. فقها و محدّثان بزرگی از جمله سعید بن مسیّب (متوفّی ۹۴)، عروة بن زبیر (متوفّی ۹۴)، خارجة بن زیدبن ثابت (متوفّی ۹۹)، ربیعة الرأی (متوفّی ۱۳۶)، سفیان بن عُیَیْنه و محمّدبن شهاب زُهْری (متوفّی ۱۲۴) در این شهر جمع بودند. بخصوص که منع کتابت حدیث در زمان عمر بن عبدالعزیز لغو شده بود. در این دورانِ شکوفایی فقه و حدیث بود که دانش و معرفت امام باقر(ع) و نیز فرزند او امام صادق(ع)، بر همگان آشکار شد و اصول و مبانی کلام و فقه و سایر معارف دینی شیعه، که این دو امام بیش از همه مبیّن آن بودند، تدوین و توسّط راویان و شاگردان ایشان به عالم پراکنده شد. بسیاری از مجتهدان و مؤسّسان مذاهب فقهیِ دیگر از این دو امام فیض برده اند و به همین جهت، رایج شدن لقب «باقر» برای امام پنجم، که لقبی کاملاً علمی است، بسیار پر معنی است.
فضایل اخلاقی
در منابع شیعی روایاتی نقل شده است که بر طبق آنها امام باقر(ع) از پوشیدن لباس خوب و پاکیزه و تهیّة غذاهای خوب در خانه دریغ نداشت و خصوصاً برای رعایت حال برخی از افراد خانه این کار را لازم میدید. این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که در روزگار ایشان برخی گرایشهای ترک دنیا پیدا شده بود. و شاید به همین دلیل است که این موضوع در منابع نقل شده است .
امام با آنکه از مرتبت بلند اجتماعی برخوردار بود و به گفتة ذهَبی سروَری و دانش و رفتار صحیح را یکجا جمع کرده بود، شخصاً در گرمای حجاز در مزرعه کار میکرد و انگیزۀ این کار را اطاعت خدا و بی نیاز شدن خود و خانوادهاش از مردم میدانست. از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود پدرم از سایر افراد خاندان خود درآمد کمتری داشت ، ولی هزینۀ زندگی او از همه بیشتر بود. آمد و شد خویشانش او را دلگیر نمیکرد و از آنان با خوراکهای خوب پذیرایی میکرد و جامههای نیکو و مال نقد میبخشید. این روش را با دیگران نیز به کار میگرفت و هرگز از بخشش به برادران و متقاضیان و کسانی که به امیدی نزد وی آمده بودند، دریغ نمیکرد. همچنین خدمتکاران خود را در کارهای دشوار، یاری میکرد. هرگاه میخواست به سائلی کمک مالی کند او را «یا سائل» نمیخواند، بلکه «یا عبداللّه » (ای بندۀ خدا) میگفت.
امام باقر علیه السّلام را از زاهدان بزرگ عالم اسلام خواندهاند. ابونعیم با عبارت «الحاضرُالذّاکر، الخاشعُ الصّابر» از ایشان یاد کرده است. عطّار کتاب تذکرة الاولیاء خود را با یاد این امام خاتمه داده و، به پیروی از هُجویری، از آن حضرت به «برهان ارباب مشاهدت » و «امام اولاد نبی » و «گزیدة نسل علی » تعبیر کرده است . علاوه بر زهد عملی، بیانات آن حضرت در تفسیر الفاظی چون عبادت، محبّت ، غنا، تقوا، توکّل و دنیا راهگشای کسانی بوده که دین را از وجهۀ معنوی و عرفانی می نگریستهاند. به گفتة ابن حجر هیتمی امام باقر(ع) در ترسیم مقامات عارفان و بیان حقایق عرفانی سخنانی دارد که زبان از وصف آن عاجز است. کلینی از امام صادق(ع) نقل کرده است که فرمود پدرم همواره ذکر خدا میگفت و افراد خانوادۀ خود را هم به این کار سفارش میکرد. در سفر حجّ او را دیدند که غسل کرد و با پای برهنه وارد منطقۀ حرم شد، چون به مسجدالحرام رسید، به کعبه نگریست و با صدای بلند گریه کرد. آنگاه طواف کرد و بعد از نماز سر به سجده نهاد، هنگامی که سر از زمین برداشت محلّ سجده از بسیاریِ اشک مرطوب شده بود. در برابر مصائب تسلیم بود و همواره میترسید که مبادا نعمتهای خدا را ناسپاسی کرده باشد. زمانی یکی از افراد خانوادة او بیمار شد و سپس درگذشت . امام که از بیماری او ناراحت بود، بعد از مرگ وی هرگز اظهار جزع نکرد و فرمود: آنچه را دوست میداریم از خدا میخواهیم ، امّا وقتی آنچه برای ما ناگوار است روی دهد، نسبت به آنچه خدا برای ما پسندیده است ، مخالفت نمیکنیم.
آن حضرت در برابر دوستان فروتنی می کرد و بدزبانی افراد را نادیده میانگاشت . ذهبی نقل کرده است که امام باقر(ع) در شبانه روز صد و پنجاه رکعت نماز میگزارد، و از امام صادق(ع) روایت شده است که پدرش را بنا بر وصیّتِ خود او، در جامهای که هنگام نماز بر تن می کرد به خاک سپردند.[۶]
شاگردان
برخی دستاوردهای دوران امام باقر عبارتند از:
- تحکیم مبانی عقیدتی و باورهای دینی جامعه اسلامی.
- نقد و تخطئۀ اندیشههای انحرافی و باورهای نادرست راه یافته در قلمرو عقاید مسلمانان
- بسط و گسترش فرهنگ فقهی و احکام شریعت
- مبارزه با بکارگیری روشهای غلط در کار اجتهاد و استنباط احکام فقهی
- تربیت شاگردانی کارآمد در میدان فقه و کلام و مباحث اخلاقی و اجتماعی
- رهبری جامعۀ شیعی به سوی اندیشههای ناب اسلامی
- حفظ تشکیلات شیعی از خطر انهدام و نابود شدن در زیر چرخهای حاکمیت استبدادی امویان
- ترویج اندیشههای اعتقادی - سیاسی شیعه با وجود در پیش گرفتن خط مشی تقیه.
- ارائۀ الگوهای عملی به جامعه اسلامی در زمینه عبادت، زهد، کار و تلاش، علم، اخلاق و حضور مفید و سازنده در اجتماع. و....[۷]
امام باقر در دربار هشام
شهادت
امام باقر(ع) پس از عمری تلاش در میدان بندگی خدا و احیای دین و ترویج علم و خدمات اجتماعی به جامعه اسلامی، در روز هفتم ماه ذوالحجه سال 114ق به شهادت رسید. در سال رحلت و شهادت آن حضرت آرای دیگری نیز وجود دارد. دستهای از مورخان سال 117ق و بعضی سال 118ق و گروه اندکی سالهای 116 و 113 و 111 را یاد کردهاند، اما بیشتر منابع تاریخی سال 114ق را متذکر شدهاند.
منابع روایی و تاریخی علت شهادت آن حضرت را مسمومیت دانستهاند، مسمومیتی که دستهای حکومت امویان در آن دخیل بوده است.
از برخی روایات استفاده میشود که مسمومیت امام باقر(ع) به وسیلۀ زین آغشته به سم، صورت گرفته است، به گونهای که بدن ایشان از شدت تأثیر سم به سرعت متورم گردید و سبب شهادت آن حضرت شد.
در این که چه فرد یا افرادی در این ماجرای خائنانه دست داشتهاند، نقلهای روایی و تاریخی از اشخاص مختلفی نام بردهاند. بعضی منابع، شخص هشام بن عبدالملک را عامل شهادت آن حضرت دانستهاند. بخشی دیگر، ابراهیم بن ولید را وسیلۀ مسمومیت معرفی کردهاند. برخی از روایات نیز زید بن حسن را که از دیر زمان کینههای عمیق نسبت به امام باقر(ع) داشت، را مجری این توطئه به شمار میآورند.
به طور مسلم وفات امام باقر(ع) در دوران خلافت هشام بن عبدالملک رخ داده است؛ زیرا خلافت هشام از سال 105 تا سال 125 هجری استمرار داشته و آخرین سالی که مورخان در وفات امام باقر(ع) نقل کردهاند 118ق میباشد.[۸]
در بارۀ محل دفن آن حضرت، در قبرستان بقیع در مدینه، اختلافی دیده نمیشود. در روایت ابوبصیر از حضرت صادق(ع) که کلینی و به نقل از او مجلسی آورده است، آن حضرت میفرماید که پدرم به سال ۱۱۴ وفات یافت و پس از پدر نوزده سال و دو ماه زنده بود. چون رحلت امام سجاد(ع) را بیشتر مورخان در محرم نوشتهاند، ظاهراً رحلت امام باقر(ع) در ربیع الاول بوده است. ولی از ظاهر تعبیرِ بیشترِ مورخان و صریح عبارت شهید اوّل و قمی برمیآید که هفتم ذیالحجه را برگزیدهاند.[۹]
پانويس
منابع مقاله
- ترابی، احمد، امام باقر(ع) جلوۀ امامت در افق دانش، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ چهارم 1387
- طارمی، حسن؛ «دانشنامه جهان اسلام»، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، ج1، تهران، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، چاپ دوم، 1378.