ابن بصال، محمد بن ابراهیم
ابن بَصّال، ابوعبداللهمحمدبنابراهیماندلسىطلیطلى(د 499ق/ 1106م)، گیاهشناس مسلمان و دانشمند آگاه به دانش كشاورزی، او را ابن فصال نیز گفتهاند.
كحاله، در گزارشى از اوضاع كشاورزی و گیاهشناسى در تاریخ اسلام، از دو شخص متفاوت با عنوان محمد بن ابراهیم بن فصال و ابراهیم بن محمد بن بصال نام برده كه ظاهراً هر دو یكى هستند. گر چه از منابع تاریخى به طور مستقیم اطلاعات چندانى درباره زندگى ابن بصال نمىتوان به دست آورد، اما با تكیه بر شواهد تاریخى عصر، مىتوان تصویری از زندگى او ترسیم كرد.
منصب
ابن بصال ظاهراً در طلیطله به دنیا آمد و مدتى در مصر و ایتالیا به سفر پرداخت. رهآورد این سفرها، دانش و تجربه فراوان در امر كشاورزی و پرورش گیاهان بود و گویا بسیاری از بذرهای گیاهان و كاشتنیهای مختلفى كه اهمیت زراعى و طبى آنها را تجربه كرده بود با خود به همراه آورد. پس از بازگشت به طلیطله به خدمت ابوالحسن یحیى المأمون، امیر بنى ذوالنون درآمد و به سرپرستى باغهای وسیع او منصوب شد. هنگامى كه آلفونس ششم پادشاه كاستیل، با استفاده از تشتت و اختلافات داخلى اعراب اسپانیا، طلیطله را از چنگ خاندان بنىذوالنون بیرون مىآورد، ابن بصال به اشبیلیه رفت و به خدمت معتمد، پادشاه خاندان بنى عباد درآمد كه وسعت باغهایشان در اندلس مقام دوم را داشت.
شاگردان
توجه خاص اندلسیان در دوران ملوكالطوایف (سده 5ق/12م) به ایجاد باغهای فراوان و وسیع، موجب ظهور گروه قابل توجهى از دانشمندان فن باغداری و علم گیاهشناسى و تدوین كتابهای متعددی به دست آنان شد. ابن بصال نیز در میان همین گروه، ظهور كرد و توانست شاگردان برجستهای همچون ابوعبدالله محمد بن مالك طغنری تربیت كند.
وفات
ویسرانجام در قرطبه درگذشت( 499ق).
آثار
ابن بصال اثر مهم خود كتاب «الفلاحة» یا دیوان الفلاحة را برای ابوالحسن یحیى المأمون نوشت. ابن عوام (ه م) چنانكه خود گفته، از كتاب ابن بصال در تألیف كتاب الفلاحة استفاده كرده و یادآور شده كه ابن بصال بر مبنای تجارب شخصى خویش، آن را نوشته است. ابن غالب در كتاب فرحة النفس خود اشاره كرده كه صحت مشهودات و برتری روشهای ابن بصال از طریق تجربه به اثبات رسیده است. این كتاب توسط خود ابن بصال به صورت رسالهای در 16 باب خلاصه و القصد و البیان نامگذاری گردید. خلاصهای از فصلبندی و رئوس مطالب این كتاب را، همراه با گزارشى از وضع كشاورزی در اندلس بهطور كلى و نقش و تأثیر ابن بصال در پیشبرد و توسعه آن، در مقاله خیاط مىتوان دید. ترجمهای كاستیلى از كتاب ابن بصال (مربوط به قرون وسطى) به ویرایش خ.م. میلاس و الیكروزا در مجلة الاندلس، در 1948م، شم 13، جزء 2، ص 347-430 و بار دیگر با ترجمه و مقدمه و ویرایش همو و محمد عزیمان در تتوان، 1955م به چاپ رسیده است. و الیكروزا نسخههای خطى جدیدی از آثار ابن بصال را در 1954م در تمودا جلد 2، ص 339-344 معرفى كرده است. [۱]
پانویس
- ↑ دیانت، ابوالحسن، ج3، ص116-117
منابع مقاله
دیانت، ابوالحسن، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.