راههای ابریشم: تاریخ جهان از دیدگاهی نو
راههای ابریشم: تاریخ جهان از دیدگاهی نو | |
---|---|
پدیدآوران | فرانکوپن، پیتر (نویسنده) افشار، حسن (مترجم) |
ناشر | نشر مرکز |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۳۹۹ |
شابک | 0-470-213-964-978 |
موضوع | تاریخ جهان,istoryB World,راههای تجاری - تاریخ,outesB Trade - History,شرق و غرب - تاریخ,estB and East - History,امپریالیسم - تاریخ,mperialismB - History,برخورد فرهنگ ها - تاریخ,onflictB Culture - History,فرهنگ زدایی - تاریخ,cculturationB - History,جاده ابریشم - تاریخ,oadB Silk - History |
کد کنگره | D۲۱/۳/ف۴ر۲ ۱۳۹۹ |
راههای ابریشم: تاریخ جهان از دیدگاهی نو تألیف پیتر فرانکوپن؛ ترجمه حسن افشار؛ بسیار فراتر از تاریخ راههای ابریشم، این کتاب به راستی تاریخ جدید افشاگری دربارهی جهان است، که میتواند تصورات ما را در این مورد که از کجا آمدهایم و به کجا میرویم دگرگون کند. از خاورمیانه و بی ثباتی سیاسیاش، تا چین و رشد اقتصادیاش، این منطقهی پهناوری که از بالکان به سمت شرق تا استپ ها و جنوب آسیا را در برمیگیرد در سالهای اخیر به کانون توجه جهانی تبدیل شده است. برای فهم اهمیت شهرها و کشورهایی که در این مسیرهای تجاری پیچیده قرار گرفتهاند،این کتاب به ما می آموزد که باید نخست از تاریخ شگفت انگیز آنها آگاه شویم و نشان میدهد که سرنوشت غرب چگونه همواره پیوندی ناگسستنی با شرق داشته است.
گزارش کتاب
جادهٔ ابریشم یا راه ابریشم شبکهی راه های بههم پیوستهای با هدف بازرگانی در آسیا بود که خاور و باختر و جنوب آسیا را به هم و به شمال آفریقا و خاور اروپا پیوند می داد؛ مسیری که تا سدهی پانزدهم میلادی بهمدت ۱۷۰۰ سال، بزرگترین شبکهی بازرگانی دنیا بود.جادهی ابریشم از مهمترین قسمت نوار شمالی ایران هم میگذشت. در این پل بین شرقن و غرب بود که حدود 5000 سال پیش، کلان شهرها پیدا شدند. شهرهایی که عجایب جهان باستان بودند. این مناطق جایی است که ادیان بزرگ جهان در آنجا پیدا شدند و یهودیت و مسیحیت و اسلام و دین بودا و دین هندو تنه به تنهی یکدیگر زدند. این جا بوتهی ذوبی است که گروههای زبانی مختلف با هم رقابت کردند و زبانهای هندواروپایی، سامی، و چینی - تبتی در کنار مردمانی که به زبان آلتایی، یا ترکی، یا قفقازی سخن میگفتند عرض اندام میکردند. این ناحیه جایی است که امپراتوریهای بزرگ سربرآوردند و جایی است که پیامدهای کشمکشهای فرهنگها و رقیبان تا هزاران فرسنگ دورتر احساس میشد. از این جا دریچههای تازهای به روی گذشته باز میشد و نشان میداد که جهان به هم پیوسته است و اتفاقی که در قارهای میافتد در قارهای دیگر اثر میگذارد؛ جهانی که پیامدهای حوادث آسیای میانهاش را در شمال آفریقا احساس میکردند و وقایع بغدادش در اسکاندیناوی طنین افکن میشد؛ کشفیاتی که در قارهی آمریکا میکردند قیمت اجناس را در چین عوض میکرد و تقاضا را در بازارهای اسب شمال هندوستان بالا میبرد. این ارتعاشها در شبکهای اتفاق میافتاد که از هر طرف گسترده است، در جادههایی که زائران و جنگجویان، و عشایر و تجار از آنها عبور میکردند، محصولات و اجناس داد و ستد میشد، و افکار مبادله میشدند و محک میخوردند و پالایش میشدند. آنها نه فقط رفاه، که خشونت و مرگ، و بیماری و بدبختی را هم انتقال دادهاند. اواخر قرن نوزدهم، زمین شناس آلمانی سرشناسی به نام فردیناند فون ریشتهوفن، روی این شبکهی گسترده نامی گذاشت که تا امروز باقی مانده است: زایدنشتراسن - راههای ابریشم. به این ترتیب این گذرگاهها، که دستگاه اعصاب مرکزی جهان هستند، مردمان و مکانها را به هم متصل میکنند، اما زیر پوست اند و با چشم غیر مسلح دیده نمیشوند. همان طور که کالبدشناسی به ما نشان میدهد که بدن چگونه کار میکند، فهمیدن این ارتباط ها هم اجازه میدهد ما طرز کار دنیا را بفهمیم. اما با وجود اهمیت این بخش از جهان، تاریخ رسمی از آن غفلت کرده است. یک علت اش چیزی است که نامش را «شرق شناسی» گذاشتهاند،نگاه بی ظرافت و شدیدا منفی به شرق، که آن را عقب افتاده و مادون غرب و بنابراین بدون ارزش مطالعهی جدی میبیند. اما یک علت آن هم این حقیقت است که روایت موجود از گذشته به قدری مسلط و تثبیت شده است که جایی برای منطقهای که از دیرباز به حاشیهی قصهی ظهور اروپا و جامعهی غربی رانده شده، باقی نگذاشته است.
مکانهایی در راه ابریشم وجود داشتند که اکنون جز نامی از آنها باقی نمانده و حال آنکه روزگاری بروبیایی داشتند. این شهرها قطار شده در کمرگاه آسیا، به دانههای مرواریدی می ماندند که از اقیانوس آرام تا دریای مدیترانه چیده شده بود. شهرها به یکدیگر انگیزه میدادند و حاکمان و نخبگان، در معماری بلندپروازانه و ساخت بناهای هرچه دیدنی تر، گوی رقابت از یکدیگر میربودند. کتاب خانهها، نیایشگاهها، رصدخانهها، همه در ابعاد عظیم و با اثربخشی فرهنگی، منطقه را فراگرفته بودند و قسطنطنیه را با دمشق و اصفهان و سمرقند و کابل و کاشغر پیوند میدادند. این شهرها خانهی دانشمندانی میشدند که مرزهای دانش را گسترش میدادند که تنها انگشت شماری از آنان تا امروز نام آشنا ماندهاند. سدهها پیش از آغاز دوران مدرن، مراکز فکری برتر جهان، آکسفوردها و کمبریج ها، هارواردها و ییلها، نه در اروپا و آمریکا، که در بغداد و بلخ و بخارا و سمرقند بودند. علتی داشت که فرهنگها و شهرها و مردمان سر راه جادهی ابریشم بدین حد رشد و ترقی کردند: آنها در داد و ستد کالاها و اندیشهها از یکدیگر می آموختند و وام میگرفتند و انگیزهی پیشرفت بیشتر در علم و فلسفه و زبان و دین میشدند. پیشرفت ضروری بود؛ و یک شاه کشرو ژائو در شمال شرق چین، در آن گوشهی دور آسیا، بیش از 2000 سال پیش هم این را میدانست. ول در اوایل دوران مدرن به سبب دو اکتشاف دریایی بزرگ که در پایان قرن پانزدهم روی داد، کسوت ترقی خواهانه نقل مکان کرد. ظرف شش ماه سال در دههی 1490 بنای اختلال مهمی در کار شبکههای دیرینهی مبادله گذاشته شد. نخست، کریستوف کلمب اقیانوس اطلس را درنوردید و راه را برای اتصال دو پهنهی خاکی بزرگی که تا آن زمان دور از دسترس مانده بود به اروپا و ورای آن هموار کرد. سپس، تنها چند سال بعد، واسکو دا گاما با عبور از دماغهی جنوب آفریقا به هند رسید و راه دریایی تازهای را گشود. این کشف ها الگوهای تعامل و تجارت را تغییر دادند و دگرگونی چشمگیری در گرانیگاه سیاسی و اقتصادی جهان پدید آوردند. ناگهان اروپای غربی، که تا آن زمان منطقهای در حاشیه بود، تبدیل به کانون بالندهی ارتباطات و حمل و نقل و شبکهی بازرگانی جهانف و میانجی جدید شرق و غرب عالم شد. خیزش اروپا جنگ تمام عیاری بر سر قدرت، و حاکمیت بر گذشته، پدید آورد. در حالی که رقیبان سرگرم تسویه حساب با یکدیگر بودند، تاریخ تغییر کرد تا با وقایع و مضامین و افکار قابل استفاده در مبارزهی عقیدتی که در کنار جنگ بر سر منابع و حکمرانی بر راههای دریایی جریان داشت، هماهنگ شود.[۱]
پانويس
منابع مقاله
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران