دین و قدرت: خوانشی نو از حاکمیت

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    دین و قدرت: خوانشی نو از حاکمیت
    دین و قدرت: خوانشی نو از حاکمیت
    پدیدآورانشحرور، محمد (نویسنده)

    ناصری طاهری، عبدالله (مترجم)

    سادات طباطبایی، سمیه (مترجم)
    ناشرنشر مروارید
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۳۹۸ش
    شابک0-613-191-964-978
    کد کنگره

    دین و قدرت: خوانشی نو از حاکمیت تألیف محمد شحرور، مترجم عبدالله ناصری طاهری و سمیه سادات طباطبایی؛ نوشتار حاضر کتابی است که دیالکتیک دین و قدرت را در متن مفهوم حاکمیت بر می رسد و می کوشد از این مفهوم ریشه دار در میراث دینی مسلمانان خوانشی نو عرضه کند.

    ساختار

    مطالب کتاب در دو بخش (هریک حاوی سه فصل) ارائه گردیده است:

    بخش اول: حاکمیت

    بخش دوم: دین و قدرت

    گزارش محتوا

    از آن زمان که خداوند روح در تن انسان دمید، دیالکتیک دین و قدرت در زندگی بشر برجا و اثر گذار بوده است؛ دیالکتیکی در میانه ی جدل های فریبکارانه که در آن، گاهی دین غالب می شد و گاهی قدرت؛ بی آن که این میدان، فاتح یا مغلوب همیشگی داشته باشد. نه دین می خواهد در برابر قدرت سر فرود آورد و نه می تواند از آن رهایی یابد و نه قدرت از چرخیدن بر گرد رقیب دست می کشد تا مگر به رؤیای چنگ آویختن در دین جامه ی عمل پوشاند. این واقعیت تاریخی بر هیچ کس پوشیده نیست که دیالکتیک میان دین و قدرت در تمام مراحل تاریخ بشر، مصیبت های فراوان و جنگ های ویرانگر از خود بر جای گذاشته است و این روند همچنان ادامه دارد. هر بار که سنگ آسیاب این دیالکتیک می چرخد، هر که و هرچه را که در مسیرش است، می کوبد و هر بار حاصل این کوفتن و خرد کردن جانکاه، دستاوردهایی زود گذر است که برای نبرد پیش رو حکم آتش بس را دارد. گاه این دستاورد، حکومتی است که رخت دین بر قامت می افکند و گاه دینی است که لباس حکومت بر تن می کند. در هر دو حال هدف یک چیز است و آن سیطره بر سرنوشت و زندگی مردم، که از رهگذر واداشتن آنان به تسلیم در برابر قدرت دین و یا دین مسلط حاصل می شود.

    نوشتار حاضر کتابی است که دیالکتیک دین و قدرت را در متن مفهوم حاکمیت برمی رسد و می کوشد از این مفهوم ریشه دار در میراث دینی مسلمانان خوانشی نو عرضه کند. نویسنده برای برآوردن این مهم مراحل تحول و تکامل مفهوم حاکمیت را از عصر خوارج تا به امروز عصر اسلام سیاسی و جریان های سلفی بررسی می کند و نشان می دهد که خوانش ایدئولوژیک از حاکمیت چگونه بر دیدگاه اسلام گرایان تندرو، همانند أبو الأعلی مودودی و سید قطب تأثیر گذاشته است؛ کسانی که حاکمیت قراردادی را در تقابل با حاکمیت الهی می پندارند و از این رو نه تنها تکفیر دولت های غربی و کشتار شهروندان آن ها را جایز می شمرند بلکه دولت های حاکم بر کشورهای مسلمان را هم به علت وضع قانون تکفیر کرده و مسلمانان را به سبب پیروی از قوانین موضوعه می کشند. زیرا باور دارند حق قانونگذاری تنها از آن خداست. در خوانش شحرور با سه نوع حاکمیت روبه رو می شویم: حاکمیت الهی، حاکمیت بشری، حاکمیت الهی بشری. او در بررسی پیوند میان دین و قدرت نخست بر این نکته تأکید می کند که دین اسلام جهان شمول است زیرا بنیاد آن بر مجموعه ارزش های اخلاقی است که با فطرت انسان همسو است و بدین علت از سوی انسان ها در هر زمان و مکان پذیرفته می شود. او سپس اظهار می دارد که اجبار و اعمال قدرت در پذیرش دین بی معنااست. نویسنده می گوید باید میان سلطه ی دین و سلطه ی حکومت فرق نهاد. سلطه ی دین، با وجدان انسان سرو کار دارد و امری است درونی نه بیرونی. در مقابل سلطه ی حکومت است که در سه سطح قانونگذاری، اجرایی و قضایی تعریف می شود. مؤلف از نواندیشان دینی اهل سوریه و از اعضای نو معتزلی اتحادیه ی عقل گرایان عرب است. کتاب پیش رو یکی از مجموعه آثار او در این اتحادیه است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران

    وابسته‌ها