دیوان اشعار اشرف مازندرانی

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    دیوان اشعار اشرف مازندرانی
    دیوان اشعار اشرف مازندرانی
    پدیدآوراناش‍رف‌ م‍ازن‍دران‍ی‌، محمدسعیدبن محمدصالح (نويسنده) س‍ی‍دان‌، م‍ح‍م‍دح‍س‍ن‌ (گردآورنده)
    عنوان‌های دیگردیوان
    ناشربنياد موقوفات دکتر محمود افشار
    مکان نشرایران - تهران
    سال نشر1373ش
    چاپ1
    موضوعشعر فارسی - قرن 11ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دیوان اشعار اشرف مازندرانی، اثر ملا محمدسعید مازندرانی (1035-1116 یا 1030ق)، متخلّص به «اشرف»، (نوه دختری محمدتقی مجلسی) است. این دیوان، 8000 بیت در قالب‌های قصیده، غزل، قطعه، ترکیب‌بند، مثنوی، ابیات مفرد، رباعی (دوبیتی) دارد که در موضوع‌هایی مانند مدح، غنا، معمّا و مرثیه عرضه شده‌اند. محمدحسن سیدان پژوهش این اثر را انجام داده است.

    سیدان (محقق) ویژگی‌های شعر اشرف مازندرانی را با اشاره‌ای گذرا به حرکت ادبی - اجتماعی که از اوایل قرن نهم هجری در شبه قاره هندوستان آغاز شد، توضیح می‌دهد. این دوره با کوچ برخی از شاعران ایرانی به هند و ایجاد «سبک هندی» شناخته می‌شود. این سبک را «بابافغانی شیرازی» (درگذشته 925ق) پدید آورد و شاعرانی چون «عرفی» (درگذشته 999ق)، «نظیری نیشابوری» (درگذشته 1021ق)، «طالب آملی» (درگذشته 1036ق) و «کلیم همدانی» (درگذشته 1061ق) از این سبک پیروی کرده‌اند. این طرز نو سرانجام فراتر از کار بابافغانی به دست «صائب تبریزی» (درگذشته 1088ق) که استاد اشرف مازندرانی است، به کمال رسید. اشرف در پیروی از سبک استادش تا بدانجا پیش می‌رود که متهم به سرقت ادبی از وی شده است[۱]‏.

    برخی از بزرگان ادب پارسی در هندوستان ارزش شعر و جایگاه او در ادبیات فارسی را برشمرده‌اند؛ از جمله میر‌ غلام‌علی «سَرو آزاد بِلگرامی» (1200-1116ق) در کتاب «مآثر الكِرام»، درباره اشرف می‌گوید: «دیوان ملا محمدسعید اشرف به مطالعه درآمد؛ انواع شعرِ قصیده و غزل و مثنوی و قطعه و غیرها دارد و همه‌ جا حرف به قدرت می‌زند!». سراج‌الدین علی‌خان «آرزو» (1099-1169ق) در «مَجمع النّفایس» از شوخ‌طبعی، صداقت، پاک‌دامنی و شعر اشرف چنین سخن می‌گوید: «هرکه دیوان او را سیر کرده، می‌داند که چقدر شوخ‌طبیعت بود! تلاش معنی‌های تازه بسیار دارد و فکرش معروف. همین الفاظ نابسته که در اشعار او اکثر است، سببش همین بود که در بندِ بستن مضمون تازه است؛ لهذا در کلام او بیت دردمندانه کم است. صاحب غزل و رباعی و قصاید است. مثنوی قضا و قدر - در برابر قضا و قدر محمدقلی سلیم - گفته و خیلی معانی غریب در آن به‌کار برده». برخی از تذکره‌نویسان ایرانی (مانند حزین لاهیجی و گلچین) نیز، از طبع رسا و معمّیات مرغوب او یاد کرده‌اند[۲]‏.

    اشرف در قصیده‌سرایی به کمال‌الدین اسماعیل هم گرایش داشته است؛ او، که از قصیده‌سرایان معروف اوایل حمله مغول است، قصیده‌ای محکم و پر از دقایق ادبی درباره «برف» سروده است: هرگز کسی ندید بدین‌سان نشان برف گویی که لقمه است زمین در دهان برف و اشرف مازندرانی در قصیده‌ای که به همین وزن و قافیه و ردیف سروده است، می‌گوید: فیروز گشت خسرو گیتی‌ستان برف فیروزه‌ی سپهر نهان شد به کان برف

    بایسته است که اشرف را از شاعران موفق دوره رو به انحطاط شعر و ادب عصر تیموری در هند و دوران صفویه در ایران بشمار آورد؛ دوره‌ای که لفظ و معنی هر دو رقیق شده بودند و در غزلیات هم، دیگر آن عظمت و شکوه که در کلام سعدی جلوه‌گر است، دیده نمی‌شد. قصیده هم فخامت و صلابت گذشته خود را از دست داده بود. توفیق اشرف در سروده‌هایش به‌ویژه در مثنوی‌ها، سادگی و دور از تصنع ‌بودن آنهاست؛ مانند مثنویی که برای همسرش «مریم» سروده است: ز شادی هرکسی در کار دیگر من و سرگرمی بازار دیگر به فکر یار حسرت‌پیشه بودم در این فکر و در این اندیشه بودم و مثنوی روان، پُراحساس و اندوه‌باری که برای فرزندش «محمدامین» سروده است: ای نور چراغ دیده من آرامِ دلِ رمیده من

    در مثنوی «مریم»، احساس تنهایی و دوری از همسرش را در غربت با ظرافت تمام بیان می‌کند و با فرزندش به مهربانی پدرانه با زبانی که برای کودکان بایسته است، به صحبت و نصیحت و راهنمایی می‌نشیند. در این مثنوی‌ها پیرایه نیست و سادگی آن مانند زلال آب، روشن است.

    البته در برخی مثنوی‌ها مانند «قضا و قدر» آن رسایی و قدرت کلام دیده نمی‌شود. نکته ظریفی که باید بدان اشاره کرد، این است که بیشتر اشعار اشرف مازندرانی تحت تأثیر طبیعت سبز و خرم هند و گل‌ها و ریاحین محیط اطراف او (برخلاف اکثر شعرایی که پیرو سبک هندی بوده‌اند) بسیار بانشاط است. قصیده 119بیتی‌ای که او در منقبت امام علی(ع) سروده است و با این مصرع آغاز می‌شود: «نوبهار آمد که یابد گرمی بازار گُل»، به‌حق، یکی از زیباترین قصاید اشرف است؛ تکرار 120 واژه «گُل» در ردیف آن و وصف زیبایی‌های طبیعت، حقیقتاً مشام جان را معطر می‌کند و خواننده، خود را در میان باغی پر از گُل‌های رنگارنگ می‌بیند[۳]‏.

    در میان اشعار اشرف، مثنوی‌هایی مشهور وجود دارند؛ همچون: مثنوی «شهرآشوب»، که در تعریف و مذمت هولی - یکی از اعیاد ملی هند است و با 118 بیت در بحر خفیف سروده شده است: ساقیا پرده حجاب بکش وز جمال حیا نقاب بکش[۴]‏، مثنوی «ساقی‌نامه» با 415 بیت در بحر متقارب: ساقیا ساغر شراب بیار شب مهتاب، آفتاب بیار [۵]‏ و مثنوی «قضا و قدر» با 202 بیت در بحر هزج: شنیدم روزی از روشن‌روانی چو گل نازک‌خیالی خرده‌دانی [۶]‏.

    دیوان اشرف، دارای 277 غزل است که آخرین غزل را این‌گونه آغاز کرده است: مرا باشد ز لعلش زندگی، جان است پنداری دهم رخسار او را بوسه، قرآن است پنداری[۷]‏.

    نمونه‌ای از ترجیع‌بندهای او مرثیه‌ای است که در وفات «ملا محمدتقی مجلسی» سروده است و با این بیت آغاز می‌شود: دیده‌ها از اشک حسرت گشته طوفانی چرا خنده‌ها در سینه گردیده است زندانی چرا[۸]‏.

    نمونه‌ای از قطعات او «قطعه هند» است با این مطلع: ای که از کشور خود جانب هند آمده‌ای در ولایت خبر هند مگر نشنیدی[۹]‏.

    پانویس

    1. ر.ک: اختصاصات شعر ملا محمدسعید اشرف مازندرانی، ص401
    2. ر.ک: همان، ص402
    3. ر.ک: همان، ص403-405
    4. ر.ک: متن کتاب، ص153
    5. ر.ک: همان، ص186
    6. ر.ک: همان، ص170
    7. ر.ک: همان، ص311
    8. ر.ک: همان، ص121
    9. ر.ک: همان، ص134

    منابع مقاله

    اختصاصات شعر ملا محمدسعید اشرف مازندرانی و متن کتاب.

    وابسته‌ها