المسند المستخرج على صحيح الإمام مسلم
المسند المستخرج على صحيح مسلم | |
---|---|
پدیدآوران | ابونعیم، احمد بن عبدالله (نويسنده)
عناني، کمال عبدالعظيم (مقدمهنويس) شافعي، محمدحسن اسماعيل (محقق) |
ناشر | دار الکتب العلمية |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 4 |
کد کنگره | /م5 ج209 121 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
المسند المستخرج على صحيح الإمام مسلم، تصنیف حافظ ابونعیم احمد بن عبدالله بن احمد بن اسحاق اصفهانی، به روایت ابوعلی حسن بن احمد مقری حداد، کتابی است، به زبان عربی با موضوع روایات اسلامی که روایات مسند آن بر اساس صحیح مسلم بن حجاج نیشابوری، استخراج شده است.
استخراج، یعنی اینکه مصنفی، کتابی را برگزیند و احادیث آن را با اسانید خویش غیر از طریق صاحب کتاب، ارائه نماید؛ بنابراین، آن مصنف با صاحب کتاب در شیخ وی یا کسی که فوق اوست، مشترک خواهد بود.
کمال عبدالعظیم عنانی، بر این کتاب مقدمه نوشته و محمد حسن محمد حسن، مشهور به محمد فارس به تحقیق آن همت گمارده است.
ساختار
کتاب، حاوی مقدمه محقق، مقدمه مؤلف و متن روایات در ذیل کتب و ابواب مختلف همراه با شمارهگذاری و بهصورت سلسلهوار است.
بنا بر آنچه محقق کتاب در نسخه میکروفیلم این اثر دیده، نسخه خطی آن از شانزده بخش تشکیل شده است (البته در نسخه حاضر 15 بخش آمده)[۱].
گزارش محتوا
ابونعیم در مقدمه کتابش مینویسد: ما به اصولی که مسلم تخریج کرده و ابوابی که آن را تلخیص نموده، مراجعه کردیم و و بر اساس کتاب وی، کتابی را که عوض باشد نسبت به کسانی که وی سماع کتاب آنها را از دست داده، پدید آوردیم[۲].
مسلم، در کتاب کامل و جامعش، فصلهایی را ذکر کرده که در آنها از روایت و اصول آن و از نهی از اخذ از راویان ضعیف، صحبت کرده است و درعینحال برخی از راویانی را که علمای حدیث در کتابهایشان، اسباب متروک واقع شدن آنها را ذکر کردهاند و مسلم نیز به آن اسباب در صحیح خویش (در آنجا که مراد از علم حدیث را توضیح داده و اخبار را تقسیم نموده و حال برخی از راویان را بیان کرده)، اشاره نموده و فرموده است: علامت منکر در حدیث محدث، این است که روایت آن راوی از فلان حدیث، بر روایت غیر آن راوی که اهل حفظ و رضاست عرضه شود و با آن مخالفت داشته باشد یا موافق آن نباشد. اگر اغلب احادیث یک راوی این حالت را داشت، او مهجور الحدیث و غیر مقبول است و روایات آن شخص را نباید بهکار گرفت.
از نظر مسلم، لازم است که از ثقات روایت شود. او در اینباره میگوید: «و اعلم وفقك الله تعالی أن الواجب علی كل أحد عرف التمييز بين صحيح الروايات و سقيمها و ثقات الناقلين لها من المتهمين، ألا يروي منها إلا ما عرف صحة مخارجه و الستارة في ناقليه و أن يتقي منها ما كان منها عن أهل التهم و المعاندين من أهل البدع...»[۳].
همان طور که مسلم در مقدمه کتابش نام برخی از راویان مردود را ذکر نموده، ابونعیم هم در مستخرجش این کار را انجام داده و فهرستی از نام این راویان را بهترتیب حروف الفباء از الف تا یاء، ذکر کرده و فرموده تمام کسانی که در این فصل بهعنوان راویان روایات منکر و موضوع از آنها یاد کردهام، ضعیفند[۴].
او پس از ذکر نام این راویان، بهصورت جزء جزء، به ذکر مطالب کتاب میپردازد. جزء اول کتاب شامل تعدادی از موضوعات مختلف است. البته این موضوعات دائر مدار موضوعاتی است که در صحیح مسلم هم ذکر شده است، ابونعیم در این کتاب، حدیثی را که مسلم نقل کرده، با طرق خویش از شیوخش ذکر میکند و این امر باعث تقویت احادیث مسلم و ازدیاد توثیق آنهاست؛ مثلا در باب اول (باب قول النبي(ص): من كذب علي متعمدا)، حدیثی که مسلم در این باب روایت کرده، عبارت است از:
«حدثنا أبوبكر بن أبيشيبة، حدثنا غندر عن شعبة ح و حدثنا محمد بن المثنی و ابن بشار قالا حدثنا محمد بن جعفر حدثنا شعبة عن منصور عن ربعي بن حراش أنه سمع عليا - رضي الله عنه - يخطب قال: قال رسولالله(ص): لا تكذبوا علي فإنه من يكذب علي يلج النار».
و حدیثی که ابونعیم در باب مزبور روایت نموده به شکل زیر است:
«أخبرنا عبدالله بن جعفر قراءة عليه، نا يونس بن حبيب، نا أبوداود، نا شعبة، أخبرنی منصور قال سمعت ربعي بن خراش قال سمعت عليا يخطب و هو يقول: قال رسولالله(ص): لا تكذبوا علي فإنه من يكذب علي يلج النار»[۵].
ابونعیم، سپس منتقل به باب ایمان میشود، سپس بابی با عنوان «قصه وفد عبد بن قیس» را مطرح میکند، پس از آن نوبت به باب دیگری با عنوان «من شهید أن لا إله إلا الله و أن محمدا رسول الله و أن عيسی عبده و كلمته، دخل من أي الأبواب شاء»، میشود. بابهای بعدی به این صورت است: باب فرمایش آن حضرت مبنی بر اینکه هرکس شهادت به وحدانیت الله و رسالت محمد دهد، داخل آتش نخواهد شد؛ مسلمان کسی است که سایر مسلمانان از دست و زبانش در آسایش باشند؛ بابی با عنوان «الإيمان يمان و الجفا في أهل المشرق»؛ زانی در حین زنایش مؤمن نیست؛ تکفیر دیگران؛ کسی که خودش را به غیر پدرش نسبت دهد؛ طعن در نسب؛ عبد فراری؛ تشویق زنان بر صدقه دادن؛ کدام گناه نزد خدا بزرگتر است؛ قتل نفس؛ زندانی و اسیر (من غل و ما جاء في المغلول)[۶].
دومین بخش کتاب، شامل برخی از آدابی است که لازم است مسلمان خودش را به آنها بیاراید. در این بخش آنچه «طفیل بن عمرو دوسی» نقل کرده، ذکر میشود. همچنین بالا بردن صدا فوق صوت پیامبر(ص) نیز ذکر میشود. سایر ابواب این بخش درباره مطالب ذیل است: کسی که در اسلام خوب باشد، به آنچه در جاهلیت بر آن بوده، مؤاخذه نمیشود؛ درباره آیه الذين آمنوا و لم يلبسوا إيمانهم بظلم (انعام: 82)؛ هنگامی که بندهای تصمیم به انجام کاری نیک یا کاری بد بگیرد؛ وسوسه؛ کسی که حق مسلمانی با سوگند وی قطع شود؛ کسی که در دفاع از مالش کشته شود شهید است؛ اسلام غریبانه آغاز شد و غریب خواهد شد؛ لا تقوم الساعة حتی لا يقال: الله، الله؛ درباره سخن پیامبر(ص) که فرمودند: ما سزاوارتر به شک از ابراهیم هستیم و...[۷].
محقق در ادامه مقدمه خویش، با همین شیوه، سایر بخشهای کتاب و عمده ابواب هرکدام را ذکر کرده و در پایان فرموده: موارد فوق، گزارش مختصری از ابواب و محتوای مطالب کتاب بود. به نظر میرسد هدف ابونعیم در این کتاب تأیید این احادیث با روایاتش باشد که ظاهرا از طرق مختلفه متواتر است و شاهد بر صحت و سلامت آنها وجود دارد. کسانی که ابتداءا مسلم از آنان نقل میکند، غیر از کسانی هستند که ابونعیم از آنها روایت میکند؛ هرچند در نهایت راویان در صحت متن و صحابی متفقند[۸].
وضعیت کتاب
فهرست موضوعات و فهرست اطراف احادیث در آخر کتاب ذکر شده است.
در پاورقیها اختلاف نسخ، وضعیت روایات و تصحیح برخی از واژهها ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.