في ظلال القرآن

    از ویکی‌نور
    في ظلال القرآن
    في ظلال القرآن
    پدیدآورانقطب، سید (نویسنده)
    ناشردار الشروق
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1408 ق یا 1988 م
    چاپ15
    موضوعتفاسیر اهل سنت - قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد6
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏98‎‏ ‎‏/‎‏ق‎‏6‎‏ف‎‏9‎‏ ‎‏1371
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    في ظلال القرآن، اثر سید قطب، کتابی است تفسیری که در ميان تفسيرهاى قرآن كريم داراى رويكردى سياسى، اجتماعى، حركتى و تربيتى است. مؤلف آن به مفسّرى مجدّد با سياق تفسيرى نوينى شهرت دارد يكى از پيشوايان و انديشوران اصيل حركت اسلامى معاصر است. بنابراین تكرار مكررات فراوانى كه در ساير تفاسير ملاحظه مى‌گردد، در اين تفسير جايى ندارد و در بسيارى از موارد، داراى مباحثى بكر و بديع است. شخص مؤلف تمام تجربۀ قرآنى‌اش و نيز رهيافت تفسيرى‌اش را در مقدمۀ «فى ظلال» چنين خلاصه مى‌كند:

    در پرتو قرآن زيستم تا هستى را بسى فراخ‌تر از بسيارى از ظواهر مشهودش ببينم، بزرگ‌تر در حقيقت و بزرگ‌تر در تعدّد جوانبش...، در سايۀ قرآن بازيافتم كه تصادف بى‌بصيرت را در عرصۀ هستى جايى نيست...

    محمّد قطب برادر دانشور مؤلف «فى ظلال» در چند سطرى كه در آغاز تفسير آمده است مى‌نويسد: فى ظلال القرآن كتابى است كه نگارنده‌اش با روح، انديشه، شعور و همۀ هستى‌اش با آن زندگى كرد... و گزيدۀ تجربۀ زنده‌اش در عالم ايمان را با آن به راز نهاد.

    تفسير «فى ظلال القرآن» در دو مرحله شكل يافت. بارى هنگامى كه سيّد قطب هنوز پاى در ميدان جهاد، حركت و دعوت نگذاشته بود و بيش‌تر از ديدگاه نكات ادبى به قرآن مى‌نگريست؛ و ديگر بار وقتى كه همۀ وجود پيام قرآنى را بازيافت و به صورت عملى به حركت، تربيت و دعوت ملتزم گشت.

    نخستين مرحلۀ پيدايى «فى ظلال» به سال 1951 در مجلۀ «المسلمون» برمى‌گردد كه سعيد رمضان منتشر كنندۀ اين مجله از مرحوم شهيد سيّد قطب خواست تا به گونۀ پيوسته نوشتارى در آن مجله داشته باشد و سيّد نيز پذيرفت كه مباحثى در تفسير قرآن با عنوان «فى ظلال القرآن» بنويسد.

    در نتيجه تا آيۀ 103 سورۀ مبارکۀ بقره؛ شرح پيش گفته در مجلۀ «المسلمون» منتشر شد و پس از آن سيّد قطب تصميم گرفت عنوان ديگرى را براى مقالات خويش در اين مجله برگزيند. به خوانندگان وعده داد كه به همين ترتيب، تفسير سى جزء قرآن كريم را در سى بخش منتشر خواهد كرد. از آن تاريخ «فى ظلال» از مجلۀ «المسلمون» درآمد و سرنوشتى ديگر يافت. پيرو وعدۀ قبلى، نخستين جزء از آن در اكتبر 1952 توسط دارالكتب العربية در قاهره منتشر شد و پس از آن هر دو ماه يك جزء عرضه مى‌شد. اين سير تا جزء شانزدهم قرآن كريم ادامه يافت.

    بعد از انتشار جزء شانزدهم سيّد قطب دستگير و راهى زندان شد، در هفته‌هاى نخست به سبب آزارهاى روحى و جسمى كه مى‌ديد، نتوانست كارش را در زندان ادامه دهد. در نتيجه ناشر كه قرارداد تفسير تمامى قرآن مجيد را تا پايان با او داشت، از دولت وقت به دادگاه براى جبران خسارت مالى خود شكايت برد و در نهايت دولت توافق كرد كه سيّد قطب در زندان تفسير را به پايان رساند. در پايان دهۀ پنجاه ميلادى تأليف «فى ظلال» در زندان پايان يافت.

    «فى ظلال» در اين مرحله گرچه روشى نوين داشت، اما آن نبود كه ما امروز شاهدش هستيم بلكه مؤلف دانشمند، پس از كشف نمايش هنرى در قرآن و تأليف كتابى در اين زمينه و با همين عنوان، آرزو داشت كه اين كار را در همۀ قرآن انجام دهد و به تفصيل ويژگى‌هاى و عناوين نمايش هنرى را در تمام قرآن عرضه دارد. در اين مرحله توفيق يافت بخشى از آرزويش را در مورد نمايش هنرى در قرآن برآورده سازد. برخى از خواطر ذهنى، زيبايى، هنر، نمايش هنرى و بعضى از مبادى و مناهج تفسيرى‌اش را در تفسير «فى ظلال» بيان داشت. اما زندان سيّد قطب را با مرحلۀ جديدى از تجربيات قرآنى مواجه ساخت و گسترۀ نوينى از منهج حركت اسلامى در دعوت، تربيت، جهاد و تغيير بر وى گشود و خداوند متعال او را به سوى كشف كليد فهم گنجينه‌هاى حركى قرآن كريم و به كارگيرى‌اش در مسير دعوت و جهاد رهنمون گشت. با سودجويى از اين فيض، تفسير «فى ظلال القرآن» وارد مرحلۀ دوم سرنوشت خود شد و مؤلف محترم با پالايش و ويرايش دوباره روح ويژه‌اى بدان بخشيد. آغاز اين كار با توجه به زمينه‌هاى روحى فراهم شده براى سيّد قطب از قبيل زندان، شكنجه، جاهليّت حاكم از آيات مكّى كه تلائم كامل با آن داشت، شروع شد.

    از اين‌رو مؤلف شروع اين كار را از سه جزء آخر قرآن كريم كه تأمين بخش اين هدف بود، آغاز كرد و پاره‌اى از مفاهيم حركتى جديد را در تفسير اين سه جزء بيان داشت و پس از آن مصمّم گشت اين روند را در مورد همۀ قرآن تكرار كند و با بيان تجربۀ نوين حركى‌اش روحى ديگر در تفسير «فى ظلال» بدمد. جزء نخست تنقيح شدۀ «فى ظلال القرآن» در آغاز سال 1960 توسط دار احياء الكتب العربيه منتشر شد و بدين وسيله «نمايش هنرى در قرآن» كه بيانگر زيبايى و هنر در قرآن كريم بود، قرين ديگرى يافت كه از گنجينه‌هاى حركتى قرآن كريم، پرده برمى‌داشت. سيّد قطب بدين اعتبار مفسّرى مجدّد گشت كه داراى سبک نوينى در قرآن تحت عنوان «سبک تفسير حركى» است.

    شاهكار سيّد قطب در تأمين اين هدف (روش تفسيرى‌اش) اجزاى هفت و هشت از «فى ظلال القرآن» است كه فراگير سورۀ انعام است. مؤلف در مقدمه‌اى كه بر اين سوره نوشته و در تفسير اين سوره حكمت بسيارى از موضع‌گيرى‌هاى پيامبر اكرم صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله را يادآور شده و ضرورت تأسّى و به كار گماردن آن حكمت‌ها را در حركت اسلامى معاصر گوشزد كرده است، چنان كه اين دو جزء متمركزترين، پخته‌ترين و روشن‌ترين اجزاى «فى ظلال» هستند. سيّد قطب در پرتو همين رهيافت، ده جز نخست تفسير «فى ظلال» را تنقيح كرد. پس از آزادى از زندان به سال 1964 قصد آن داشت كه مابقى اجزاء را نيز به ترتيب سابق پالايش كند و اجزاى يازدهم، دوازدهم و سيزدهم را نيز در اين راستا دوباره نوشت كه با احتساب اجزاى پيش گفته به شانزده جزء رسيد اما سركشان ستمگر فرصت را از او سلب كردند و راه را بر او بستند و او بى آن كه بتواند به هدفش برسد، به سوى پروردگار خود شتافت.

    آن چه گفتيم، اندكى از مزاياى «فى ظلال» و ارزشهاى آن بود، اما نبايد از نظر دور داشت كه سيّد قطب نيز همچون هر متفكّر ديگرى انسان بود و از اين رو، نمى‌توان به طور مطلق همۀ تئورى‌پردازى‌هايش را بى‌چون و چرا پذيرفت. با توجه به دگرگونى‌هايى كه پديده‌هاى اجتماعى به خود مى‌بينند و تغيير و ثبات و شرايط زمانى و مكانى، مباحث غير مسلّم اين تفسير نيز همچون هر نظريۀ ديگرى اثبات و ابطال پذير است. بسيارى از متفكران، از جمله انديشوران اخوان المسلمين كه دست اندر كار دعوت اسلامى‌اند، به رغم دلبستگى و احترام فراوانى كه براى سيّد قطب قايل‌اند، همۀ نظريات او را در عمل قابل اجرا نمى‌دانند و نظر بر اين دارند كه نمى‌توان اخوانى بودن سيّد قطب را در روش و عمل احراز كرد، زيرا پس از آن كه سيّد قطب از بحران فكرى رهايى يافت، مدّت درازى از تئورى‌پردازان اخوان المسلمين دور و بركنار بود و در بيش‌تر دوران حيات رويكرد اسلامى‌اش در زندان بود و تحت تأثير شرايط بسيار سخت زندان، مباحثى بسيار تند در تفسير «فى ظلال» و «معالم فى الطريق» (چراغى بر فراز راه) آمده است كه ممكن است با رفق و مدارا و روش بسيارى از دعوتگران عصر كنونى كه عزمى راسخ در دعوت دارند، و مهرورزى و مصلحت را ركن ركين دعوت و فراخوانى اسلامى مى‌دانند، سازگار نيفتد. در نهايت مى‌توان به اين نتيجه رسيد كه اگر چه به صورت موقت بتوان نظريه‌هاى سيّد قطب را پيرامون جاهليت، طاغوت، كفر و مقابلۀ به مثل و... جز آن را با واقعياتى ناسازگار دانست، اما حقيقت گفتار سيّد قطب غير قابل انكار است.

    از تفسير «فى ظلال القرآن» استقبالى شايان شده است، چنان كه اين استقبال آن را در ردۀ پرتيراژترين كتاب‌هاى دنيا، خصوصا كشورهاى اسلامى درآورده است.

    استاد حسن فرحات در اين باره مى‌گويد:اين همه، بدان سبب است كه سيّد قطب فى ظلال را دو بار نوشت. بارى با قلم عالم و ديگر بار به خون شهيد!

    در سال‌هاى اخير دار الشروق در لبنان، بيروت چاپى منقّح از اين تفسير را به بازار كتاب عرضه داشته است.