ضحاک بن مزاحم
ضحّاک بن مزاحم هلالى، ابوالقاسم خراسانى(متوفاى102یا 105ق) مفسرى توانا بود و از تابعان بزرگ به ویژه سعید بن جبیر روایت کرده است. او در تفسیر، بسیار تواناست و آراء استوار و بىمانندى دارد؛ چنان که ابن کثیر در تفسیر واژه «ترائب» از وى روایت کرده و این کلمه را به استخوانهاى جفت در بدن از جمله دو استخوان بالاى رستنگاه مو، میان دو ران معنا و به این وسیله معضلى را حل کرده است.
ضحاک در کلام بزرگان
(یکی از طرق روایات تفسیری ابن عباس) طریق ضحّاک بن مزاحم هلالى خراسانى است؛ که طریقى نیکوست،. ابن شهرآشوب مىگوید: «او اصالتا کوفى است و از اصحاب امام سجاد علیهالسّلام است». ابن قتیبه مىگوید: «او از قبیله بنى عبدمناف بود و به تعلیم اشتغال داشت. به خراسان آمد و در آنجا اقامت گزید و به سال 102 بدرود حیات گفت». ابن حبان او را از جمله ثقات شمرده مىگوید: «عدهاى از تابعان را درک کرده است، ولى هیچ یک از صحابه را درک نکرده و مستقیما از آنان حدیثى نقل ننموده است. او در مکتبخانه به تعلیم اشتغال داشت». عبداللّه بن احمد از پدرش نقل کرده که او مورد اطمینان است. ابومعین و ابوزرعه مىگویند: «او فردى ثقه است». ابوداود مسلمه بن قتیبه از شعبه از عبدالملک بن میسره نقل کرده مىگوید: «ضحّاک، ابن عباس را درک نکرده است؛ تنها سعید بن جبیر را در «رى» ملاقات کرده و از او تفسیر آموخته است». ذهبى مىگوید: «ضحّاک بن مزاحم بلخى مفسر بود و مکتبخانه داشت و نوباوگان را تربیت مىکرد. گفتهاند: در مکتبخانه او سههزار نوباوه حضور مىیافتند و او موقع آموزش گرد آنان مىچرخید». مامقانى از «ملحقات الصراح» نقل کرده است: «ضحّاک در بلخ و مرو زندگانى مىکرد. مدتى نیز در بخارا و سمرقند اقامت گزیده، نوباوگان را رایگان تعلیم مىداد. او داراى دو تفسیر کبیر و صغیر است».
مذهب
شیخ طوسى او را از اصحاب امام زینالعابدین علیهالسّلام شمرده مىگوید: «ضحّاک بن مزاحم خراسانى اصالتا کوفى و از تابعان است».
مامقانى از این عبارت شیخ استنباط کرده که او از امامیه است. شاید به این دلیل که او اهل کوفه- مهد تشیع در آن زمان- بوده است. البته على بن ابراهیم بن هاشم قمى در تفسیر از او حدیث نقل کرده و در مقدمه تفسیر، متعهد شده که جز از مشایخ ثقه حدیثى نقل نکند و در تفسیر سوره ناس از مقاتل بن سلیمان از ضحّاک بن مزاحم از ابن عباس حدیثى آورده است.
وثاقت
استاد بزرگوار آقاى خویى رحمه اللّه به پیروى از شیخ حر عاملى این مطلب را دلیل بر وثاقت تمام کسانى گرفته است که در اسناد این کتاب- تفسیر قمى- آمدهاند.
خدشهاى که بر او وارد کردهاند، ارسال حدیث او خصوصا در نقل از ابن عباس است. ابن حجر در «تقریب» مىگوید: «فردى راستگو است، ولى مرسلات فراوانى دارد». باید گفت: چنان که واسطه معلوم و راستگویى ناقل هم محرز باشد، ارسال، ضررى به صحت سند نمىرساند؛ همانند گفته ابن حجر درباره على بن ابى طلحه هاشمى؛ لذا سخن سیوطى که گفته است: «طریق ضحّاک به ابن عباس منقطع است؛ زیرا او را ندیده» سخنى بى جاست، و در ادامه گفتار مىگوید: «اگر روایت بشر بن عماره از ابىروق از ضحّاک هم به آن ضمیمه گردد، به علت ضعف بشر، ضعیف است.- همچنین مىگوید:- ابن جریر طبرى و ابن ابىحاتم از این نسخه فراوان نقل کردهاند که اگر از طریق جویبر از ضحّاک باشد بسیار ضعیفتر است، چون جویبر کاملا ضعیف و غیر قابل اعتماد است و ابن جریر و ابن ابىحاتم از این طریق روایتى نقل نکردهاند، اما ابن مردویه و ابن حبان از این طریق روایت کردهاند».
آثار
او داراى دو تفسیر کبیر و صغیر است که هر دو، مرجع تفاسیرى همچون طبرى و طبرسى قرار گرفته است. ضحاک از اصحاب امام زین العابدین علیه السّلام شمرده مىشود.
وفات
او به سال 102 یا 105 ق بدرود حیات گفت[۱].
پانویس
- ↑ معرفت، محمدهادی، ج1، ص259-260؛ 413-414
منابع مقاله
معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، چاپ یکم، 1379-1380ش.