ابوتمام، حبیب بن اوس
نام | ابوتمام، حبیب بن اوس |
---|---|
نامهای دیگر | ابو تمام، حبیب بن اوس
ابو تمام الطائی |
نام پدر | اوس |
متولد | ح172 الی 192ق |
محل تولد | روستای جاسم از روستاهای حوران در جنوب سوریه |
رحلت | اختلافی جمادىالاول 231ق، محرم 232ق، سال 228ق و 229ق |
اساتید | |
برخی آثار | ديوان أبيتمام
کتاب الوحشیات |
کد مؤلف | AUTHORCODE09412AUTHORCODE |
ابوتمام، حبيب بن اوس بن حارث طائى (ح192-ح229ق)، شاعر بزرگ عرب عصر عباسی
ویژگی ابوتمام
در زندگى و شعر ابوتمام، كمتر موضوعى مىتوان يافت كه موجب گفتوگو و مشاجره میان محققان نشده باشد. خاندان مسيحى او، نام تغييريافته پدر او، تبارنامه طائى او كه نزد برخى مورد ترديد است، سفرهاى بىشمار او از قاهره تا خراسان، تجددگرايى او در شعر، ابداع صنايع، تمايل به الفاظ غريب و كهن و درعينحال، موفقيت در ساختن اشعارى دلانگیز، شهرت فراگیر، كسب ثروتهاى كلان، حسادت ديگر شاعران و... همه موجب شد كه نظراتى سخت ضد و نقيض درباره این شاعر ابراز گردد، سپس تعصباتى كه به طرفدارى يا بر ضد او پديدار شد، خود بسيارى را به تدوین کتاب و رساله درباره او واداشت.
شايد یکى از عواملى كه به آتش این منازعات دامن مىزد، برآمدن شاعرى همچون بحترى بود كه هنر شاعرى را نزد خود او آموخته بود: بحترى بسيارى را بر آن مىداشت كه با ابوتمام مقايسهاش كنند. بر اثر این مقايسه، اشعار این دو تن از جنبههاى لغت، صنعت، مضمون و فصاحت با دقتى شگفت مورد بررسى دانشمندان شعرشناس قرار گرفت.
چون گاه در نسبت طائى او ترديد میكردند، صولى، ابوالفرج، سمعانى و ديگران، بر نژاد خالص او تأكيد مىكنند، اما این امر بهخودىخود نمىتواند نصرانيت خاندان او را منتفى سازد؛ زيرا بعيد نيست كه از یکى دو سده پيش از اسلام، جماعاتى از طائيان كه به شمال جزيرة العرب كوچيده بودند، مانند بيشتر اعراب آن نواحى به آيين مسيحيت درآمده باشند.
موضوع مسيحيت خاندان وى، از یکى از روايات صولى برمىآيد. امروز، بيشتر محققان، نصرانيت او را پذيرفتهاند، اما گروهى نيز بهكلى، از غير طائى بودن، يا نصرانى بودن او برآشفتهاند.
ولادت
وى در دهكده جاسم، در نزدیکى دمشق، زاده شد. در تاريخ تولد او اختلاف است. از 172 تا 192ق كه در منابع مذكور است، 20 سال فاصله است و این امر، كار محقق را برای تعيين دوران كودكى و آغاز جوانى شاعر كه در مصر گذشته، سخت دشوار مىسازد.
درست نمىدانيم پدر نصرانى او به چه كار مشغول بوده؛ عطار بوده، يا در دمشق خمار، يا پيشه ديگرى داشته است.
دوران کودکی
درباره كودكى او نيز دو سه روايت موجود است. آيا در كودكى شاگرد بافنده بوده است يا شاگرد ابريشمفروش. درهرحال، چنانكه پيداست، او و خانوادهاش، چندان در رفاه نبودهاند و كودك، ناچار بوده تا برای امرار معاش به كارى بپردازد. حال اگر قول معروف را بپذيريم و بگویيم كه خاندان او مسيحى بودهاند، ناچار این سؤال پيش مىآيد كه او خود، كى اسلام آورد؟ هنگامى كه به مصر رفت، بيشتر در مساجد روزگار مىگذاشت و بدينسان، در اينكه آن هنگام ديگر مسلمان شده بود، ترديد نمىتوان كرد. ازاينرو بايد تشرف او را به دين اسلام، در دمشق و در نوجوانى دانست.
از ديگر احوال او در دمشق خبرى نداريم و اينكه گفتهاند: «مانند همه كودكان فقير به مكتبخانه رفت و قرآن آموخت»، از خيالپردازى بهدور نيست.
مسافرتهای ابوتمام
برخى از منابع، به حضور او در مصر اشاره كردهاند، اما فروخ مىپندارد كه او از دمشق به حمص رفت و به مدح خاندان ابن ابىعبدالكريم طائى كه خود شاعر بود و نيز به هجاى عتبة بن ابىعاصم پرداخت و به شاعر معروف و شيعىمذهبى كه به دیک الجن (د 235ق) شهرت داشت، پيوست و احتمالاً نزد او هنر شعرپردازى را آموخت و از او تأثير بسيار پذيرفت.
بعيد نيست كه گرايش او به تشيع نيز از همین جا سرچشمه گرفته باشد. علاوه بر اين، فروخ كه قاطعانه او را غير طائى مىشمارد، گمان برده است كه او در همین شهر و به سبب نزدیکى با خاندان طائى بنى عبدالكريم، از طريق ولاء، نسبت طائى يافت.
وى از دمشق يا حمص به مصر رفته است. بهبيتى، تاريخ سفر او را، حدود سال 195ق و فروخ، 208 يا 209ق پنداشته است. بيشتر بر این اتفاق دارند كه او در مسجد جامع، به سقايى مشغول شد.
وى پس از 5 سال اقامت در مصر، از آن ديار، سخت دلگیر شده و با آنكه برخلاف انتظار، هنوز موفقيتى كسب نكرده بود، بر آن شد كه به سرزمین خویش بازگردد.
درهرحال، ابوتمام به شام رفت و در آنجا به مدح بزرگان پرداخت. از آن میان، ابوالمغيث موسى بن ابراهیم رافقى، مشهور است.
هيچ وسيلهاى نيست كه بتوانيم مسير او را دنبال كنيم. فروخ مىپندارد كه او در شام بود تا مأمون به آنجا رفت. بهبيتى او را روانه رقه مىكند. درهرحال، وى گویا تا آن زمان هنوز به بغداد نرفته بوده و آرزوى رسيدن به آن ديار را در سر مىپرورانده است.
وى در 214ق، به عراق وارد شد و یکى از زيباترين قصايد خود را همان جا سرود. در آن حال محمد بن حُمَيد طوسى با بابك خرمدين مىجنگید، اما سپاهش شكست خورده و به قتل رسيد. قصيدهاى كه ابوتمام در رثاى او سروده، سخت مشهور است و شايد بتوان به جهاتى آن را زيباترين شعر او بشمار آورد.
آنگاه شاعر به یکى از سرداران سپاه محمد بن حمید به نام ابوسعيد ثغرى كه طائى بود، پيوست.
وى از رجال مرو بود و بنا بر رواياتى كه صولى (همان، 227 - 229) آورده، با شاعر دوستى نزدیک و ديرپايى داشت و بيش از هر ممدوح ديگرى با وى بخشندگى مىكرد.
وفات
تاريخ مرگ وى نيز مانند تاريخ تولدش مورد اختلاف بوده و در منابع، جمادىالاول 231ق، محرم 232ق، سال 228ق و 229ق، ذكر شده است. او را در موصل به خاک سپردند و خاندان ابن حمید طوسى، گنبدى بر فراز گورش ساختند.
آثار
آثار منسوب به وى، علاوه بر ديوان اشعارش كه هنوز بهنحو شايسته و كاملى چاپ نشده است، عبارتند از:
- الحماسة؛
- الاختيارات من شعر الشعراء؛
- الاختيار من شعر القبائل؛
- الفحول؛
- الاختيار القبائلي الأكبر؛
- من القبائلي؛
- گزيدهاى كه در آن، اشعار خوب جاهلى و اسلامى را نقل كرده است؛
- گزيدهاى كه در آن شعر شاعران گمنام را آورده و به چند باب تقسيم كرده است. این کتاب، معروفترين گزيدههاى اوست و بيشتر از ديگر آثار او در دست مردم موجود است. این جنگ، «حماسه» نام دارد؛
- اختيار المقطعات؛
- تحفة الزائر.[۱]
پانویس
- ↑ آذرنوش، آذرتاش، ج 5، ص269
منابع مقاله
- آذرنوش، آذرتاش، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1378
- ویکی نور عربی، زرکلی، خير الدين، الأعلام، ج2، ص165، لبنان - بيروت، دار العلم للملايين، 1989م