ابن امیر حاج، محمد بن محمد
ابن اَمیرِ حاج، یا ابن امیرالحاج ابوعبدالله محمد بن محمد بن محمد بن حسن بن على بن سلیمان حلبى، شمسالدین (د 879ق/ 1474م)، فقیه، اصولى و مفسر حنفى.
نامهای دیگر
از وی به ابن مُوَقِّت و ابوالیمن نیز یاد شده است. سیوطى در سلسله نسب وی، نام على را ذکر نکرده است. ابن امیر حاج در پایان بعضى از نسخ خطى، نسب خود را تا سلیمان بدون ذکر «على» یاد نموده است. سخاوی کنیه وی به ابن امیرحاج را برگرفته از سمت امیرالحاجى یکى از اجداد وی دانسته است. لقب ابن موقت نیز به این سبب است که جدّ وی محمد، وظیفه توقیت زمان نماز را در مسجد جامع حلب بر عهده داشته و به موقت ملقب بوده است.
تولد، زادگاه
ابن امیرحاج در 18 ربیعالاول 825ق/11 مارس 1422م در حلب زاده شد.
تحصیلات، اساتید
قرآن را نزد ابراهیم کفرناوی و دیگران فرا گرفت، و دروس رایج آن دوران، چون الأربعون النوویة در حدیث را از یحیى بن شرف نووی، مختار در فروع فقه حنفى و مقدمه ابولیث نصر بن محمد سمرقندی و نیز جرجانیة را نزد اساتیدی از حلب آموخت و به فراگیری فقه از علاءِ ملطى و ادبیات از زینالدین عبدالرزاق پرداخت، سپس به حماه رفت و از ابن اشقر حدیث آموخت. بعد به قاهره رفت و نزد ابن حجر عسقلانى حدیث شنید، و علاوه بر این مجملى از شرح ألفیة عراقى در مصطلحات حدیث و غیر آن را از ابن حجر فراگرفت و در فقه، قرآن و سنت، ملازمت کمالالدین محمد بن همامالدین عبدالواحد اسکندری سیواسى مشهور به ابن همام را اختیار کرد؛ تا اینکه خود، در فنون مختلف استاد شد و ابن همام و جز او به وی اجازه دادند و متصدی اقراء و افتاء گردید. بغدادی و کتانى از وی با عنوان قاضى یاد کردهاند، اما در منابع قدیم از این موضوع سخنى نرفته است.
وفات
ابن امیر حاج دو سال پیش از وفات به قصد اقامت در مکه یا بیتالمقدس ابتدا عازم حج شد و در مکه اندک زمانى به اقراء و افتاء پرداخت. سپس به بیتالمقدس رفت و حدود دو ماه آنجا ماند، اما در هیچ یک از این دو شهر از گزند معاندان آسوده نبود؛ از این رو از تصمیم اقامت خویش منصرف شد و به حلب که در آنجا حرمت او را نگاه مىداشتند، بازگشت. اندکى بعد در شب جمعه 29 رجب 879ق/9 دسامبر 1474م، پس از 50 روز بیماری درگذشت و در زادگاهش به خاک سپرده شد.
آثار
مهمترین اثر او شرحى است بر کتاب التحریر فى اصول الفقه، نوشته استادش ابن همام که دارای عباراتى موجز و منقح و گاه معماگونه بود. این شرح را التقریر و التحبیر نامید و اصطلاحات فقهى حنفیان و شافعیان را در آن جمعآوری کرد. او خود گوید که این شرح را به خواهش برخى از فضلای عصر و به اشاره استاد نوشته و در 5 جمادیالاول 877ق/ 8 اکتبر 1472م (یا رمضان 871ق)، تألیف آن را به پایان برده است. التقریر همراه با متن اصلى در 3 جلد در مصر به چاپ رسیده است. همراه آوردن متن با شرح که گاه جزء به جزء و کلمه به کلمه نقل شده، در بررسى کتاب و درک دقایق و رموز آن بسیار مؤثر است. بستانى مىگوید که شرح مذکور در 1351ق نیز به چاپ رسیده است.
آثار خطی
آثار خطى ابن امیر حاج عبارتند از:
- احاسن المحامل فى شرح العوامل، که در جمادی الثانى 851/ اوت - سپتامبر 1447 در حلب به پایان رسیده است و شرحىاستبر العوامل المائة نوشته عبدالقاهرجرجانى. بروکلمان با نام شرح العوامل المائة از آن یاد کرده است.
- تعریف المستر شد حکم الغرس فى المسجد.
- حلبة المجلي و بغیة المهتدي که شرحى است بر منیة المصلى و غنیة المبتدی، اثر سدیدالدین کاشغری در فقه، و به شرح حلبى کبیر مشهور است. از این کتاب با نامهای حلیة المجلى و حلیه المحلى نیز یاد شده است و چند نسخه از آن موجود است. کتاب دو جزء دارد، جزء اول در 14 شعبان 865ق/25 مه 1461م در مدرسه نوریه معروف به حلاویه، و جزء دوم که از شرط چهارم از شروط ششگانه نماز شروع مىشود و به کتاب جنائز خاتمه مىیابد در 27 ربیعالاول 867ق/20 دسامبر 1462م در همان مدرسه به پایان رسیده است.
- داعى منارالبیان لجامع النسکین بالقرآن یا مناسک ابن امیر الحاج که شرح مناسک حج و مطالب مربوط به آن و شامل یک مقدمه، 3 باب و خاتمه است و در 876ق/1471م در قدس شریف فراهم آمده است. این کتاب را داعى منازل البیان نیز نامیدهاند. در مجله معهد المخطوطات العربیه به جای کلمه النسکین واژه التسکین و در هدیه العارفین به جای همان کلمه، واژه المنسکین آمده است.
- فتوی.
آثار منسوب
- ذخیرة القصر في تفسیر سورة و العصر، که در 876ق/1471م در قدس شریف به اتمام رسیده و با نام ذخیرة الفقر نیز از آن یاد شده است؛
- شرح المختار في فروع الحنفیة ابن مودود موصلى در فقه که ابن امیر حاج در شرحى که بر منیة المصلى نوشته، از آن یاد کرده است، اما نسخه خطى از آن در دست نیست؛ #منیة الناسک في خلاصة المناسک. [۱].
پانویس
- ↑ مؤذن جامى، محمدهادی، ج3، ص40-42
منابع مقاله
مؤذن جامى، محمدهادی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.