التربیة بضرب الأمثال

    از ویکی‌نور
    التربیة بضرب الأمثال
    التربیة بضرب الأمثال
    پدیدآوراننحلاوی، عبدالرحمن (نویسنده)
    ناشردارالفکر
    مکان نشردمشق - سوریه
    سال نشر1419ق / 1998م
    چاپیکم
    موضوعتعلیم و تربیت
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    التربیة بضرب الأمثال، با ترجمه فارسی مثل‌های قرآنی با رویکرد تربیتی اثر عبدالرحمن نحلاوی و ترجمه ابراهیم مرادی، سومین کتاب از مجموعه روش‌های تربیتى اسلام به شمار می‌رود که نویسنده به آن پرداخته است. هدف این کتاب، بررسى روش استفاده از مثال براى تربیت است. این روش، از روش‌های اقناعى و جدلى به شمار است. کار نحلاوى از بداعت به اندازه برخوردار است و در فارسى و عربى سابقه ندارد؛ البته، در پار‌های از تربیت‌نگاشت‌های اسلامى از روش مورد بحث نحلاوى یاد شده است؛ اما هیچ‌یک، از لحاظ روش و محتوى به کار نحلاوى نمى‌ماند و تازگى کار او محفوظ است.

    نویسنده، در بحثها چندان به مسائل تربیتى نپرداخته است، فصل اول تا سوم کتاب بیشتر در باب امثال قرآنى است و به کارى تفسیرى و ادبى، بیشتر مى‌ماند تا کارى تربیتى.

    در فصل چهارم هم، آنگونه که باید به مسائل تربیتى عنایت نشده و بسیار کوتاه برگذار شده است. نحلاوى در این اثر هرگاه به مسائل رویکرد تربیتى دارد، از سه مرحله (مقدمه، تطبیق، هدف و محتوى)، یاد مى‌کند و مى‌کوشد مثال قرآنى را در قالب این سه مرحله، تحلیل تربیتى کند؛ اما از سویى، این کار چندان عمیق نیست و از سوى دیگر، وى معلوم نکرده است از این مراحل سه‌گانه چگونه مى‌توان استفاده کرد و نیز براساس چه معیار و ملاکى این سه مرحله را از گفتار سید قطب استنباط کرده است. وى یادآورى نکرده است از مثال، کى و کجا و چگونه مى‌توان استفاده کرد؛ چنانکه، از تقسیم مثالها براساس مخاطب و نیز اصول حاکم بر روش قرآنى مورد ادعاى خود هم چیزى نگفته است و از کاربرد این روش در سنت و نیز آراى مربیان بزرگ دراین‌باره هم یاد نکرده است.

    این کتاب حاوى چهار فصل به شرح زیر است: 1) آشنایى با مثال‌های قرآن و تعریف و تحلیل تربیتى مثال در قرآن؛ 2) طبقه‌بندى مثال‌های قرآنى؛ 3) مهمترین هدف‌های مثال‌های قرآنى؛ 4) تحلیل روان‌شناختى و نیز آثار تربیتى تربیت با مثال‌های قرآنى.

    نگارنده، در شرح فصل اول، ابتدا از معناى لغوى مثل مى‌گوید و با اشاره به مهمترین این معانى از زبان راغب اصفهانى، آن معانى را با مثل در قرآن تطبیق مى‌دهد؛ سپس، به معانى لغوى و قرآنى مثال زدن (ضرب الامثال) با تأکید بر مفاهیم «ضرب» در این خصوص مى‌پردازد و از فلسفۀ استعمال واژۀ «ضرب» در ضرب المثل یاد مى‌کند و به آیاتى از قرآن اشاره مى‌کند تا این مفهوم بهتر بازشکافته شود.

    نحلاوى، پس از این به مفهوم ضرب المثل و مثل رایج در ادبیات عرب مى‌پردازد و با اشار‌های کوتاه به تفاوت مثال‌های قرآنى با ضرب المثل در ادبیات عرب، و نیز معناى لغوى مثال، مى‌گوید: مثال‌های قرآنى - جز یک مورد - هیچ‌یک مسبوق به فرهنگ عامۀ عرب نیست و جملگى ابتکارى قرآن است. وى در ادامه مى‌کوشد، تعریفى قابل قبول از مثل در قرآن پیش رو نهد؛ سپس به مراحل سه‌گانۀ مثل در قرآن و عناصر تربیتى آن یعنى، مقدمه و بیان، تطبیق و مقایسه مثل با ممثل‌له، هدف و محتوى مى‌پردازد و براى نمونه به مراحل سه‌گانۀ مثل قرآنى در آیه 15 و 16 سورۀ ابراهیم نظر مى‌کند و به تحلیل تربیتى هریک از مراحل سه‌گانه مثال در این دو آیه مى‌نشیند.

    نحلاوى در فصل دوم، ابتدا به معیارها و مبانى طبقه‌بندى مثال‌های قرآنى مى‌پردازد و از پنج معیار یاد مى‌کند:

    1) تقسیم‌بندى براساس موضوع مثل یا نوع آن مانند: مثال‌های مبتنى بر تشبیه به پار‌های از حوادث و پدیده‌‌های طبیعى (باران، باد، گیاه و سراب) و یا مثال‌هایى که در آنها امور معقول، به برخى از حشرات تشبیه شده است مثل، تشبیه عقیده مشرکان به لانه عنکبوت و تشبیه کسى که شریعت را بیاموزد و بدان عمل نکند به درازگوشى که کتاب حمل مى‌کند؛ گاه نیز انسان مشبه‌به است، و گاه حوادث تاریخى، موضوع مثل است.

    ب) تقسیم‌بندى براساس روش ضرب مثل: برخى از مثالها صرف تشبیه است مانند تشبیه اعمال کافران به سراب، برخى از مثالها براى بیان مقایسه میان دو رفتار است که یکى نمونه خیر و دیگرى سرمشق شر است، مانند مثال آن دو مرد در سوره کهف (آیه 34-42)، برخى از امثال هم براى بیان تفاوت میان دو نقیض از راه مقایسه آنهاست، مانند آیه 24 سورۀ هود.

    ج) تقسیم‌بندى براساس دلالت و محتواى مثالها: پار‌های از مثال‌های قرآنى، براى پند دادن و عبرت گرفتن و منع و تحذیر است، برخى دیگر از مثال‌های قرآنى، براى وضوح و روشنایى مطلب بیان شده است، «مَثَلُ اَلْجَنَّةِ اَلَّتِی وُعِدَ اَلْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْهٰارُ أُکلُهٰا دٰائِمٌ وَ ظِلُّهٰا. . .» (رعد/ 35)؛ پار‌های از مثال‌های قرآنى براى بیان عظمت ممثل‌له یاد شده است «لِلَّذِینَ لاٰ یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ اَلسَّوْءِ وَ لِلّٰهِ اَلْمَثَلُ اَلْأَعْلىٰ‌. . .» (نحل/ 60).

    د) تقسیم‌بندى براساس روش بیان مثال: پار‌های از مثال‌های قرآنى روش انشایى دارد و گاه به صورت پرسشى، گاه به شکل ندا و گاه به سیاق امر بیان مى‌شود. گروهى از مثال‌های قرآنى در قالب اخبار بیان مى‌شود و وجه اخبارى دارد و در آنها ممکن است ضرب المثل مقصود بالذات باشد (ص 33) و ممکن است مراد از بیان مثل، اقامه دلیل بر امرى باشد «. . . وَ مَثَلُهُمْ فِی اَلْإِنْجِیلِ کزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوىٰ عَلىٰ سُوقِهِ‌. . .» (فتح/ 29). گروه سومى از مثال‌های قرآنى که در خود قرآن (آیه) بر مثال بودن آنها با لفظ مثل تصریح شده، کما اینکه در برخى از مثال‌های قرآنى به این موضوع تصریح نشده است (نور/ 39).

    نحلاوى در ادامه این بحث، تقسیم‌بندى اول و دوم را بتفصیل وامى‌کاود و براى هریک مثال‌هایى از قرآن مى‌آورد و به تحلیل تربیتى پار‌های از آنها مى‌پردازد. وى در تحلیل تربیتى، از سه مرحلۀ مقدمه و بیان، تطبیق مثل بر ممثل‌له، ذکر هدف و محتواى مثل، یاد مى‌کند.

    نگارنده، در فصل سوم به مهمترین هدف‌های امثال قرآنى مى‌پردازد، و از این رهگذر به هدف‌های اعتقادى و رفتارى و عام اشاره مى‌کند.

    او در شرح هدف‌های اعتقادى مى‌گوید: هدف‌های اعتقادى، دو دسته از مثال‌های قرآن را شامل است: 1) مثال‌هایى که هدف از آنها، اقامه برهان بر وجوب توحید و نفى شرک است که از دو روش براى بیان آن استفاده مى‌شود: اول تشبیه اله مشرکان به چیزى که مبین ناتوانى و بطلان الوهیت آن اله باشد، مانند تشبیه اله مشرکان به خانۀ عنکبوت؛ دوم روش تشبیه و مقایسه براى نفى برابرى میان نقیضین، مانند مقایسۀ برد‌های که نه مال دارد و نه حق تصرف در مال، و آزادى که ثروتمند است و در مالش هرتصرفى مى‌تواند بکند، و یا تشبیه خداى مشرکان به برده و خداى مؤمنان به آزاد. نگارنده در ادامه به مثالى دیگر استشهاد مى‌کند (آیه 71 سورۀ نحل) و به تحلیل تربیتى مراحل سه‌گانۀ مقدمه و بیان، مقایسه و تطبیق، هدف و محتواى آن مى‌پردازد.

    2) مثال‌هایى که هدف از آنها ایجاد و پرورش ایمان به روز جزاست: نگارنده براى اعمال این هدف نیز دو روش یاد مى‌کند، در روش اول، تکیه بر تشبیه رستاخیز به آفرینش دنیایى و برابرى آن دو است تا ثابت شود، خداوندى که مى‌آفریند، مى‌تواند دوباره زنده کند. نگارنده در تحلیل تربیتى این مثال، از مراحل سه‌گانۀ مقدمه و بیان، تطبیق، هدف و محتوى یاد مى‌کند. روش دوم، استفاده از ضرب المثلى است که به داستان و یا حادث‌های واقعى مستند باشد، مانند آیه 259 سورۀ مبارکۀ بقره که در آن تلاش مى‌شود از راه مشاهدۀ آیات و نشانه‌‌های قدرت خداوند (مثل زنده شدن چهارپایى که پوسیده است)، شک افراد نسبت به رستاخیز از میان برود.

    نحلاوى براى بازشکافت هدف‌های رفتارى - عبادى، نخست به مهمترین معیارها و مبانى هدف‌های رفتارى مثال‌های قرآنى مى‌پردازد؛ سپس، به نمون‌های از مثال‌های قرآنى براى رسوخ و استوارى برخى از این معیارها اشاره مى‌کند و با تحلیل تربیتى مراحل سه‌گانۀ مقدمه و بیان، تطبیق و مقایسه، هدف و محتوى به مهمترین هدف‌های رفتارى مثال‌های قرآنى مى‌رسد و در شرح آن به نکات زیر مى‌پردازد: هدف‌های مربوط به رفتار عقلانى و به کار بردن گوش و چشم و عقل براى رسیدن به حق، آنچه مربوط به رفتار اخلاقى است، هدف‌های رفتارى شکر نعمت و پرهیز از کفران، تربیت اخلاص در عمل، تربیت روحیه عمل به علم، تربیت ویژگى بذل مال در راه خدا و بفرجام تربیت براى التزام به آداب و اخلاق و صدقه دادن و اطعام. نگارنده براى هریک از این هدف‌های رفتارى - عبادى، مثال‌هایى مى‌آورد و مراحل سه‌گانه مقدمه و بیان، تطبیق و مقایسه، هدف و محتوى را در آنها تحلیل مى‌کند و با اشاراتى کوتاه به هدف‌های عام مثال‌های قرآنى، به فصل پایانى کتاب مى‌رسد.

    فصل چهارم به تحلیل روان‌شناختى و نیز بیان آثار تربیتى تربیت با مثال اختصاص دارد. نگارنده در این فصل، ابتدا در تحلیل مثال‌های قرآنى از گون‌های استدلال و محاکمه عقلى مى‌گوید؛ سپس، به مهمترین آثار تربیتى مثال‌های قرآنى مى‌پردازد و از تفکر سالم، پرورش عواطف، تربیت رفتار یاد مى‌کند و هریک را اندکى شرح مى‌دهد[۱].

    پانویس

    1. رفیعی، بهروز، ص204-207

    منابع مقاله

    رفیعی، بهروز، کتابشناسی تحلیلی توصیفی تعلیم و تربیت در اسلام (گزیده منابع عربی)، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم، چاپ یکم، 1381ش

    وابسته‌ها