بهج‌الصباغة في شرح نهج‌البلاغة

بهج‌الصباغة في شرح نهج‌البلاغة، اثر علامه معاصر مرحوم شيخ محمدتقى تسترى (شوشترى) (متوفای 1374ش) يك اثر ممتاز و به لحاظ روش قطعا بى‌نظير است. اين عالم فرزانه كه در فقه، رجال و تراجم و حديث صاحب‌نظر و داراى ده‌ها جلد اثر تحقيقى در اين سه حوزه معرفتى شيعى بوده و تا سنين كهولت، پركار و پرتلاش به تتبع و پژوهش اشتغال داشت، با نگارش اين شرح كه در چهارده مجلد نسبتا قطور انتشار يافته، به حق نقطه عطفى در شرح‌نويسى بر نهج‌البلاغه ايجاد كرد.

بهج‌الصباغة في شرح نهج‌البلاغة
بهج‌الصباغة في شرح نهج‌البلاغة
پدیدآورانشوشتری، محمدتقی (نویسنده)
عنوان‌های دیگرنهج‌البلاغه. شرح
ناشردار أمير کبير للنشر
مکان نشرتهران - ایران
سال نشر1376 ش
چاپ1
شابک964-00-0263-1
موضوععلی بن ابی‌طالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - خطبه‌ها

علی بن ابی‌طالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - نامه‌ها

علی بن ابی‌طالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - کلمات قصار

علی بن ابی‌طالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهج‌البلاغه - نقد و تفسیر
زبانعربی
تعداد جلد14
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏38‎‏/‎‏02‎‏ ‎‏/‎‏ش‎‏9
نورلایبمطالعه و دانلود pdf


ساختار

كتاب حاضر كه شامل 14 جلد می‌باشد. علاّمه شوشترى شرحش را برخلاف شرح‌هاى ديگر كه به ترتيب نهج‌البلاغه است، به گونه موضوعى رقم زده است. او محتوى نهج‌البلاغه را در شصت فصل موضوع بندى كرده است و در ذيل اين شصت فصل مباحث را در نهصد و سى و سه عنوان گسترانده است. جلد اول با دو مقدمه از مؤسسه نهج‌البلاغه و مؤلف و سپس شرح خطبه رضى آغاز مى‌گردد. در ابتداى كتاب نيز شرح حالى از مؤلف اين شرح ذكر شده است.

در پايان مجلد اوّل فهرست فصول و عناوين تمام مجلدات آمده است و افزون بر آن در پايان همه مجلدات فهرست فصول عناوين ياد شده است. فصول بهج‌الصباغه خود عناوينى جداگانه دارد؛ مثل: الفصل الثالث و العشرون في عتاباته لعمّاله وغيرهم...، السادس و العشرون في نقص الناس و اختلافهم و عجائب قلوبهم و..., الفصل السابع و العشرون في القضاء و القدر و....

امّا مطالب ذيلِ فصل، عنوان موضوعى ندارد و بلكه همه با كلمه عنوان، آمده است.

گزارش محتوا

مؤلف در آغاز كتاب خود ضمن ستايش نهج‌البلاغه و كلام اميرالمؤمنين عليه‌السلام. به نقد و ارزيابى عالمانه نهج‌البلاغه پرداخته و برخى از تحريف‌هایى را كه توسط سيد رضى در سخنان آن حضرت صورت گرفته، خاطرنشان مى‌سازد. همچنين اشتباهات سيد رضى را در انتساب سخنانى به آن حضرت كه براساس شواهد، مربوط به اميرالمؤمنين نيست، يادآور مى‌شود. نيز برخى از موقعيت‌هاى خطابه‌ها و كلمات آن حضرت را كه سيد اشتباها ذكر كرده برمى‌شمرد. بى‌ترديد، چنين رويكردى به نهج‌البلاغه و سيدرضى پيش از علامه تسترى در ميان شارحان نهج‌البلاغه ديده نمى‌شود.

وى در همين مقدمه و پس از ذكر مطالب فوق به اهم شرح‌هاى نهج‌البلاغه پرداخته و از آن ميان سه شرح ابن ابى‌الحديد، ابن‌ميثم و خويى را به ترتيب بهترين شرح‌ها مى‌داند با اين همه، از ديدگاه علامه تسترى، اين شرح‌ها ضمن داشتن نقاط قوت، خالى از ضعف نبوده و بر اين اساس يك يك اين شرح‌ها مورد نقد اجمالى قرار مى‌گيرند.

بدين ترتيب، وى تصميم مى‌گيرد تا شرحى جامع بر نهج‌البلاغه بنويسد كه فاقد كاستى‌ها و كژى‌هاى شرح‌هاى ديگر باشد. اما بر خلاف سنت رايج در شرح‌نويسى، كه براساس ترتيب خطبه‌ها، نامه‌ها و كلمات قصار شرح صورت مى‌گيرد، وى بر آن مى‌شود تا طرحى نو در انداخته و با چشم‌پوشى از سنت ترتيب لفظى، براساس "ترتيب معنوى" شرح خود را سامان دهد. بدين‌سان اين شرح نخستين شرح موضوعى مفصل بر نهج‌البلاغه است كه در شصت فصل طراحى و تدوين شده است. اين موضوعات عبارتند از:

توحيد، آفرينش جهان، آفرينش فرشتگان، خلقت انسان (حضرت آدم عليه‌السلام)، نبوت عامه و خاصه، امامت عامه و خاصه، ملاحم و مغيبات، دانش اميرالمؤمنين عليه‌السلام و ديگر سجاياى اخلاقى آن حضرت، تفسير آن حضرت از آيات قرآن كريم، قضاوت‌ها، پاسخ‌هاى مثل‌گونه اميرالمؤمنين عليه‌السلام، زهد و بى‌اعتنايى امام به دنيا، التزام على عليه‌السلام به حق و عدالت، دعاها، شگفتى‌هاى جهان آفرينش، دانش‌هاى ستوده و ناپسند، رهنمودهاى آن حضرت به خليفه دوم، دوستى و دشمنى او، شجاعت و شهامت وى، دوستان و دشمنان امام، سرزنش‌هاى او نسبت به كارگزاران خود، پيمان و تقيه آن حضرت، گله‌ها و شكايت‌هاى ايشان، كاستى‌هاى مردمان و اختلاف آنان، قضا و قدر، سخنان جامع آن حضرت در مسائل دين و دنيا، آنچه به عمر و عثمان مربوط مى‌شود، موضوع بيعت آن حضرت، داستان جمل، داستان صفين، حادثه نهروان، غارت‌ها، مقتل آن حضرت و وصيت‌هاى ايشان، مرگ، نكوهش دنيا، قيامت و بهشت و دوزخ، آنچه يك بنده نسبت به پروردگار خود بايد انجام دهد. اسلام و ايمان و تقوى و كفر و نفاق، قرآن كريم، عبادات و معاملات و خير و شر، فضايل و مكارم اخلاقى، صفات نكوهيده و پسنديده، آداب معاشرت، دوستان، شادباش و تسليت، آداب جنگ، نكوهش شاميان و ستايش كوفه، انصار و گروه‌هاى قريش، استسقاء و قربانى، اقبال و ادبار، فتنه‌ها و بدعت‌ها، عقل، قلب و دل، حقايق، فقر، زنان، شيطان و بالاخره موضوعات پراكنده.

هر يك از اين موضوعات شصت‌گانه داراى زير موضوعات متعدد بوده كه شمارش بيان آن‌ها در اين گفتار كوتاه نمى‌گنجد.

از ويژگى‌هاى برجسته اين كتاب، معرفى نسخه‌هاى گوناگون نهج‌البلاغه و اشاره به اشتباهات، تصحيف‌ها و تنظيم‌هاى مختلف اين نسخه‌ها و بالاخره داورى درباره ميزان اعتبار اين نسخه‌ها است.

مؤلف همچنين اشاره مى‌كند، در برخى از شرح‌ها، قسمتى از شرح به‌عنوان متن يا بالعكس قلمداد شده است.

مؤلف در مقدمه يادآور شده كه امانت در نقل را رعايت خواهد كرد و هر مطلبى كه مربوط به ديگران باشد، به خود نسبت نخواهد داد، چرا كه اين كار را نوعى "سرقت" مى‌داند. و نتيجه مى‌گيرد كه اگر مطلبى به كسى نسبت داده نشده باشد، از خودِ او است.

روش علامه تسترى در شرح بدين گونه است كه در هر فصل و در پى هر عنوان كه بخشى از خطبه يا كلام آن حضرت را نقل مى‌كند، نخست به اختلاف روايت لغات و جملات در شرح‌ها پرداخته، سپس صورت صحيح آن لغت يا جمله را با استناد به آيات و روايت صحيح، به طور مستند شرح مى‌دهد.

به طور كلى امتيازات بهج‌الصباغه را مى‌توان در موارد ذيل برشمرد:

  1. موضوعى بودن شرح.
  2. نگرش انتقادى به برخى از شرح‌هاى پيشين از جمله شرح ابن ابى‌الحديد و شرح ابن‌ميثم.
  3. تصحيح متن نهج‌البلاغه، براساس متن منتشره از سوى شيخ محمد عبده مصرى و اقدام به تطبيق اين متن با چند متن ديگر از جمله متن نهج‌البلاغه ابن ابى‌الحديد، ابن‌ميثم و يك متن خطى.
  4. مستندسازى روايات نهج‌البلاغه براساس متون قبل از تأليف نهج‌البلاغه. علامه با كوششى درخور توجه تلاش كرده است تا منابع روايات نهج را يافته و متن خود را با متون قبل از نهج‌البلاغه تطبيق دهد.
  5. گستردگى موضوعات مورد بحث. علامه با انتخاب 60 عنوان اصلى كه هر كدام دربردارنده، چندين عنوان فرعى است. اهم موضوعات اين كتاب شريف را به بحث گذاشته است. اين موضوعات هر يك جلوه‌اى از نهج‌البلاغه را نشان داده و بيانگر دامنه وسيع اين دائرةالمعارف عرفان، حكمت، سياست و فلسفه و كلام است.
  6. توجه به ظرائف حوادث تاريخى. احاطه علامه بر مباحث تاريخى موجب گرديده تا در مورد حوادث تاريخى با دقت سخن گفته و خطاهاى شارحان پيشين را نشان دهد.
  7. بى‌طرفى علمى در نقد و بررسى. علامه بدون تعصب و جانبدارى از مذهبى خاص، نقدهاى علمى خود را بر سخنان شارحان گذشته مطرح نموده و ضمن برشمردن محاسن آنان، معايب آشكار را نيز مطرح مى‌نمايد.

با اين همه، نبايد از ذكر چند كاستى در اين شرح ارجمند غفلت ورزيد:

  1. اين شرح، براساس گرايشات و توانائى‌هاى علمى مؤلف، بيشتر شرحى "نقلى" است و عليرغم معارف گسترده و عميق عقلى و فلسفى در نهج‌البلاغه، شرح مذكور كمتر صبغه عقلى دارد.
  2. هر چند فصل‌هاى شصت‌گانه بيشترين تنوع موضوعى را دارند. اما ترتيب منطقى خاصى در اين چينش مشهود نيست.

بهج الصباغه آكنده است، از نكات تاريخى، توضيح اماكن و شرح و تبيين مواضع كسان در تاريخ اسلام. شايسته است بانيان اين نشر، فهارس فنّى و كارآمدى براى هر چه سهل الوصول‌تر ساختن محتواى اين كتاب عظيم سامان دهند. به ويژه فهرست موضوعى و محتوايى ريز و نشانگر تمام مطالب كتاب و نيز فهرست موضوعات پراكنده در خطبه‌ها، نامه‌ها و سخنان كوتاه. روش ساختن جايگاه اين پراكنده‌ها براى مراجعه كنندگان سودمند خواهد بود.

وضعيت كتاب

چاپ نخست كتاب با اسلوب ويرايشى كنونى سازگار نبوده و هر چند در چاپ دوم بسيارى از كاستى‌هاى چاپ نخست برطرف گرديده، اما برخى از خدمات ويرايشى ديگر هنوز در كتاب وجود ندارند. از جمله فهرست‌هاى لازم، اعراب‌گذارى آيات و روايات، توضيح لغات دشوار و ديرياب.

در پايان هر جلد از كتاب فهرستى از مطالب كتاب عنوان گرديده است.

منابع مقاله

  1. پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله قبسات، بهار 1380 شماره 19، عنوان مقاله: نگاهى به شرح‌هاى نهج‌البلاغه اثر مصطفى بروجردى.
  1. پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله آينه پژوهش مهر و آبان 1376 شماره 46، عنوان مقاله: معرفى‌هاى اجمالى.


وابسته‌ها