فرهنگ نفیسی
فرهنگ نفیسی | |
---|---|
پدیدآوران | نفیسی، علیاکبر (نویسنده) |
ناشر | خيام |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | [--13] |
چاپ | چاپ يکم |
موضوع | فارسی- واژه نامهها |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 5 |
کد کنگره | /ن7ف4 / 2954 PIR |
فرهنگ نفیسی، اثر علیاکبر نفیسی (ناظم الاطبا) (متوفی 1303ش)، فرهنگ لغات فارسی و عربی رایج در زبان فارسی و نخستین فرهنگ فارسی است که از حروف لاتین برای نشان دادن تلفظ کلمات (آوانگاری) استفاده کرده است.
نامهای دیگر کتاب
این کتاب، «فرهنگ ناظم الاطبا» و «فرنودسار» نیز شهرت دارد[۱].
تاریخ نگارش
نگارش کتاب تا واپسین روز وفات مؤلف در 26 ذیقعده 1342ق/ 9 خرداد 1303ش، ادامه داشته است[۲].
اهمیت کتاب
نویسنده برای جمعآوری این فرهنگ، حدود سی سال رنج برده و از ملاحظه آن بهدست میآید که این کتاب، جامعترین فرهنگی است که تاکنون برای زبان فارس نوشته شده است. همچنین این کتاب، به فارسی خالص مقید نشده و به دلیل اختلاط فراوان زبان فارسی با عربی، لغات تازی نیز در آن آورده شده است[۳].
ساختار
کتاب با دو مقدمه از محمدعلی فروغی ذکاءالملک و سعید نفیسی (فرزند مؤلف) آغاز و مطالب در پنج جلد، تنظیم شده است.
کتاب، دارای 99552 لغت عربی و 58879 لغت فارسی است؛ یعنی رویهمرفته، 158431 لغت در این فرهنگ وجود دارد. لغات بر اساس حروف الفبای فارسی فهرستبندی شده و ترتیب قرار گرفتن تمامی حرفهای لغت (اول، دوم، سوم و...) مراعات شده و بهاینترتیب، همه لغات این فرهنگ، کاملاً طبق حروف الفباء آمده است[۴].
منابع کتاب
بهنظر میرسد که مؤلف در معانی لغات، بیشتر از «فرهنگ جهانگیری» بهره برده است، زیرا معانی واژهها و لغاتی که آورده، تقریباً با اندک تغییراتی یا بدون تغییر، مطابق با «فرهنگ جهانگیری» است. غیرازآن، از فرهنگ «برهان قاطع» نیز در موارد بسیار، استفاده شده است[۵].
گزارش محتوا
در مقدمه اول، شرححال مختصری از مؤلف ارائه گردیده[۶] و در مقدمه دوم، به تاریخ خاندان نفیسی، آثار مؤلف و سیر نگارش کتاب، اشاره شده است[۷].
به دلیل آمدن لغات عربی در کتاب، (تقریباً دوسوم حجم کتاب) در واقع میتوان آن را هم فرهنگ فارسی و هم قاموس عربی دانست؛ از جهت لغات فارسی، آنچه در فرهنگهای دیگر، اعم از داخلی و خارجی مانند «برهان قاطع»، «برهان جامع»، «فرهنگ انجمنآرا»، «فرهنگ جهانگیری»، «فرهنگ سروری»، «فرهنگ رشیدی» و فرهنگهای استینکاس، جانسن، ریجاردسن، ولاستن و... وجود دارد، در این کتاب هم آمده و از جهت لغات عربی، جامع همه موادی است که در کتابهایی مانند «قاموس»، «صراح»، «صحاح»، «منتهی الارب»، «مجمع البحرین»، «غیاث اللغات» و... آمده است، چنانکه میتوان گفت این کتاب ما را از آنها بینیاز میکند. علاوه بر آن، این کتاب، شامل کلمات زبانهای دیگر که در فارسی بهکار رفته نیز بوده و در آن، صرفاً به مفردات اکتفا نشده و مرکبات، اصطلاحات و استعمالات مختلف الفاظ هم در آن آمده است. افزون بر این، افادات علمی، تاریخی و جغرافیایی نیز بهوفور در آن دیده میشود که از این لحاظ، تا اندازهای جنبه دایرةالمعارفی را نیز به خود گرفته است[۸].
این کتاب، مهمترین تألیف ناظمالاطباست که بیش از 25 سال از عمر خویش را صرف آن نموده و تا پایان زندگی خود، بدان مشغول بود. وی در نوشتن این کتاب، پشتکار و ابرام و حوصله فوقالعادهای نشان داد و در تمام مدت تألیف آن، همینکه از وظایف پزشکی خود، فارغ میشد، دنباله کار آن را میگرفت. برای اینکه نمونهای از شور و دلبستگی وی نسبت به این کار، بهدست آید، همین بس است که چون دست بهکار تألیف کتاب شد، چون بعضی از مراجع وی، کتابهای لغت فارسی به انگلیسی بود، خود را به دانستن زبان انگلیسی نیازمند دید و در سن پنجاهوپنج سالگی، به آموختن این زبان پرداخت و نیز وقتی از بس در پی این کار، شب و روز نشسته و حرکت را بر خود حرام کرده بود، در پاهای وی، اثر قانقاریا، ظاهر گردید[۹].
مهمترین ویژگی کتاب، آن است که شامل همه لغات زبان عربی و همه لغاتی است که در فارسی، بهکار میرود، اعم از تازی، ترکی و زبانهای اروپایی و دیگر زبانها. بهعلاوه، در بسیاری از کلمات آن، خلاصهای از علوم، به ترتیب دایرةالمعارف آورده شده و بسیاری از اسامی تاریخ و جغرافیای ایران و اسلام و کشورهای دیگر را دربردارد. در تألیف این اثر، همه کتابهای معتبر لغت عرب و نیز تمام کتابهای لغت فارسی، مدنظر قرار گرفته و گذشته از آن، چند فرهنگ بزرگ را که مستشرقین برای زبان فارسی نوشتهاند، دیده شده است. چنانکه نهتنها این کتاب جویندگان اینگونه مطالب را از آن همه کتاب، بینیاز میکند، بلکه بسیاری از مفردات، ترکیبات و اصطلاحات زبان فارسی که پیش از تألیف این کتاب در هیچ کتاب دیگری نیامده است، در دسترس خوانندگان قرار میگیرد[۱۰].
در نسخه اصل و دستنویس فرهنگ، در بالای هر ستون، حروفی منفصل نوشته شده که نشاندهنده آخرین لغت آن ستون است. این حروف منفصل، از سه حرف کمتر و از چهار حرف، بیشتر نیستند. شیوه بهکارگیری حروف منفصل در نسخه چاپی هم وجود دارد، با این تفاوت که حروفی که در بالای خط افقی دو طرف راست و چپ هر صفحه آمدهاند، به این معنیاند: آنها که در گوشه راست آمده است، حروف اولین لغت صفحه و آنها که در سمت چپ آمدهاند، حروف آخرین لغت صفحه میباشد[۱۱].
استفاده از حروف آوایی برای ضبط کلمات در «فرهنگ نفیسی»، روش ابتکاری بسیار سهل و روشنی است. به هنگام طبع، حرکت حروف لغات را که مؤلف با زبر، زیر و پیش نشان داده بوده، به رعایت سهولت و عدم امکان زبر و زیر کامل رو کلمات در چاپ سربی با حروف لاتین، در داخل ابرو نشان داده شده و تلفظ لغات به صورت فونتیک در آمده است. در مورد حروف آوایی بهکار رفته، اگر کلمهای مرکب باشد، در میان آنها با خط تیره فاصله گذاشته شده است. بهاینترتیب، «فرهنگ نفیسی» جزو اولین فرهنگهایی محسوب میشود که در آن از حروف آوایی (فونتیک) استفاده شده است[۱۲].
همچنین در این فرهنگ، از وجود علائم اختصاری بهره برده شده و با این کار، به موجز و مختصر کردن کار تا حد امکان، کمک گردیده است. بعد از مشخص شدن حرف الفبایی موردنظر، لغات و واژگان، بهصورت سیاهتر از کلمات دیگر چاپ شده و به این طریق، عنوانهای لغت، متمایز از سایر موارد هستند و بهسهولت، قابل دیدناند[۱۳].
بعد از ذکر عنوان کلمه، حروف آوایی (لاتین واژه) در داخل دو پرانتز قرار گرفته است. مؤلف هویت دستوری و نیز اصل لغات را با علائم قراردادی نشان داده و مشخص کرده است که در کدام دسته قرار دارد. در این شیوه، «مانند لغتنویسان اروپایی، نوع کلمه را تعیین کرده» است[۱۴].
در بیان ویژگی و هویت دستوری و ریشهای و منشأ لغات، بعد از عنوان واژه و صوت آوایی، ابتدا نوع دستوری لغت و بعد ویژگی ریشهای واژه و پس از آن، معانی لغت ذکر گشته است. بعدازآن، معنی یا معانی مرتبط با لغت، بیان شده است. بعد از هر معنی، نقطهای قرار داده شده و به این شیوه، هر معنی از دیگری جدا شده است. در مواردی که معنای مرتبط با لغت، متعدد باشد، بعد از هر نقطه، حرف «و» آمده و معنی جدید ذکر گشته است، به این طریق، به تعداد هر نقطه، معنی وجود دارد[۱۵].
مؤلف معانیای را که از کتب لغت مختلف آورده، گاه عین معنی را ذکر کرده و گاه به طور موجز و خلاصه، آن را آورده است، ولی این بدان معنی نیست که مفهوم را عوض نموده، بلکه تمام معانی را که ممکن است فرهنگی با اطناب در مورد لغتی آورده باشد، در «فرهنگ نفیسی» با رعایت اصل معنی و برداشت همان مفهوم در تعداد سطور کمتر بیان شده است و به اصطلاح «لب مطلب» را از معانی استخراج نمود است. همچنین مؤلف سعی داشته که تقریباً تمام معناهای موجود درباره لغتی که نوشته میشود، بیاورد و چون در تنظیم این فرهنگ از کتب لغت زیادی بهره گرفته شده، به همین سبب، سعی وی این بوده که تمام معانی برداشت شده را بهطور کامل بیاورد، ولی در نهایت ایجاز و خلاصه بودن؛ تا به این طریق بتواند تمام معانی مرتبط با واژه را در نهایت اختصار و کامل بودن و بدون حجیم شدن نامتعارف فرهنگ، بیان کند[۱۶].
مؤلف در معانی لغات، انواع معانی حقیقی و مجازی را نیز بیان نموده و به سادهترین زبان، وصف کرده است، مخصوصاً لغات تازی، همواره از آیات، احادیث و کلام فصحا، شواهد با خود دارد. قابل ذکر است که نویسنده اولویت معنی را رعایت نکرده است[۱۷].
در «فرهنگ نفیسی»، طبق ویژگی دستوری کلمه، لغت معنی شده است. برای مثال، اگر کلمهای اسم است، بعد از مشخص شدن ماهیت دستوری واژه، معنی گردیده و یا اگر صفت است، با توجه به ماهیت صفتی بودن واژه، معنی شده است. همچنین واژگانی که به نحوی ممکن است از لحاظ املای کلمه یکسان نوشته شوند، اما از نظر دستوری با هم تفاوت دارند نیز به صورت عنوانهای مستقل و جداگانه بیان شدهاند[۱۸].
مؤلف، لغات عربی را به ترتیب حروف تهجی در ردیف خود نقل کرده است نه در ماده و ریشه آن، و ازآنجاکه بیشتر لغات فرهنگ نفیسی، عربی است به طور حتم میتوان آن را نسبت به فرهنگهای قبل از آن کاملترین اثر دانست[۱۹].
نفیسی از لحاظ اینکه خود فردی عالم به علوم بوده است و طبیبی حاذق در کار خود محسوب میگشته، سعی کرده که اصطلاحات علمی و طبی مندرج در فرهنگ خود را به قابلفهمترین صورت ممکن بیان کند و از پیچیدگیهای خاص این حرفه بپرهیزد[۲۰].
وضعیت کتاب
در هر جلد، فهرست رموزی که در کتاب بهکار رفته، به همراه مفتاح حروف لاتین، در ابتدای کتاب آمده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: نجمی، شمسالدین، ص192
- ↑ مقدمه، صفحه ج
- ↑ ر.ک: مقدمه، ج1، صفحه ب
- ↑ ر.ک: نجمی، شمسالدین، ص196
- ↑ ر.ک: همان، ص199- 200
- ↑ مقدمه اول، صفحه الف- ب
- ↑ مقدمه دوم، صفحه پ- چ
- ↑ ر.ک: مقدمه، ج1، صفحه ب
- ↑ ر.ک: همان، صفحه ج
- ↑ ر.ک: همان، صفحه چ
- ↑ ر.ک: نجمی، شمسالدین، ص197
- ↑ ر.ک: همان، ص197- 198
- ↑ همان، ص198
- ↑ همان
- ↑ ر.ک: همان، 198- 199
- ↑ ر.ک: همان، ص199
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ همان
- ↑ ر.ک: همان، ص202
- ↑ ر.ک: همان، ص206
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- نجمی، شمسالدین، «بررسی زندگی میرزاعلی اکبرخان نفیسی کرمانی (ناظم الاطبا) و فرهنگ او»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مسکویه، زمستان 1388 و بهار 1389- شماره 12.