شناخت فرقه اهل حق
شناخت فرقه اهل حق | |
---|---|
پدیدآوران | خدابنده، عبد الله (نويسنده) |
ناشر | امير کبير |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1388ش |
شابک | 978964-00-0903-1 |
موضوع | اهل حق |
زبان | فارسي |
کد کنگره | /خ4ش9 241/4 BP |
شناخت فرقه اهل حق، اثر عبدالله خدابنده، در موضوع کلام اسلامی، به زبان فارسی و در یک جلد به چاپ رسیده است.
ساختار
کتاب، مشتمل است بر: پیشگفتار، مقدمه و سه بخش (بهترتیب دارای چهار، پنج و دو فصل).
گزارش محتوا
در پیشگفتار، اثر حاضر و مباحث کلی آن معرفی گردیده و از همه کسانی که در به ثمر رسیدن آن نقش داشتهاند، تشکر و قدردانی شده است[۱].
در مقدمه، از تعریف موضوع، اهداف تحقیق، قلمرو تحقیق، روش تحقیق، پیشینه و سابقه تحقیق، مشکلات، موانع و محدودیتهای تحقیق و تبیین برخی اصطلاحات سخن رفته است[۲].
بخش اول (آشنایی با فرقه اهل حق):
امارات، قراین و شواهدی وجود دارد که مسلک اهل حق در غرب ایران تأسیس شده و مؤسس و مقنن و یا مدون آیین مذکور در ناحیه غربی ایران مرز ایران و عراق فعلی و بهخصوص از مردم کردستان به زبان و با گویش کردی اورامی (اوراماناتی) بوده است.
زیرا اولا: پیشوایان، رهبران و مرشدان دینی مسلک اهل حق اکثرا (اگر نگوییم همگی)، از اهالی همین ناحیه بودهاند؛ اسامی و القاب آنها کردی، لری، لکی و علیالخصوص «گورانی» است که مؤید همین مطلب است؛ مثلا چند تن از رهبران این فرقه که بر اساس اعتقادات آنها دونهای خداوند بوده و ذات حق در آنها تجلی و حلول نموده است، بهجز علی بن ابیطالب(ع) اکثرا از اهالی غرب ایران بودهاند؛ بهطور نمونه «شاه خوشین» از لرستان و بیشتر در آن ناحیه زندگی نموده است، سلطان سهاک از کردستان (کردستان فعلی عراق) و از قراء توابع سلیمانیه فعلی بوده است و یا آتشبیگ (آبش) از اهالی لکستان واقع در بین استان لرستان و کرمانشاه از توابع هرسین بوده است و یا بابا یادگار، بهلول، سید براگه، نوروز سورانی، تیمور بانیارانی و... از اهالی غرب استان کرمانشاه و خانواده نورعلی الهی فرزند نعمتالله جیحونآبادی صاحب معروفترین سروده اهل حق شاهنامه حقیقت، از اهالی شمال استان کرمانشاه میباشد.
ثانیا: اکثر کتب خطی (اگر نگوییم همه کتب) دینی و مذهبی و دفاتر معروف و مشهور این مسلک، به زبان مردم غرب ایران مثل کردی اورامانی و گورانی لری و لکی بوده است؛ یعنی کتب مقدس و متون دینی آنها به زبانهای مردم غرب ایران است. علاوه اصطلاحات مذهبی، احکام، آداب و رسوم دینی، عبادات، ادعیه و اذکار و مناجاتها مثل دعای قربانی، تلقین و نماز میت، نیتهای غسل و عبادات به زبان مردم غرب ایران بوده و اگر به زبان فارسی و یا ترکی درآمدهاند بهصورت ترجمه، اقتباس، شرح و تفسیر بوده و از زبان اصلی گرفته شده است[۳].
بخش دوم (بررسی عقاید و مبانی اعتقادی فرقه اهل حق):
مسلک اهل حق، خداوند را در تجلیات و ظهورات مختلف قابل درک دانسته و مبنای اعتقادی آنها اتحاد و حلول خداوند در غیر او بوده و در مواردی از غلات غلیظ محسوب میشوند. در همین حال برخی از افراد این مسلک، اعتقادی به حلول نداشته و عملا افکار غالی در بین آنها رنگی ندارد و پایبند به احکام و عبادات دین اسلام هستند. در بین غالب فرقه اهل حق، بهجای نبوت و امامت و مبانی اعتقادی ائمه(ع)، گفتار مرشدان و رهبران و بنیانگذاران مسلک، حجیت داشته و مبنای عمل قرار میگیرد و اگر نامی از برخی از ائمه در بین آنها سر زبانهاست، او را دون یکی از رهبران خود دانسته و یا بالعکس. بنابراین ماهیت و هویت اصلی ائمه(ع) را قبول ندارند، بلکه بر اساس دون به دون، به آنها اعتقاد پیدا کردهاند.
در باب معاد، مسئله حایز اهمیت، تناسخ میباشد؛ ضمن بحث معاد معتقدند (لااقل برخی افراد و در برخی متون منسوب به آنها) انسانها دونها و یا جامهها و یا مظهرهای مختلفی را تا هزارویک جامه طی خواهد کرد؛ آنگاه معاد و عمر جاودانه تحقق مییابد. با این توصیف، جایی برای برزخ نمیماند و یا همین دون به دون در این دنیا جای آن را گرفته است. بازگشت بعضی از مؤمنان و ائمه(ع) و انبیا(ع) و همچنین برخی گناهکاران در همین دنیا را در رجعت نمونهای از امکان تناسخ دانستهاند؛ درحالیکه تناسخ و رجعت تفاوتهای اساسی و فاحشی با هم دارند. مجردات را نیز بر اساس حلول و تناسخ، تعبیر و تفسیر مینمایند و در این رابطه برخی از افراد دارای مسلک اهل حق، معتقدند: شیطان اگرچه در ظاهر رانده شده، اما در باطن مأمور خداوند و مورد تأیید اوست، والا علم و قدرت خداوند زیر سؤال میرود و برخی از رهبران و پیشوایان خود را مظهر و دون بعضی از فرشتگان دانسته و دیو و جن را نیز بر اساس تناسخ، دون برخی انسانها میدانند[۴].
بخش سوم (احکام و فروع، آداب و رسوم اهل حق): در بین غالب مسلک اهل حق احکام اولیه و ضروریه اسلام وجود ندارد؛ رسما برخی افراد میگویند: ما نمازی نیستیم؛ یعنی اهل نماز نیستیم و بهجای آن نیاز میدهیم (نوعی انفاق در راه خداست) و برخی اساسا به این عوض و برابر نماز نیز توجه نداشته و با صراحت میگویند: نماز در مسلک ما نیست.
روزه نیز بر اساس احکام قرآن و سنت نبوی ندارند و روزهای که در بین آنها وجود دارد، مبنای شرعی و قرآنی نداشته، بلکه به شکرانه پیروزی و یا نجات افرادی از رهبران مسلک جعل شده است و هیچ دلیلی نیز بر استمرار آن در همه زمانها و برای همه افراد ندارند.
در طهارت (غسل، وضو، تیمم) نیز جعل شارع مقدس مبنا نبوده و هیچیک از احکام فقهی طهارات در اسلام جاری نمیدانند؛ اگر عناوینی شبیه عناوین موجود در فقه اسلام دارند، صرفا تشابه اسمی است.
در بین غالب افراد اهل حق، وجهی بهعنوان «سرانه» به رهبران و مرشدان پرداخت میشود که سالانه بوده و دیگر خبری از زکات، زکات فطره، خمس نیست و در برخی موارد بهطور سلیقهای احکامی از اسلام حذف و یا مورد انکار واقع میشود. در مورد آداب و رسوم باید گفت به بعضی از مراسم و آداب چنان پایبند میباشند که به اصول اعتقادی چنین پایبندی ندارند؛ مثل «سرسپاری» که شرایط و آداب سرسپاری در کلیه متون متعلق به فرقه، مورد توجه و با اهمیت خاصی مطرح گردیده است.
و یا داشتن سبیل و شارب، در برخی مناطق، غیر قابل خدشه و حتی یک موی آن نیز نباید کوتاه و یا گرفته شود؛ مثل محرمات مؤکد و غلیظ است. و یا داشتن نذر و نیاز مخصوصا نذرهای سالانه بسیار تأکید و از اوجب واجبات است[۵].
وضعیت کتاب
پاورقیهای کتاب، به ذکر منابع و توضیح برخی از مطالب اختصاص یافته است. فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهرست منابع در انتهای آن آمده است.
پانویس
منابع مقاله
پیشگفتار، مقدمه و متن کتاب.