ابوحیان توحیدی، علی بن محمد
نام | ابوحیان توحیدی، علی بن محمد |
---|---|
نامهای دیگر | ابو حیان التوحیدی، علی بن محمد
توحیدی، ابو حیان علی بن محمد علی التوحیدی |
نام پدر | محمد |
متولد | دهه دوم سده چهارم و ترجيحاً 310ق |
محل تولد | شيراز، نيشابور و يا واسط |
رحلت | 414 ق |
اساتید | ابوسعيد سيرافى
ابوبكر قفال شاشى قاضى ابوالفرج نهروانى ابوحامد مرورودى |
برخی آثار | المقابسات |
کد مؤلف | AUTHORCODE00722AUTHORCODE |
على بن محمد بن عباس ابوحيان توحيدى (310-414ق)، اديب و فيلسوف قرن چهارم هجرى است كه بر اساس قرائنى كه از نوشتههاى وى به دست مىآيد، متولد دهه دوم سده چهارم و ترجيحاً 310ق بوده است. زادگاه او را شيراز، نيشابور و يا واسط ياد كردهاند. وى در خانودهاى تنگدست و گمنام به دنيا آمد و خيلى زود پدر و مادر خود را از دست داد و با سرپرستى عمویش كه با او بدرفتارى مىكرد، بزرگ شد.
اطلاع مشروحى از جوانى وى در دست نيست.
تحصیلات
وی علوم مختلف ادب، فقه، كلام و فسلفه را نزد علماى برجسته زمان فراگرفت. در فاصله 348-368ق او را نزد ابوسعيد سيرافى، عالم، اديب و فقيه نامى مىيابيم. وى علوم قرآنى، نحو، فقه، بلاغت، كلام، عروض و قافيه را از او آموخت؛ چهبسا گرايش به تصوف هم به تلقين وى در ابوحيان ايجاد شده باشد. همچنين نحو و كلام را نزد رمانى فرا گرفت. از ديگر استادان وى مىتوان به: ابوبكر قفال شاشى فقيه شافعى، قاضى ابوالفرج نهروانى، ابوحامد مرورودى، ابوسليمان سجستانى و جز آنان اشاره كرد.
وى در كودكى به بغداد آمد و در آنجا به كار استنساخ کتاب پرداخت. ظاهراً روحيه گوشير و عافيتطلب وى مانع از آن بود تا برخى مشاغل را كه گاه بدو پيشنهاد مىشد، بپذيرد. احتمالاً جهت كسب روزى بيشتر به دربار مهلبى وزير معزالدوله پيوست اما بهواسطه اعتقاداتش طرد و از بغداد رانده شد.
وى ناچار در حدود 350ق برای رسيدن به دستگاه ابوالفضل ابن عمید، آهنگ رى كرد. در 358 و 360ق او را در آنجا مىيابيم اما با ابن عمید نساخت و به بغداد بازگشت و از 361 تا 363ق در بغداد نزد يحيى بن عدى و ابوحامد مرورودى به شاگردى پرداخت. چندگاهى نيز در دستگاه ابوالفتح ابن عمید در رفتوآمد بود اما ظاهراً او نيز نتوانست ابوحيان را از خود راضى گرداند و عاقبت در 367ق به امید عطاى صاحب بن عباد، رهسپار دى شد و سه سال در دستگاه وى به سر برد، اما اخلاقش با این وزير نيز سازگار نشد و به بغداد بازگشت.
در ابتدا، كارى جزئى در بيمارستان عضدى بغداد يافت، سپس به ابن سعدان معرفى شد و در 371ق، به درخواست او اقدام به تأليف کتاب «الصداقة و الصديق» كرد. پس از آنكه در 373ق صمصام الدولة بویهاى، ابن سعدان را به وزارت برگزيد، او نيز به عنوان نديم وارد دستگاه او شد و شبها در مباحث مختلف فلسفه، اخلاق و ادب، با وى به گفتوگو مىنشست كه حاصل آن بهصورت کتاب «الامتاع و المؤانسة» بر جاى مانده است.
پس از عزل و قتل ابن سعدان در 375ق، ابوحيان بزرگترين حامى خود را از دست داد. از آن پس اطلاع چندانى از زندگى او در دست نيست. به نظر مىرسد كه در تنگدستى و از ترس عبدالعزیز بن یوسف وزير، در اختفا روزگار مىگذرانده است. با این حال، محتملاً تا حدود 391ق، سال درگذشت استادش ابوسليمان، در بغداد بوده است.
ظاهراً در سالهاى واپسين زندگى، با توجه به روحيه انزوا طلب و گرايشهاى متصوفانهاش، به سلك صوفيان درآمد و در شيراز به بحث، درس و تأليف کتاب همت گذاشت. بسيارى از آثار وى، مربوط به همین دوره از زندگانى اوست.
شايد بتوان او را به معنى واقعى كلمه، اديب نام داد؛ اديبى كه از هر فنون بهرهاى يافته است. وى را در نحو و لغت ستودهاند. او فلسفه، كلام و منطق را به خوبى مىدانسته و بر فقه و اصول تصوف نيز آگاهى داشته است. وى در میان شيوههاى مرسوم نگارش، شيوه پيشواى خود جاحظ را كه سخت شيفته او بود، دنبال مىكرده است.
«مثالب الوزيرين» يا «اخلاق الوزيرين» مهمترين کتاب اوست كه در مقابله با كجرفتارىهاى ابنعمید و صاحب بن عباد و در هجو این دو وزير نوشته است. او با مهارت تمام، به ريشخند خصوصيات جسمى و روحى آن دو پرداخته است. قدرت وى در وصف و ترسيم، به خوبى در این کتاب هویداست.
وفات
در ضبط تاريخ وفات او، میان مورخان اختلاف است، برخى آن را 400 و برخى ديگر 414ق ذكر كردهاند. پس از مرگ، او را در كنار ابن خفيف به خاک سپردند.
آثار
- الاشارات الالهية؛
- الرسالة البغدادية؛
- البصائر و الذخائر؛
- حكاية ابىالقاسم البغدادى؛
- رسالة الحياة؛
- رسالة السقيفة؛
- رسالة في العلوم؛
- رسالة في علم الکتابة؛
- المقابسات؛
- الهوامل و الشوامل؛
- الحج العقلى اذا ضاق الفضاء عن الحج الشرعى؛
- الرد على ابنجنى في شعر المتنبى؛
- رسالة في التشویق الى الحياة الدائمة و البقاء السرمد.