كليلة و دمنة

    از ویکی‌نور
    کليلة و دمنة
    نام کتاب کليلة و دمنة
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه (نويسنده)
    زبان عربی
    کد کنگره
    موضوع ادبیات عربی - مجموعه‌ها
    ناشر دار القلم
    مکان نشر بیروت - لبنان
    سال نشر
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE10195AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    «كليله و دمنه»، مهم‌ترين اثر ادبى عبد الله بن مقفع است كه وى آن را از پهلوى به عربى ترجمه كرده است. نثر اين ترجمه، از نمونه‌هاى عالى نثر عربى كلاسيك است.

    مندرجات اين كتاب كه به زبان حال حيوانات نوشته شده است، شامل بسيارى از افسانه‌ها و سرگذشت‌ها و پندها است. گر چه در ظاهر، همگان به آن سرگرمند و از مطالعه آن لذت مى‌برند، ولى در باطن، مطالب آن براى دانايان و طالبان معنا و معنويت، لذتى ديگر دارد و فزونى خرد و بينش را موجب است.

    براى به دست آوردن تاريخ تأليف اين كتاب، جز استناد به آنچه كه بهنود بن سحوان، در باب مقدمه كتاب، راجع به تسخير هندوستان به دست اسكندر مقدونى نوشته و داستان بيدباى حكيم را براى پند دادن به دبشليم ستم‌گر نقل كرده است، راه ديگرى نيست؛ خلاصه معلوم مى‌شود اين كتاب، پس از فتح اسكند؛ يعنى در اواخر قرن چهارم قبل از ميلاد نوشته شده است.

    ساختار

    ابوابى كه اين كتاب دارد، به گفته«بهنود»، چهارده باب است كه هر يك از آنها متضمن يك مسئله و جواب آن است، اما ابن النديم آن را هفده باب و ديگرى هيجده باب و بالاخره حاجى خليفه در«كشف الظنون» چهارده باب ذكر كرده است.

    گزارش محتوا

    كليله و دمنه فارسى كه در دوران سلاطين غزنوى ترجمه شده، شانزده باب است كه ده‌تاى آنها در اصل هندى بوده و آنها از اين قرار است:

    1. باب الاسد و الثور؛

    2. باب التفحص عن امر دمنة؛

    3. باب القردة و السلحفاة؛

    4. باب الناسك و ابن عرس؛

    5. باب البوم و الغربان؛

    6. باب الحمامة المطوقة؛

    7. باب السنور و الجرذ؛

    8. باب ابن الملك و الطير؛

    9. باب الاسد و ابن آوى؛

    10. باب الاشبال و اللبوة.

    شش باب ديگر، حكماى ايران با قريحه سرشار خود بدان افزوده‌اند كه عبارتند از:

    1. باب الناسك و الضيف؛

    2. باب ابتداء كليلة و دمنة؛

    3. باب برزويه طبيب؛

    4. باب البلاد و البراهمة؛

    5. باب السائح و الصائغ؛

    6. باب ابن الملك و اصحابه.

    دكتر عزام، در اين باره چنين اظهارنظر كرده است: «اگر مقدمات كتاب را كه عبارت از دو مقدمه على بن الشاء الفارسى و غرض الكتاب لابن المقفع، است ترك نماييم، ممكن است ابواب كتاب را به اين شرح مرزبندى كنيم:

    1. الاسد و الثور؛

    2. التفحص من امر دمنة؛

    3. الحمامة المطوقة؛

    4. البوم و الغربان، القردة و السلحفاة؛

    5. الناسك و ابن عرس.

    و اين پنج بابى است كه در پنجاتنترا، هست...

    1. الجرذ و السنور؛

    2. الملك و الطائر؛

    3. الاسد و ابن آوى.

    اين سه باب در«مهابهارتا» ذكر شده است.»

    ابواب نسخه حاضر در برنامه به قرار زير است:

    1. باب مقدمة الكتاب؛

    2. باب بعثة برزويه الى بلاد الهند فى تحصيل هذا الكتاب؛

    3. باب غرض الكتاب؛

    4. باب برزويه؛

    5. باب الاسد و الثور؛

    6. باب الفحص عن امر دمنة؛

    7. باب الحمامة المطوقة؛

    8. باب البوم و الغربان؛

    9. باب القرد و الغيلم؛

    10. باب الناسك و ابن عرس؛

    11. باب الجرذ و السنور؛

    12. باب الملك و الطائر فنزة؛

    13. باب الاسد و ابن آوى؛

    14. باب اللبوءة و الاسوار و الشغبر؛

    15. باب ايلاذ و بلاذ و ايراخت؛

    16. باب الناسك و الضيف؛

    17. باب السائح و الصائغ؛

    18. باب ابن المالك و اصحابه؛

    19. باب الحمامة و الثعلب و مالك الحزين.

    «كليله و دمنه»، يكى از كتب گران‌بها و نفيسى است كه مانند آن كمتر يافت مى‌شود. اين كتاب، مورد علاقه بيشتر ملت‌هاى جهان بوده و از آغاز تأليف و گردآورى آن، به نام يكى از بزرگ‌ترين آثار علمى و پژوهشى دانشمندان و محققان و سخن‌سرايان ايرانى از آن ياد مى‌شود.

    دانشمندان و نويسندگان نامى جهان، اين كتاب را براى استفاده ديگر ملت‌ها به زبان‌هاى مختلف برگردانده‌اند؛ به‌طورى كه در فرهنگ بيشتر اقوام، داستان‌هاى آن نفوذ و رسوخ يافته است و همين نفوذ گسترده، موجب دوام و بقاى آن در فرهنگ اقوام شده است.

    ظن غالب اين است كه اين كتاب، به زبان سانسكريت بوده و سپس به زبان پهلوى ترجمه شده است، ولى اصل هندى آن از ميان رفته و ترجمه پهلوى آن، مرجع ترجمه سريانى و عربى قرار گرفته است؛ چندى بعد، ترجمه پهلوى هم ناياب و ناپديد شده و ترجمه عربى آن اساس همه ترجمه‌ها قرار گرفته است.

    «ابن النديم»، مى‌گويد: ايرانيان، نخستين مردمى بودند كه افسانه‌ها را به زبان حيوانات بازگو كرده‌اند و شاهنشاهان اشكانى، اين رسم را بنياد نهاده و تقويت كردند، پس از آنان شاهنشاهان ساسانى بدين كار همت گماردند و آن را گسترش دادند، اعراب هم از آنان پيروى كردند و به دنباله‌روى از تحقيقات ايرانيان، داستان‌ها و حكاياتى نوشتند.

    «ابن النديم»، سپس از«كليله و دمنه» ياد كرده و مى‌گويد: برخى، بر اين عقيده‌اند كه هندى‌ها اين كتاب را نوشته‌اند و برخى ديگر، عقيده دارند كه پادشاهان اشكانى آن را گردآورى و براى بهره‌بردارى آماده كرده‌اند، اما هندى‌ها اين كار را به خود نسبت مى‌دهند و گروهى هم مى‌گويند بزرگمهر، وزير انوشيروان دادگر، آن را در چند جزء نوشته است...

    «ابن النديم»، سپس هندى بودن اين كتاب را اولى مى‌داند و اين عقيده را ابو ريحان بيرونى هم يادآور شده است... او، نظريه ابن خلكان را كه گفته است اين كتاب را ابن مقفع تأليف كرده و سپس آن را از پارسى به عربى برگردانده است، رد مى‌كند.

    از تحقيقات وسيعى كه در اين زمينه، به عمل آمده است، چنين برمى‌آيد كه اصل كتاب، به‌طور كلى ناپديد نشده و هنوز يك جزء آن به نام«پنجاتنترا»؛ يعنى پنج كتاب، به زبان سانسكريت باقى مانده است و اين جزء، از مصادر مهم كتاب«كليله و دمنه» به شمار مى‌آيد.

    در باره ترجمه برزويه، به‌طورى كه معلوم است و فردوسى و ثعالبى هم نقل كرده‌اند و صاحب‌نظران بدان وقوف دارند اين است كه برزويه، طبيب ايرانى در عهد انوشيروان به هندوستان رفته و اين كتاب را به دست آورده و به پاس همين خدمت بزرگ علمى، مورد تشويق شاهنشاه بزرگ ساسانى قرار گرفته است و به فرمان آن شهريار دادگر، بزرگمهر وزير آن را به زبان پهلوى ساسانى درآورده است، ولى چنين پيداست كه ترجمه از سانسكريت به پهلوى را خود برزويه عهده‌دار بوده است و بزرگمهر در اين كار دخالتى نداشته است؛ بهنود هم اين نظر را تأييد كرده و مى‌گويد: چون برزويه بر دو زبان پارسى و هندى مسلط بوده است، خود برزگمهر او را انتخاب و ترجمه كتاب را به وى واگذار كرده است و هم‌چنين معلوم مى‌شود كه خود بزرگمهر، چيزى بر اين كتاب نيفزوده است، زيرا ترجمه سريانى كه از اصل پهلوى گرفته شده، چنين مى‌نماياند كه از جانب بزرگمهر بابى و مطلبى بر كتاب افزوده نشده است و باب«برزويه طبيب» هم از اضافاتى است كه ابن المقفع بر آن افزوده است و به اين ترتيب معلوم مى‌شود كه خود برزويه، اين كتاب را ترجمه كرده و اين كار مهم علمى و فرهنگى در قرن ششم ميلادى و به روزگار خسرو انوشيروان دادگر شاهنشاه ساسانى انجام يافته و در آن وقت، ده قرن از تاريخ تأليف«كليله و دمنه» مى‌گذشته است. بر اين اساس معلوم مى‌شود كه همين ترجمه برزويه تنها ترجمه«كليله و دمنه» بوده است و ترجمه ديگرى به زبان پهلوى نبوده و دو ترجمه ديگر عربى و سريانى از روى همين نسخه برزويه طبيب به عمل آمده است.

    معروف‌ترين ابواب كتاب، باب«برزويه طبيب» است كه گفته مى‌شود ساخته خود ابن مقفع است، ولى در متن عربى«كليله و دمنه» چاپ عزّام، به بزرجمهر، منسوب شده است.

    اين باب، گفتارى است از قول برزويه پزشك در شرح حال و سير و سلوك باطنى و وجدانى خويش و مجادله او با نفس و در جست‌وجوى او براى وصول به سعادت و حقيقت و در شكايت از وضع زمان و ابناء زمان كه سرانجام، به روى آوردن او به رياضت و زهد و اعراض از دنيا و عمل براى آخرت منتهى مى‌گردد؛ پس از وصول به اين نتيجه، كتاب‌هايى را در هند استنساخ مى‌كند و به ايران مى‌آورد كه از آن جمله، همين كتاب كليله و دمنه است.

    از مطالعه اين باب، برمى‌آيد كه ظاهراً بايد انشاى خود برزويه باشد، اما ابو ريحان بيرونى، رياضى‌دان و هندشناس معروف ايرانى، در كتاب«تحقيق ما للهند»، اين باب را افزوده ابن مقفع مى‌شمارد.

    اما آنچه مسلماً ابن مقفع بر«كليله و دمنه» افزوده است، «باب غرض الكتاب» است كه عزّام، در مقدمه«كليله و دمنه» آن را از ابن مقفع دانسته است.

    برخى، باب«الفحص عن امر دمنة» را نيز از افزوده‌هاى ابن مقفع دانسته‌اند.

    وضعيت كتاب

    به جز ترجمه ابن المقفع، ترجمه ديگرى، به دست سهل بن هارون از پهلوى به عربى شده است. گذشته از اين، چند تن ديگر، مانند على بن داود كاتب زبيده همسر هارون الرشيد و ابو المكارم اسعد بن الخطير بن مماتى شاعر مصر در عهد ايوبى و جلال الدين حسين بن احمد النقاش اين كتاب را به نظم درآورده‌اند، ولى اين ترجمه‌ها هم غالبا از بين رفته است.

    ترجمه ابن مقفع يگانه ترجمه‌اى است كه به صحت و دقت آن مى‌توان اطمينان داشت.

    منابع

    1. دائرة المعارف بزرگ اسلامى، جلد چهارم؛

    2. مقدمه و متن كتاب.


    پیوندها

    مطالعه کتاب کليلة و دمنة در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور