سفرنامه حجاز یا «الرحلة الحجازية»
سفرنامه حجاز یا «الرحلة الحجازية» | |
---|---|
پدیدآوران | بتنونی، محمد لبیب (نویسنده) انصاری، هادی (مترجم) |
عنوانهای دیگر | الرحله الحجازيه |
ناشر | نشر مشعر |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1381ش , |
شابک | 964-7635-17-6 |
موضوع | بتنونی، محمد لبیب، - 1938م. - خاطرات
حج سفرنامهها عربستان سعودي - سير و سياحت - قرن 20م. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DS 208 /ب2 ر3041 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
سفرنامه حجاز یا «الرحلة الحجازية»، اثر محمد لبیب بتنونی، گزارش سفر حج نویسنده بههمراه عـباس حـلمی پاشا، خدیو مصر، در سال 1327ق، است. این اثر توسط هادی انصاری به فارسی ترجمه شده است.
این سفرنامه اطلاعات مفیدی از حرمین شریفین و تاریخ قوم عرب، جغرافیای جزیرةالعرب، تا زمان نویسنده را منعکس نموده است[۱].
ساختار
کتاب با دو پیشگفتار مترجم و نویسنده آغاز شده و به دنبال آن محتوای کتاب عرضه شده است.
گزارش محتوا
نویسنده در دیوان دربار خدیوی مصر «عباس پاشا حلمی دوم» مشغول خدمت بوده است. هنگامی که خدیو مصر، عباس پاشا حلمی دوم، در روز 29 ذیقعده 1327ق، عزم سفر به دیار مکه و مدینه نموده، برخی از رجال دربارش از جمله بتنونی را با خود همراه میکند. پس از انجام فریضه حج و زیارت مدینه منوره، کاروان خدیوی به مصر مراجعت نمود که در این هنگام، محمد لبیب بک بتنونی، سفرنامه ارزشمند و پرمحتوای خود را به رشته تحریر درآورد[۲].
بتنونی، کتابش را به دو بخش (پیشگفتار و متن کتاب) تقسیم نموده است. بخش نخست (پیشگفتار) را به توضیح درباره ملت عرب و ریشه و قبایل و تیرهها و دولت آنان در پیش از اسلام و پس از آن اختصاص داده و بهصورت فشرده حقایق و گفتههایی را از میان تاریخ بازگو نموده است. سپس به بخش دیگر از جزیرةالعرب کنونی و قبیلهها و حکومتهای آنها پرداخته است[۳].
قوم عرب از کهنترین ملتهای جهان بشمار میآید؛ بهطوریکه درازترین عمر در بین ملتها و وسیعترین حکومتها و سلطنتها متعلق به آنان بوده است. نویسنده، آنان را به سه بخش «عمالیق» یا «عرب بائده»، «عرب قحطانی»، و «عرب عدنانی» تقسیم نموده است. عمالیق از فرزندان «عملیق بن لاوذ بن سام بن نوح» بودند که در صحرای میان «عراق» و «عقبه» بهصورت بدویت زندگی میکردند و مدام به دنبال چراگاه و علف در حرکت بودند و گروه اندکی از آنان میان «بابل» و «مصر» به بازرگانی اشتغال داشتند. آنان پس از قدرت گرفتن و بعد از غلبه بر «بابل» در قرن بیستو پنجم قبل از میلاد، دولتی را به نام دولت «ساموآبیین» (از فرزندان سام بن نوح) به وجود آوردند..[۴].
قحطانیان، از «بنی قحطان بن سبأ»، بزرگفرزند «سام بن نوح» بشمار میآیند. این قوم در شمال جزیرةالعرب زندگی میکردند و در قرن هشتم پیش از میلاد حضرت مسیح، به هنگام تسلط آشوریان بر آنان، بهسوی بلاد یمن کوچ کردند و در آنجا دولت نوینی تشکیل دادند که تاریخنگاران عرب آنان را «سبأ نخستین» نامگذاری کردهاند..[۵].
عدنانیان از نوادگان حضرت اسماعیل هستند. به فرزندان حضرت اسماعیل و اولاد آنها «اسماعیلیه» میگویند. پس از بیست نسل او، نوادهاش «عدنان» به دنیا آمد. عدنان دارای فرزندی به نام «معد» گردید و معد فرزندی به نام «نزار» داشت و او دارای فرزندانی به نام «انمار»، «مضر»، «قضاعه»، «ربیعه» و «ایاد» گردید. خداوند نسل عدنان را مبارک گردانید. عرب عدنانیه از آن به وجود آمدند..[۶].
نویسنده در این بخش، درباره محل زندگی، مدت حکومت، جنگها و درگیریها، چگونگی انقراض یا بقا و... هریک از این سه گروه و اولاد و احفاد آنان مطالب ارزندهای ارائه نموه است.
قبایل عدنانی، از قبایلی بودند که در اوج سادگی به سر میبردند و دارای حکومت و دولتی صاحبنام نبودند و تابع حکومتهای دیگر بودند[۷]. تااینکه رسول خدا از میان آنان ظهور نمود و دین اسلام را در میان قوم خود منتشر نمود، سپس بهسوی مدینه هجرت کرد و ازآنپس اسلام به میان تمامی قبایل عرب نفوذ نمود و اندی نگذشت که اسلام از مرزهای عرب فراتر رفت و مناطقی همچون ایران و اروپا را درنوردید و تا قلب فرانسه راه یافت[۸].
نویسنده در ادامه درباره حکومت عباسیان بر بلاد اسلام خصوصاً بر اسپانیا سخن به میان آورده، سپس درباره حاکمیت مسلمانان در برخی از مناطق دیگر همچون «طرابلس»، «الجزایر»، «تونس»، «مراکش»، «جزیرةالعرب»، «یمن»، «عمان»، «بحرین» و... سخن گفته است[۹].
بخش دوم کتاب به سفرنامه اختصاص یافته است. سفر جناب خدیو در ساعت هفت و چهل دقیقه صبح روز بیستونهم ذیقعده سال 1327ق، از «سرای قبه» با قطار آغاز شد[۱۰].
پایان راه ریلی او به کانال سوئز ختم و ازآنجا با کشتی عازم بندر جده شد[۱۱]. او در عصر روز اول ذیحجه به جده میرسد[۱۲] و در روز چهارشنبه، دوم ذیحجه از کشتی، پا به بندر جده میگذارد و در میان انبوه مردم حاضر میشود[۱۳].
او مسیر هشتاد کیلومتری بین جده تا مکه را[۱۴]، با اسب پیمود[۱۵] و در روز پنجشنبه سوم ذیحجه[۱۶] از «باب جرول» وارد مکه گردید[۱۷] و بعد از سعی، در «دارالاماره» اقامت گزید[۱۸].
خدیو در روز شنبه، پنجم ذیحجه، به زیارت بقاع متبرکه رفت. او ابتدا به «معلا» و سپس بهسوی «حجون»، سپس بهسوی «جَروَل» حرکت کردد. سپس به زیارت جایگاه تولد پیامبر(ص) و محل تولد حضرت علی(ع) (به عقیده نویسنده جایگاه تولد حضرت علی در مکانی نزدیک جایگاه تولد پیامبر(ص) بوده است) رفت[۱۹]. سپس به محل اقامت خود بازگشته و بعد از ظهر این روز - همانند بعد از ظهر بسیاری از روزهایی که در آنجا اقامت داشت - وقت خود را به مراجعهکنندگان اختصاص داد[۲۰].
پس از غروب همین روز به زیارت خانه خدا رفت و در کعبه را بر وی گشودند و به درون کعبه وارد شد[۲۱]. ایشان در روز دوشنبه هفتم ذیحجه، شبهنگام بعد از طواف، دستور عزیمت بهسوی عرفات را صادر نمود[۲۲].
خدیو بعد از پایان اعمال حج تا 14 ذیحجه در مکه اقامت گزید و در همان روز بههمراه حاجیان کمبضاعت به سمت «بحره» حرکت نمود و سه ساعت بعد از غروب آفتاب به آنجا رسید[۲۳]. سپس به سمت جده حرکت کرد[۲۴] و سوار بر کشتی شد و بهسوی «وجه» به راه افتاد[۲۵] و در آخر ماه دسامبر از «وجه» با شتر به سمت مدینه حرکت نمود[۲۶]. خدیو بخشی از این مسیر را با قطار پیمود و در پایان روز نهم ژانویه به مدینه رسید[۲۷].
ایشان بعد از اقامت در مدینه و زیارت اماکن مقدسه، در روز شنبه 15 ژوئن سال 1910م، بازگشت خویش را به مصر آغاز نمود. او ابتدا بهسوی تبوک حرکت کرد و بعد از گذشتن از شهرهایی همچون حیفا در 24 ژوئن سال 1910، به اسکندریه درآمد[۲۸] و در روز بعد، پس از گذشتن از «باب الجديد» در ساعت دو بعد از ظهر، به مصر وارد گردید[۲۹].
نویسنده ضمن سفرنامه برخی اطلاعات درباره فرهنگ مردم حجاز ارائه میدهد. او میگوید: از عادتهای مردمان مکه، دقت و توجه آنان به خوراکیها و آشامیدنیها و لباسهای خود میباشد. رنگهای روشن و باز در لباسهای آنان، بهویژه رنگهای قرمز، سبز و آبی و ارغوانی بیشتر دیده میشود. آنان خانههای خود را بهوسیله صنایع دستی... و نیز با فرشهای قیمتی از قالیهای کمیاب ایرانی، تزیین میکنند..[۳۰].
نویسنده، خرافاتی را که در میان مردم مکه رواج دارد[۳۱] و رفتار ناشایست آنان را با حاجیان متذکر میشود[۳۲] و به حاجیانی که از ترکیه، ایران و هند آمدهاند و در تلفظ واژگان عربی مرتبط با حج با مشکل مواجه هستند، گریزی زده و کار آنان را خلاف شرع میداند[۳۳].
نویسنده در خلال سفرنامه به معرفی اماکن و شهرهای زیارتی زیادی پرداخته که جده[۳۴]، مکه[۳۵]، کعبه و لباس آن[۳۶]، مدینه[۳۷]، مسجدالاقصی[۳۸] و... بخشی از آن است. علاوه بر آن توضیح راههای منتهی به شهرهای مکه[۳۹] و مدینه[۴۰]، شرح جنایات وهابیان و چگونگی حاکم شدن بر حجاز[۴۱]، برخی از اعمال حج همچون طواف[۴۲]، وقوف در عرفات[۴۳]، رجم و قربانی[۴۴]، از دیگر مطالب کتاب است.
بتنونی در توصیف اماکن به ریزهکاریها دقت دارد؛ بهگونهای که خواننده خود را در آن فضا میبیند؛ جایگاه ولادت پیامبر(ص) در شعب «بنیعامر» واقع شده است. خیابان نسبت به این مکان یک متر و نیم مرتقعتر است و بهوسیله پلهای سنگی به دَرِ آن که بهسوی شمال باز میگردد، راه دارد و هنگام ورود به آن نخست به فضای بازی به طول 12 متر و عرض 6 متر وارد میشوید که در دیوار سمت راست (غربی) آن دری قرار دارد. پس از عبور از آن، به فضایی وارد میشوید که بر روی آن گنبدی قرار گرفته است. در میانه این فضا و در زیر گنبد، مقصورهای از چوب وجود دارد که درون آن سنگ مقعر مرمری که وسط آن کمی فرو رفته است، دیده میشود که نشاندهنده محل تولد پیامبر است[۴۵].
وضعیت کتاب
پاورقیهای کتاب به توضیح و رفع ابهام از مطالب اختصاص یافته است. برخی از پاورقیها از مترجم است و با لفظ «مترجم» در آخر آن مشخص شده است.
مترجم، در این اثر ترجمهای بسیار روان ارائه داده که خواننده در نگاه اول، متوجه ترجمه بودن آن نمیشود.
در میان سطورات یا صفحات کتاب گاه تصاویری از اماکن زیارتی[۴۶] یا نقشه شهرها[۴۷] و کشورها[۴۸] و یا جداولی از برخی قبایل و تعداد آنها[۴۹]، نام امرا و پادشاهان[۵۰]، ایستگاههای قطار[۵۱] و... به چشم میخورد.
فهرست محتویات در ابتدای کتاب آمده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: پیشگفتار مترجم، ص10-11
- ↑ ر.ک: همان، ص12
- ↑ ر.ک: پیشگفتار نویسنده، ص13
- ↑ ر.ک: همان، ص14
- ↑ ر.ک: همان، ص21
- ↑ ر.ک: همان، ص39
- ↑ ر.ک: همان، ص40
- ↑ ر.ک: همان، ص41-42
- ↑ ر.ک: همان، ص43-71
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص83
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص99-100
- ↑ ر.ک: همان، ص101
- ↑ ر.ک: همان، ص102
- ↑ ر.ک: همان، ص106
- ↑ ر.ک: همان، ص107
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص108
- ↑ ر.ک: همان، ص112
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص114
- ↑ ر.ک: همان، ص351-352
- ↑ ر.ک: همان، ص352
- ↑ ر.ک: همان، ص353
- ↑ ر.ک: همان، ص355
- ↑ ر.ک: همان، ص369
- ↑ ر.ک: همان، ص452-453
- ↑ ر.ک: همان، ص455
- ↑ ر.ک: همان، ص141
- ↑ ر.ک: همان، ص159
- ↑ ر.ک: همان، ص163
- ↑ ر.ک: همان، ص159
- ↑ ر.ک: همان، ص86
- ↑ ر.ک: همان، ص173
- ↑ ر.ک: همان، ص224، 263
- ↑ ر.ک: همان، ص400
- ↑ ر.ک: همان، ص458
- ↑ ر.ک: همان، ص114
- ↑ ر.ک: همان، ص338-342
- ↑ ر.ک: همان، ص196
- ↑ ر.ک: همان، ص246
- ↑ ر.ک: همان، ص302
- ↑ ر.ک: همان، ص309، 314
- ↑ ر.ک: همان، ص146
- ↑ ر.ک: همان، ص154، 172، 227، 383
- ↑ ر.ک: همان، ص129، 401
- ↑ ر.ک: همان، ص80، 133
- ↑ ر.ک: همان، ص73
- ↑ ر.ک: همان، ص33، 38، 191، 427
- ↑ ر.ک: همان، ص433
منابع مقاله
پیشگفتار و متن کتاب.