نهاية الوصول إلى علم الأصول (ابن ساعاتی)
نهاية الوصول إلى علم الأصول | |
---|---|
پدیدآوران | سلمی، سعد بن عزيز (گردآورنده)
علي، محمود عبد الدايم (ساير) ابن الساعاتی، احمد بن علی (نویسنده) |
ناشر | جامعة امالقري. کلية الشريعة و الدراسات الاسلامية. قسم الدراسات العليا الشرعية. فرع الفقه و الأصول |
مکان نشر | عربستان - مکه مکرمه |
چاپ | چاپ اول |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | الف 25 ب4 / 155/8 BP |
نهاية الوصول إلى علم الأصول یا بديع النظام، عنوان اثری است 2 جلدی از مظفرالدین احمد بن علی بن الساعاتی به زبان عربی با موضوع اصول فقه اهل سنت.
اساس بدایع ابن الساعاتی را تلخیص مطالب دو کتاب اصول بزدوی و احکام آمدی تشکیل میدهد که در فقه حنفی و شافعی نوشته شدهاند؛ هرچند ابن الساعاتی، اغلب، در ذکر مثال و بیان مطالب، نظرات حنفیان را اصل قرار داده است. سعد بن عزیز بن مهدی سلمی، تحقیق این کتاب را به جهت گذراندن دوره دکترایش، انجام داده است.
ساختار
کتاب، دو جلد دارد. جلد اول حاوی دو بخش اصلی است که در بخش اول پس از تشکر و تقدیر و مقدمه تحقیق، شیوه تحقیق در دو باب اصلی بیان میشود که هرکدام فصلهایی دارد و سپس در بخش دوم، متن تحقیقشده کتاب، حاوی مقدمه مؤلف و محتوای مطالب در بخشهای متعدد، ارائه میگردد؛ این مطالب تا صفحه 401 در جلد اول، یعنی بیان مطالب مره و تکرار در امر ادامه دارد و سپس با صفحه 402 و بیان مسئله فوریت و تراخی، مطالب کتاب در جلد دوم، ادامه مییابد.
گزارش محتوا
نویسنده در بخشی از مقدمه کتاب، درباره آن چنین توضیح میدهد: «قد منحتك أيها الطالب، لنهاية الوصول إلى علم الأصول بهذا الكتاب البديع في معناه المطابق اسمه لمسماه، لخصته لك من كتاب الإحكام ورصعته بالجواهر النفیسة من أصول فخر الإسلام فإنهما البحران المحيطان بجوامع الأصول، الجامعان لقواعد المعقول والمنقول؛ هذا حاو للقواعد الكلية الأصولية وذاك مشحون بالشواهد الجزئية الفروعية...»[۱] که نشاندهنده این است که از کتاب اصول فخر رازی در نگاشتن این کتاب، بهره زیادی برده و تفاوت این اثر با آن در این است که این اثر حاوی قواعد کلی اصولی است و آن کتاب، مشحون به شواهد جزئی فقهی. البته همین عبارات نویسنده باعث اختلاف در نامگذاری این اثر شده است؛ ازاینرو از این اثر با عناوین مختلف «نهاية الوصول إلی علم الأصول»، «البديع»، «بديع النظام»، «البديع في الأصول»، «بديع النظام في أصول الفقه» و «بديع النظام الجامع بين كتابي البزدوي والإحكام» یاد شده است[۲].
از آنچه در بالای برخی نسخ خطی نگاشته شده، اینگونه به نظر میرسد که این کتاب، آخرین اثر ابن الساعاتی است[۳].
در قدرت علمی ابن الساعاتی شکی نیست و بسیاری از معاصرانش از وی با عباراتی مانند: عالم به معقول و منقول، فصيح اللسان و حسن البيان، یاد کرده و او را ستودهاند و همچنین تصانیف وی نزد علما، ستوده (مستحسن) است. این اثر، مختصر دو کتاب بزرگ از اهم کتابهای اصول فقه در دو مذهب حنفی و شافعی از مذاهب چهارگانه اهل سنت، است. البته که میان این دو مذهب فقهی، تفاوتهایی در طریقه و ترتیب مسائلشان هست؛ چراکه اصول حنفیه مبنی بر فروع و مسائل منقول از امامانشان است؛ درحالیکه شافعیان اصولشان را بر ادله و قواعد عامی بنا نهادهاند که مجموعهای از مسائل فرعی تحت آنها مندرج است و این اختلاف کمی نیست و گواه نهایت دشواری کار کسی مانند ابن الساعاتی است که درصدد جمع میان این دو مذهب بوده است[۴].
درهرحال ابن الساعاتی، از طریق جمع میان اصول بزدوی و احکام آمدی، در یک کتاب واحد، سعی در ا نجام این کار کرده است؛ ازاینرو، گرچه وی به سلاست و وضوح روش، معروف است، ولی گاه در عبارات این کتاب با غموض و التباس مواجه میشویم؛ این امر بهخصوص در مطالب فرعی که به جهت توضیح ایراد کرده، بیشتر به چشم میآید. البته این را هم از نظر نباید دور داشت که مواجه شدن با برخی دشواریها و التباسات، در تلخیص کتابهای حجیم، امری مرسوم است. ازاینروست که در این نوع کتابها به شروح و تعلیقات و حواشی محتاج میشویم[۵].
نویسنده در این کتاب بر فروع حنفیه اعتماد کرده و آن را اصل در هر بابی قرار داده. خود وی نیز در مقدمه این کتاب به این امر اشاره میکند. وی برای بیان اهم مثالهای این مباحث از فقه حنفی، استفاده کرده است. از جمله اشکالاتی که بر وی وارد کردهاند نیز همین امر است و اینکه مذهب خودش را که مذهب حنفی است، اصل در بیان کتاب قرار داده؛ وی هرجا مسئلهای را از اصول اصحاب حنفیاش میبیند بر آن اعتماد کرده و از آن دفاع میکند و بر مخالفانش هجمه میبرد؛ یعنی در جایی که اصلی از حنفیان بیان شده باشد، وی متعرض اصول شافعیه نمیشود، مگر در رد بر آنان؛ اما زمانی که این اصل یا مسئله در نزد حنفیان بیان نشده باشد، وی آن را از اصول شافعیه اخذ میکند[۶].
البته ابن الساعاتی، در نگارش این کتاب تنها بر اخذ مسائلش از اصول بزدوی و احکام آمدی بسنده نکرده است، بلکه از دیگر اصول حنفی و شافعی مانند اصول سرخسی و برهان امامالحرمین و ارشاد و تبصره و معتمد و دیگر کتابها نیز بهره برده است. همچنین، نویسنده گاه، به مذهبهای حنبلی و مالکی و برخی مذاهب فردی، در بعضی ابواب کتاب میپردازد[۷].
درباره تقسیم مطالب این مختصر، وی بر طریقه آمدی سیر کرده است؛ او مطالب این کتاب را در چهار بخش اصلی، بیان میکند؛ بخش اول را به بیان مبادی کلامی و لغوی و فقهی اختصاص میدهد. در بخش دوم انواع ادله سمعیه را بیان مینماید. در سومین بخش، درباره اجتهاد و مفتی و مستفتی، صحبت میکند و در بخش چهارم، ترجیحات و طرق مطلوبات را بیان مینماید[۸].
خواننده گرامی را برای اطلاع از جزئیات مباحث مطرحشده در کتاب و برخی اشکالات بر آن، به مطالعه صفحات 32 تا 38 از مقدمه کتاب ارجاع میدهیم.
وضعیت کتاب
فهرست مطالب کتاب، در انتهای جلد دوم آن ارائه شده است. صفحات 50 تا 61 جلد اول، حاوی رونوشت نسخ خطی کتاب است. سعد بن عزیز بن مهدی سلمی، تحقیق این کتاب را به جهت گذراندن دوره دکترایش، انجام داده است. وی از 23 نسخه از نسخههای خطی کتاب که در کتابخانههای چستربیتی و پرینستون و همچنین در سفرش به مصر و ترکیه مشاهده کرده است، در صفحات 39 تا 47 مقدمه کتاب، نام برده و توصیفی مختصر ارائه میدهد.
کتاب دیگری با همین نام، یعنی «نهاية الوصول إلى علم الأصول» از علامه حلی، در علم اصول وجود دارد که در نزد شیعیان مشهورتر از این کتاب، است؛ ازاینرو نباید کتاب حاضر را به علت تشابه اسمی، با نهاية الوصول علامه حلی اشتباه گرفت[۹].
پانویس
منابع مقاله
- مقدمههای محقق و نویسنده کتاب.
- سلطانی گلشیخی، عباسعلی، «جایگاه کتاب نهاية الوصول إلی علم الأصول در تطور علم اصول»، پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز)، 31 خرداد 1400ش، به آدرس: