سهم زنان در نشر حدیث
سهم زنان در نشر حديث | |
---|---|
پدیدآوران | مهریزی، مهدی (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | سهم زنان در نشر حدیث |
ناشر | مؤسسه علمي فرهنگي دار الحديث. سازمان چاپ و نشر |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | 1387ش |
موضوع | حديث - تاريخ محدثان زن |
زبان | فارسي |
کد کنگره | BP۱۰۶/۵/م۹س۹ |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
سهم زنان در نشر حدیث، اثر مهدی مهریزی، پژوهشی است در بررسی سهم زنان در نشر روایات از صدر اسلام تا دوران معاصر.
کتاب حاضر میکوشد روزنهای را برای نشان دادن سهم زنان در نشر حدیث، دانشهای حدیثی و معارف ویژه حدیث، در پانزده قرن تاریخ اسلامی، بگشاید تا سرمایه تتبع و جستجو و تحلیل عمیقتر باشد[۱].
ساختار
کتاب با مقدمهای از مؤلف آغاز و مطالب در چهار بخش، تنظیم شده است؛ بخش نخست به منبعشناسی اختصاص دارد. در بخش دوم، عرصههای خدمت زنان به حدیث، بهتفصیل بازگو شده است. در بخش سوم، فهرست روایتهای زنان شیعی در مصادر اصلی حدیث شیعه، گزارش شده است و آخرین بخش، با عنوان گزارش تفصیلی چند پژوهش، حاوی چند مبحث تکمیلی در این موضوع است[۲].
گزارش محتوا
مقدمه کتاب، درآمدی است بر نقش زنان در علوم اسلامی. نویسنده، معتقد است که رشد و بالندگی زنان، پس از بعثت پیامبر(ص) و در پرتو آیین اسلام، جای تردید نداشته و جهتگیری کلی آیات قرآنی و سخنان و سیره پیامبر(ص)، عامل اصلی این حرکت تکاملی بشمار میرود و ورود زنان را به عرصههایی که پیش از آن سابقه نداشت، چون تعلیم و تعلم، باید یکی از شواهد عینی این بالندگی قلمداد کرد[۳].
به عقیده وی، پژوهش و بررسی تاریخی درباره نقش زنان در علوم اسلامی، میتواند فواید و نتایج بسیاری را به دنبال داشته باشد؛ از جمله آنکه استعداد و توانایی زنان را به نمایش میگذارد و بر تلقی ناتوانی و بیاستعدادی زنان در این عرصهها، خط بطلان میکشد. همچنین نگاه فرهنگهای مختلف مسلمانان را در دورههای مختلف تاریخی، نسبت به زن، نشان میدهد؛ چراکه حضور علمی زنان در ادوار مختلف تاریخی و فرهنگهای مختلف، یکسان نبوده است[۴].
در بخش اول، به منبعشناسی سهم زنان در نشر حدیث پرداخته شده است. این منابع، به چهار گروه زیر، دستهبندی شده است:
- کتب طبقات و رجال (شیعه و اهل سنت)؛ که از جمله آنها، عبارتند از:
- اهل سنت:
- الطبقات الكبری، محمد بن سعد (168-230ق)؛
- الجرح و التعديل، ابن ابیحاتم رازی؛
- كتاب الثقات، محمد بن حبان و...[۵].
- شیعه:
- رجال البرقي، احمد بن محمد بن خالد برقی؛
- اختيار معرفة الرجال، ابوجعفر محمد بن حسن طوسی (385-460ق)؛
- الرجال، تقیالدین حسن بن علی بن داوود حلی (647-707ق) و...[۶].
- اهل سنت:
- کتابهای ویژه معرفی زنان راوی، از جمله:
- کتابهای حدیثی خاص احادیث زنان. در این بخش، منابعی معرفی شده است که در آنها، روایتهای زنان گرد آمده است؛ خواه زنان مصدر حدیث باشند و خواه راوی؛ ازاینرو منابعی که به گردآوری سخنان حضرت فاطمه(س) پرداخته یا سخنان برخی از زنان صحابه و سایر زنان را جمعآوری کردهاند، معرفی خواهند شد. در این بخش، بهترتیب کتابهای عمومی و سپس اختصاصی آورده شده است، مانند:
- کتابهای عمومی:
- جامع مسانید النساء، ابراهیم محمد جمل؛
- الآحاد و المثاني، ابن ابیعاصم (206-287ق)؛
- روایات حضرت فاطمه(س):
- مسند فاطمة الزهراء(س)، جلالالدین سیوطی (849-911ق)؛
- مسند فاطمة الزهراء، عزیزالله عطاردی و...
- روایات عایشه:
- روایات امهات المؤمنین:
- کتابهای عمومی:
- منابع تحلیلی با موضوع سهم زنان در نشر حدیث. مراد، منابعی است که به تحلیل نقش زنان در نشر حدیث پرداخته و بهصورت کتاب و مقاله، منتشر شدهاند. مانند:
در بخش دوم، به بررسی عرصههای سهم زنان در نشر حدیث پرداخته شده است. در این بخش، تلاش میشود سهم زنان در حفظ، نشر حدیث و دانشهای حدیثی، گزارش شود. هرچند این گزارش، هم میتواند بر اساس قرنها تنظیم گردد و هم بر پایه موضوعات، اما به اعتقاد نویسنده، موضوعمحوری، بیشتر سودمند است که البته وی در آن، ترتیب زمانی را نیز رعایت کرده است. موضوعاتی که وی در لابهلای متون، جستجو کرده و به حضور زنان در آنها، اشاره نموده است، عبارتند از:
- اجازات حدیثی؛
- کتابت حدیث؛
- تألیف کتب حدیثی و علوم حدیث؛
- تصحیح و تحقیق؛
- تدریس حدیث و دانشهای حدیث[۹].
نویسنده بر این باور است که مهمترین مسئلهای که میتواند نقش زنان در خدمت به حدیث و نشر آن را روشن سازد، میزان حضور آنان در سلسله اسناد و نقل احادیث است و برای این منظور، بررسی دقیق کتب روایی، تاریخی و تفسیری، ضروری است. وی معتقد است این بررسی، باید در دو حوزه منابع روایی اهل سنت و شیعی، صورت پذیرد و هرچند در حوزه روایات اهل سنت، این بررسیها تا حدودی انجام پذیرفته و کتبی با این انگیزه، تألیف شده است که از جمله آنها، میتوان به «جامع مسانيد النساء» ابراهیم محمد جمل، «الأحاد و المثاني» ابن ابیعاصم، «مسند فاطمة الزهراء» جلالالدین سیوطی، «مسند عائشة» ابن حجر عسقلانی و... اشاره کرد، اما این تتبعها کامل نیست و باید بر پایه این آثار و آمار، تحلیلی دقیق از تعداد راویان زن و روایتهایشان و نیز موضوعات منقول ارائه نمود. این در حالی است که متأسفانه، هیچیک از این دو امر، یعنی تتبع در مصادر حدیثی و تحلیل آن، در حوزه روایات شیعی، به انجام نرسیده است. ازاینرو، وی در بخش سوم، کوشیده است به این عرصه، دامن زده و با تتبعی نسبتا کامل، به تحلیل و ارزیابی آن، بپردازد[۱۰].
کتابهایی که در این بخش، مورد جستجو و تتبع قرار گرفته و تعداد روایتهای منقول در آنها بررسی شده، عبارتند از:
- الكافي، 19 حدیث؛
- منلايحضرهالفقيه، 8 حدیث؛
- تهذيب الأحكام، 8 حدیث؛
- الاستبصار، 2 حدیث؛
- وسائل الشيعة، 66 حدیث؛
- بحار الأنوار، 384 حدیث[۱۱].
جمع کل این روایات، 487 حدیث بوده که 116 زن آنها را نقل کردهاند. بیشترین روایت را امسلمه با 113 حدیث، روایت کرده است[۱۲].
در آخرین بخش، چهار مطلب که مکمل مباحث بخشهای پیشین میباشد، آورده شده است: دو مطلب کتابشناسی توصیفی و تحلیلی از دو کتاب «جامع مسانيد النساء و ذكرهن و أحوالهن» ابراهیم محمد جمل[۱۳] و «عناية النساء بالحديث النبوي» ابوعبیده مشهور به حسن آل سلمان است[۱۴] و دو مطلب دیگر، به سهم زنان در نشر حدیث در قرنهای ششم و هشتم میپردازد.
برای معرفی و شناسایی زنان محدث در قرن ششم، دو اثر مستقل، مورد بررسی قرار گرفته است: «التحبير في المعجم الكبير» ابوسعید عبدالکریم بن محمد سمعانی (506-562ق) و «السنة النبوية الشريفة في القرن السادس الهجري» که در دوره معاصر، منتشر شده است. البته مؤلف خود به این نکته اشاره دارد که نمیتوان این دو اثر را جامع اسامی تمامی زنان محدث دانست، ولی تا اندازه زیادی میتوانند واقعیتهای تاریخی آن دوره را گزارش کنند[۱۵].
به عقیده مؤلف، قرن هشتم، از دورههای شکوفا در تاریخ اسلامی است و در این قرن، زنان در بسیاری از عرصههای علمی و اجتماعی، درخشیدند و یکی از عرصههای علمی حضور زنان، اشتغال به حدیث در این قرن است. گستردهترین گزارش از این دوره را ابن حجر عسقلانی در کتاب «الدرر الكامنة في أعيان المائة الثامنة» به دست داده است. وی در این کتاب، شرح حال 5204 تن از شخصیتهای قرن هشتم را به قلم آورده که از این تعداد، 190 نفر زن هستند و از این رقم، 171 نفر آنان به حدیث اشتغال داشتهاند[۱۶].
وضعیت کتاب
فهرست اجمالی مطالب در ابتدا و فهرست تفصیلی، بههمراه فهرست منابع مورد استفاده نویسنده، اعم از کتابها و نشریات، در انتهای کتاب آمده است.
در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع، به توضیح برخی از مطالب متن، پرداخته شده است[۱۷].
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص15
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص7
- ↑ ر.ک: همان، ص13
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص17-20
- ↑ ر.ک: همان، ص20-23
- ↑ ر.ک: همان، ص23-24
- ↑ ر.ک: همان، ص24-34
- ↑ ر.ک: همان، ص35
- ↑ ر.ک: همان، ص149-150
- ↑ ر.ک: همان، ص151
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص197
- ↑ ر.ک: همان، ص200
- ↑ ر.ک: همان، ص205
- ↑ ر.ک: همان، ص238
- ↑ ر.ک: پاورقی، ص36
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.