أصول الحديث و أحكامه في علم الدراية
أصول الحديث و أحكامه في علم الدراية | |
---|---|
پدیدآوران | [[ ]] ( ) |
عنوانهای دیگر | أصول الحديث و أحكامه في علم الدراية |
کد کنگره | |
أصول الحديث و أحكامه في علم الدراية، اثر آیتالله جعفر سبحانی، تحقیقی است درباره علم «دراية الحديث» و اصطلاحات حدیثی و اصول حاکم بر آن.
ساختار
کتاب با مقدمه مؤلف آغاز و مطالب در هشت فصل، تنظیم شده است.
در این اثر، قواعد کلی مربوط به حدیث و اقسام آن و طرق شناخت احادیث ضعیف از قوی بررسی گردیده است. در ابتدا به پیشینهای از علم درایه و اصطلاحات رایج در این علم پرداخته شده و تعریفی از آن و موضوع و مسائل مطرح در آن ارائه گردیده است. سپس اقسام خبر مانند خبر متواتر و خبر واحد محفوف به قراین مطرح شده و اقسام تواتر، اعم از تواتر لفظی و معنوی و تواتر تفصیلی و اجمالی، خبر مستفیض عزیز و غریب نیز تعریف شده و نمونههایی از اقسام خبر بیان گردیده است. در ادامه اصول حدیث مطرح شده و علت وضع اصطلاحات ویژه حدیث و تبیین این اصطلاحات توسط فقها و محدثان بزرگ بررسی گردیده است. اوصاف مشترک در بین اقسام حدیث و اوصاف اختصاصی احادیث ضعیف، از مباحث بعدی کتاب است. نویسنده اسلام، عقل، بلوغ، ایمان، عدالت و قدرت بر ضبط را از شرایط اصلی قبول روایت از راوی عنوان کرده و الفاظ مربوط به جرح و تعدیل احادیث و همچنین راه تشخیص امامی و غیر امامی بودن راوی را بیان میکند. معرفی فرقههای مختلف شیعه و اهلسنت و کیفیت تحمل حدیث و راههای انتقال آن از مباحث پایانی کتاب است[۱].
گزارش محتوا
در مقدمه، ابتدا به پیشینه موضوع اشاره گردیده[۲] و سپس، ضمن تعریف علم درایه[۳] و اشاره به موضوع، مسائل و غایت آن[۴]، به معرفی بعضی از اصطلاحات رایج در این علم، نظیر سند، متن، سنت، حدیث، خبر، اثر و حدیث قدسی، پرداخته شده است[۵].
فصل اول، به تقسیم اخبار، اختصاص یافته است. نویسنده خبر را با توجه به مفاد و مضمون آن، به پنج قسم تقسیم کرده و سپس به توضیح هریک پرداخته است. این پنج قسم، عبارتند از:
- خبری که ضرورتا و یا نظرا معلوم الصدق است؛
- خبری که ضرورتا یا نظرا کذب آن معلوم است؛
- خبری که صدق و کذب آن معلوم نیست، که این خود سه صورت دارد:
- خبری که ظن به صدقش هست؛
- خبری که ظن به کذبش هست؛
- خبری که صدق و کذب آن، مساوی است[۶].
علمای متأخر امامیه، در تقسیم خبر واحد به اعتبار اختلاف احوال راویان، به چهار قسم توافق کرده و اصطلاحات چهارگانهای را برای خبر واحد، وضع کردهاند که عبارتند از: «صحیح»، «حسن»، «موثق» و «ضعیف». نویسنده، این موضوع را در چهار جهت زیر، مورد بحث و بررسی قرار داده است:
- علت وضع اصطلاحات ویژه حدیث؛
- تببین اصطلاحات؛
- اوصاف مشترک در بین اقسام چهارگانه حدیث؛
- اوصاف اختصاصی احادیث ضعیف[۷].
نویسنده در ذیل اوصاف مشترک، به معرفی و توضیح سیوهفت وصف از اوصاف مشترک در بین اقسام چهارگانه حدیث، پرداخته است. این اوصاف بهترتیب عبارتند از: «مسند»، «متصل»، «مرفوع»، «معنعن»، «معلق»، «مفرد»، «مدرج»، «مشهور»، «غریب»، «غریب لفظا»، «متفق علیه»، «مصحف»، «عالی السند»، «شاذ»، «مسلسل»، «مزید»، «مختلف»، «ناسخ و منسوخ»، «مقبول»، «مکاتب»، «محکم»، «متشابه»، «مشتبه و مقلوب»، «مشترک»، «مؤتلف و مختلف»، «مدبج و رواية القران»، «رواية الأكابر عن الأصاغر»، «سابق و لاحق»، «مطروح»، «متروک»، «مشکل»، «نص»، «ظاهر»، «مؤول»، «مجمل» و «مبین»[۸].
وی در ذیل اوصاف اختصاصی احادیث ضعیف، این اوصاف را ذکر کرده است: «موقوف»، «مقطوع»، «منقطع»، «معضل»، «معلق»، «مضمر»، «مرسل»، «معلل»، «مدلس»، «مضطرب»، «مقلوب»، «مهمل»، «مجهول» و «موضوع»[۹].
او پس از بیان اوصاف مزبور، ضمن بررسی سبب شیوع احادیث موضوعه، به تعریف صحابی، شمار صحابه و مولی پرداخته است[۱۰].
پیرامون علت شیوع احادیث موضوعه، نویسنده به این نکته اشاره نموده است که صاحبان صحاح و سنن، تصریح نمودهاند که احادیثشان را از بین احادیث بسیار زیادی اخراج کردهاند. به باور نویسنده این موضوع، از فراوانی دسیسه و جعل و دورغ و به هم بافتن روایات بر پیامبر(ص) بعد از رحلت ایشان خبر میدهد و اینکه دشمنان دین، مخصوصا یهودیان و مسیحیان و مسلمانشدگان از آنان، چیزهایی را که جزء اسلام نبودند، در شریعت اسلامی داخل کردند و یهودیان بهظاهر مسلمان، نقش بزرگی در منتشر کردن این روایات داشتند. وی معتقد است جلوگیری از نوشتن حدیث در حدود یک قرن و نیم و ناگهان روی آوردن عالم اسلام به نوشتن آن، زمینه مناسبی برای دروغگویی و جعل حدیث ایجاد نمود و برای دانشمندان یهودی و مسیحی، فرصت بیان بدعتهای یهودیان و خرافات مسیحیان و افسانههای مجوسیان را فراهم نمود، تا جایی که سادهاندیشان مسلمان، فریب خوردند[۱۱].
شناختن کسی که روایتش مورد قبول است و کسی که روایات او، مورد قبول نیست، از مهمترین مباحث علم حدیث است؛ زیرا با این بحث، حجت از غیر حجت، تمییز داده میشود و آنچه عهدهدار این شناخت است، دو امر است: «تبیین ضابطه کلی در مقام»؛ «تطبیق آن ضابطه بر مواردش». علم درایه، عهدهدار مورد اول و علم رجال، عهدهدار مورد دوم است. نویسنده در فصل پنجم، از ضابطه کلی حجیت بحث نموده و به بررسی این موضوع پرداخته است که چه کسی روایتش قبول و چه کسی روایتش رد میشود[۱۲].
محدثین و علمای رجال، الفاظی را برای تزکیه و مدح و الفاظی را برای جرح و ذم بهکار بردهاند و نویسنده برای روشن شدن مفاد آنها، در فصل ششم، در دو مقام زیر، در موردشان بحث کرده است:
- الفاظ مدح و تزکیه که عبارتند از:
- «عادل و امامی و ضابط» یا «عادل و از اصحاب ما امامیه و ضابط»؛
- «ثقه»؛
- «وجه»؛
- «عین»؛
- «وکیل»؛
- «حجت»؛
- «شیخ اجازه»[۱۳].
- الفاط جرح و ذم که عبارتند از: «ضعیف»، «کذاب»، «وضاع للحديث من قبل نفسه»، «غال»، «مضطرب الحديث»، «منکر»، «لين الحديث (کسی که بهآسانی از غیر ثقه نقل میکند)»، «متروك في نفسه» یا «متروك في الحديث»، «مرتفع القول (کسی که حرفش معتبر نیست و به آن اعتماد نمیشود)»، «متهم بالكذب أو الغلو» و... [۱۴].
تفاوت روایت موثق و صحیح، بعد از اشتراک هر دو در وثاقت راوی، بستگی به مذهب راوی دارد؛ بدین صورت که اگر راوی معتقد به یک مذهب صحیح باشد، روایت او صحیح است، ولی اگر ثقه باشد، اما به مذهب غیر صحیحی گردن نهاده باشد، روایت او، موثقه است؛ ازاینرو نویسنده در فصل هفتم، به معرفی فرق اسلامی، در محدوده آنچه در کتب رجالی آمده، پرداخته است تا محدث و پژوهشگر حدیث، بر صاحبان این مذاهب و عقاید آنها، بهصورت اجمال، واقف گردد[۱۵]. این فرقهها، در دو بخش زیر، معرفی شدهاند:
- مهمترین فرق اهل سنت که عبارتند از:
- اهل حدیث؛
- خوارج؛
- مرجئه؛
- معتزله؛
- اشعریه[۱۶].
- فرق شیعه، شامل:
- کیسانیه؛
- زیدیه؛
- مغیریه؛
- محمدیه؛
- ناووسیه؛
- اسماعیلیه؛
- سمیطیه؛
- فطحیه؛
- واقفیه؛
- خطابیه؛
- نصیریه؛
- غلات[۱۷].
در آخرین فصل، به معرفی کیفیت تحمل حدیث و راههای انتقال آن، پرداخته شده است. راوی حدیث، باید سندی داشته باشد که روایت حدیث، از جهت آن، صحیح باشد؛ راوی یا بهطور مستقیم و بدون واسطه، قول یا فعل یا تقریر معصوم(ع) را روایت میکند و یا اینکه از راوی دیگری، روایت را نقل مینماید که در این صورت، هشت وجه وجود دارد که نویسنده ابتدا آنها را اجمالا ذکر کرده و سپس به توضیح آنها، پرداخته است. این وجوه، بهترتیب زیر میباشد:
- شنیدن از شیخ؛
- خواندن بر شیخ؛
- اجازه شفاهی و یا کتبی از شیخ؛
- مناوله؛
- کتابت؛
- اعلام؛
- وصیت؛
- وجاده[۱۸].
وضعیت کتاب
این اثر، با عنوان «ترجمه أصول الحديث و أحكامه في علم الدراية»، توسط سید علی آلطیب بهصورت تقریبا روان و سلیس و تحت عنوان «حدیثشناسی: ترجمه أصول الحديث و أحكامه في علم الدراية» به قلم محسن احمدوند، بهصورت تحتاللفظی، همراه با افزودن خلاصه هر درس و سؤالاتی مربوط به فصل مورد بحث در انتهای آن، به فارسی ترجمه شده است.
فهارس کتاب، شامل فهرست مطالب، آیات قرآنی، روات و اعلام و مصادر مورد استفاده نویسنده، در انتهای آن آمده و در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع، به توضیح برخی از مطالب متن، پرداخته شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: بینام
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص9
- ↑ ر.ک: همان، ص14
- ↑ ر.ک: همان، ص17
- ↑ ر.ک: همان، ص18
- ↑ ر.ک: آلطیب، سید علی، ص39؛ متن کتاب، ص23
- ↑ ر.ک: همان، ص63-164؛ همان، ص43-127
- ↑ ر.ک: همان، ص89-127؛ همان، ص65-97
- ↑ ر.ک: همان، ص133-155؛ همان، ص101-119
- ↑ ر.ک: همان، 156-164؛ همان، ص120-127
- ↑ ر.ک: همان، ص156-157؛ همان، ص120-121
- ↑ ر.ک: همان، ص169؛ همان، ص131
- ↑ ر.ک: همان، ص199-213؛ همان، ص153-169
- ↑ ر.ک: همان، ص218؛ همان، ص169-170
- ↑ ر.ک: همان، ص243؛ همان، ص191
- ↑ ر.ک: همان، ص244-253؛ همان، ص192-202
- ↑ ر.ک: همان، ص255-277؛ همان، ص202-221
- ↑ ر.ک: همان، ص283؛ همان، ص225
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- آلطیب، سید علی، «ترجمه أصول الحديث و أحكامه في علم الدراية »، قم، نشر باقیات، 1388.
- احمدوند، محسن، «حدیثشناسی: ترجمه أصول الحديث و أحكامه في علم الدراية»، قم، صحیفه خرد، 1387.
- بینام، «ترجمه أصول الحديث و أحكامه في علم الدراية»، برگرفته از سایت «راسخون»، 24 آبان 1399، به آدرس اینترنتی:
https://rasekhoon.net/books/show/204836/