عبدالعزیز بن یوسف
نام | |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | |
اساتید | [[ | ]]
[[ | ]]؛ |
برخی آثار | [[ ]]
[[ ]] |
کد مؤلف | AUTHORCODE09486AUTHORCODE |
عبدالعزیز بن یوسف (متوفی 388ق)، از نویسندگان قرن چهارم هجری، کاتب عضدالدوله دیلمی، وزیر صمصامالدوله و بهاءالدوله و صاحب نظم و نثر قوی بوده است. ثعالبی از وی روایت کرده و برخی از اخبارش و مقداری از نثر و شعرش را نقل کرده که این، دلالت بر منزلت ادبی وی نزد معاصرانش دارد. مجموع رسائل وی که نسخه خطیای از آن موجود است، به تحقیق دکتر محمد یونس عبدالعال رسیده و در مصر در سال 2009 چاپ شده است.
اسم و کنیه و لقب، خانواده
در میان منابعی که به ترجمه وی پرداخته، یا اشارهای به او کردهاند، اختلافی در کنیه و نام و نام پدرش نیست؛ وی «ابوالقاسم عبدالعزیز بن یوسف» است؛ یعنی کنیه وی ابوالقاسم، اسمش عبدالعزیز و نام پدرش یوسف است. البته در برخی از این منابع علاوه بر اینها، کلمه «جکار» یا «حکار» یا «حکاری» افزوده شده، ولی هیچکدام از این کلمات دلالتی آشکار یا معنایی مشخص یا نسبتی که بتوان وی را به مکانی از مکانها یا طایفهای از طوایف نسبت داد، ندارد. البته واضح است که منظور از این سه کلمه یک چیز است و در برخی تصحیف رخ داده است و گاه این تصحیف، در برخی منابع مانند «بدایه و نهایه» ابن کثیر به تحریف رسیده؛ چراکه وی این کلمه را «الحطان» ذکر کرده است. از دیگر نسبتهایی که پس از نام وی ذکر شده است، «شیرازی» و «جرجانی» است که دلالت بر زادگاه وی دارد[۱].
در میان منابع چیزی که دلالت بر اصل و ریشه و خانواده وی بکند، وجود ندارد، بهجز مطلبی که توحیدی در ذم و استخفاف وی ذکر کرده؛ وی مادرش را با تعریض ذکر کرده و پدرش را از اوباش رذل بدون حسب و نسب دانسته که شرف و تقدمی ندارند. وی متذکر میشود که عبدالعزیز پیشتر در ساخت کاغذ مشغول بهکار بوده و بعدها بخت یارش شده و کاتب سلطان شده است[۲].
البته ناگفته نماند که به صاحب بن عباد نسبت داده شده که بسیاری از اوقات میگفت: نویسندگان دنیا و بلیغان دوران چهار نفرند: استاد ابن عمید، ابوالقاسم عبدالعزیز بن یوسف، ابو اسحاق صابی و اگر میخواستم چهارمی را هم میگفتم؛ ظاهرا منظور از این چهارمی خودش بوده است[۳].
اشتغال به دواوین
دست یافتن به تاریخ تقریبی آغاز اشتغال او به دواوین دولتی، مشکل است. برخی اخبار حاکی از این است که وی در دوران حیات شاعر بزرگ، «متنبی»، برای عضدالدوله کتابت میکرده است[۴]. عبدالعزیز بن یوسف، از خواص ندیمان عضدالدوله بوده است. ابوعلی محسن بن علی قاضی تنوخی، در ماجرای مجلس سالگرد عضدالدوله و حضور ندیمان وی در کنارش مینویسد: کسی در نزد او نشسته نبود، جز من و ابوعلی فسوی و ابوالحسن صوفی منجم. اما ابوالقاسم عبدالعزیز بن یوسف صاحب دیوان رسائل، در کنار دست وی نشسته بود و...[۵]. برخی رسائل مکتوب وی برای عضدالدوله، از آن دوران باقی مانده است. پس از مرگ عضدالدوله در سال 372ق، عبدالعزیز به مقام وزارت پسر او صمصامالدوله رسید و پس از آن وزیر بهاءالدوله شد. ابن جوزی مینویسد: عبدالعزیز به مدت پنج ماه وزیر بهاءالدوله بود[۶].
آثار
بروکلمان از یک نسخه خطی از رسائل وی یاد میکند که در کتابخانه برلین است. عبدالعزیز این رسائل را در اثنای کار کتابت برای عضدالدوله، نگاشته؛ برخی از این نامهها شخصی و برخی رسمی و دولتی است[۷].
وفات
به اجماع همه منابع، وی در سال 388ق، از دنیا رفت. در دیوان شریف رضی آمده که در آن سال خبر وفات وی در واسط، به مدینة السلام (بغداد) رسید. وفاتش در روز چهارشنبه، ده شب از شوال گذشته، صورت گرفت. شریف رضی در رثای وی قصیدهای در 64 بیت سروده است[۸].
پانویس
منابع مقاله
عبدالعال، محمد یونس، مقدمه کتاب «رسائل عبدالعزيز بن يوسف»، اثر ابوالقاسم عبدالعزیز بن یوسف، با تحقیق دکتر محمد یونس عبدالعال، الهيئة المصرية العامة للكتاب، مصر، 2009م.