مسند ابن أبيشيبة
مسند إبن أبي شيبة | |
---|---|
پدیدآوران | ابن ابي شيبه، عبد الله بن محمد (نویسنده)
غزاوي، عادل بن يوسف (محقق) مزيدي، احمد فريد (محقق) |
ناشر | دار الوطن للنشر |
مکان نشر | عربستان - رياض |
سال نشر | 1997م , 1418ق |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | |
مسند ابن أبيشيبة، اثر ابوبکر عبدالله بن محمد بن ابیشیبه (159-235ق)، کتابی است روایی که در آن به گردآوری روایات پیامبر(ص) و صحابه و تابعین، پرداخته شده و با تحقیق عادل بن یوسف عزازی و احمد فرید مزیدی به چاپ رسیده است.
ساختار
کتاب با مقدمه محققان آغاز و روایات بر اساس نام راویان، بهترتیب حروف الفبا، در دو جلد، ساماندهی شده است.
گزارش محتوا
در مقدمه، ضمن اشاره به اهمیت پرداختن به علم حدیث، به شرح حال نویسنده و توضیح اقدامات تحقیقی صورتگرفته بر روی کتاب، پرداخته شده است[۱].
نویسنده کتاب حاضر، از محدثان بزرگ اهل تسنن بوده و اصحاب صحاح و سنن ششگانه بهجز ترمزی، از او روایت کردهاند[۲].
این کتاب، از جمله مسندهایی است که مانند مسند احمد بن حنبل و مسند اسحاق بن راهویه، به نام مؤلف خود معروف شده و «مسند ابن ابیشیبه»، نام گرفته است[۳].
اثر حاضر، در طبقهبندی مجموعههای حدیثی که توسط دانشمندان علم حدیث صورت گرفته، در طبقه سوم اعتبار قرار میگیرد. بهمنظور آشنایی با این موضوع، به این طبقهبندی، اشاره میشود:
در طبقه نخست، تنها صحیح بخاری و مسلم و موطأ مالک جای دارند. در این کتابها، احادیث متواتر، صحیح آحادی و حسن را به ودیعت نهادهاند. در طبقه دوم، جامع ترمذی، سنن ابو داوود، مسند احمد و مجتبی اثر نسایی جای میگیرند. این کتابها از نظر ارزش و اعتبار به پایه دو صحیح و موطأ نمیرسند، اما مؤلفان آنها نسبت به شروطی که در نظر داشتهاند، سهلانگاری نکردهاند. کتابهای یادشده هرچند که از احادیث ضعیف تهی نیستند، ولی مردم دورههای بعدی آنها را پذیرفتهاند و حدیثپژوهان اهل سنت، به کتابهایی که در این دو طبقه جای میگیرند، بهنحوی ویژه اعتماد دارند و اصول عقیده و احکام شریعت را از دل آنها بیرون میکشند. در طبقه سوم که اثر حاضر نیز جزو آن محسوب میشود، مسندها، جوامع و کتابهایی قرار دارند که انواع احادیث ضعیف از قبیل شاذ، منکر، مقلوب و... در آنها فراوان یافت میشود. افزون بر آنکه حال رجال و راویان احادیث آن کتابها برای ما ناشناخته و احادیث شاذ و منفرد آن، شایع و متداول نیستند. علاوه بر کتاب حاضر، مسند طیالسی، عبد بن حمید، مصنف عبدالرزاق و کتابهای بیهقی، طبرانی و طحاوی در این طبقه جای میگیرند[۴].
هدف مؤلفان کتابهایی که در این طبقه قرار میگیرند، آوردن یافتههای خویش بوده، نه گزینش و پالایش آن یافتهها. از کتابهای این طبقه، جز حدیثشناسان برجسته که زندگانی خویش را در راه کسب دقایق این دانش سپری کردهاند، نمیتوانند سود جویند. طبقه چهارم نیز تصنیفات سست و بیارزشی است که در زمانهای متأخر، از زبان داستانپردازان، واعظان، صوفیان، مورخان ناعادل، هویپرستان و بدعتگذاران گردآوری شده است؛ مانند کتابهای خطیب، ابونعیم، ابن عساکر، دیلمی، ابن مردویه، ابن شاهین[۵].
«الكتاب المصنف في الأحاديث و الآثار»، اثری دیگر از ابن ابیشیبه است که در آن، احادیث نبوی(ص)، گفتههای صحابه و فتواهای تابعان بر اساس موضوعات و ابواب فقهی آورده شده است. این کتاب، ظاهرا همان است که در شمار مسندها هم از آن نام برده و آن را با کتاب حاضر، اشتباه گرفتهاند، ولی باید گفت آن کتاب، در واقع مسند نیست و این شهرت، پایهای ندارد. گفتنی است که برخی از آگاهان، ابن ابیشیبه را محدثی دانستهاند که هم بر اساس موضوع و هم به شیوه مسانید، کتاب نوشته است. بنابراین احتمال دارد، مسند و مصنف، دو کتاب جداگانه بوده، ولی با گذشت زمان، مسندش از میان رفته باشد و مردمان دورههای بعد، مصنف او را همان مسندش پنداشته باشند[۶].
بروکلمان نیز معتقد است کتاب «المصنف» با عنوان «مسند» نیز چاپ شده است. در گذشته نیز برخی احتمال دادهاند که «المصنف»، همان است که به «المسند» نیز معروف شده است[۷]؛ در صورتی که این خلط، اشتباه بوده و این دو کتاب با یکدیگر، متفاوتند.
وضعیت کتاب
فهرست احادیث و آثار بههمراه فهرست مسانید، در انتهای جلد دوم آمده است.
در پاورقیها به بررسی صحت و ضعف روایات، پرداخته شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- طباطبایی، سید کاظم، «مسندنویسی در تاریخ حدیث»، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1377.
- یوسفی اشکوری، حسن، «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی»، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.
- مختاری، علی، «مسند و مسندنویسی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: علوم حدیث، تابستان 1376، شماره 4 ISC (11 صفحه، از 44 تا 54).
- طباطبایی یزدی، سید جعفر، «از مجموعه یادداشتهای محقق طباطبایی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کتاب ماه کلیات، اردیبهشت و خرداد 1383، شماره 77 و 78 (6 صفحه، از 24 تا 29).