رساله هلالیه: بررسی فقهی آغاز ماه قمری
رساله هلاليه | |
---|---|
پدیدآوران | [[]] (نویسنده) |
کد کنگره | |
رساله هلالیه: بررسی فقهی آغاز ماه قمری حاصل درس خارج فقه آیتالله میرزا یدالله دوزدوزانی (معاصر) درباره چگونگی ثبوت اول ماه قمری در فقه شیعه به زبان فارسی میباشد که پیادهسازی و در قالب کتابی یکجلدی چاپ شده است. این اثر به تحقیق محسن دلیر رسیده و در سال 1392ش توسط انتشارات همراز قلم در قم منتشر شده است.
ساختار
کتاب، دارای پیشگفتاری از محقق کتاب، سخن آغازین و محتوای مطالب در فصلهای مختلف است.
گزارش محتوا
اخیراً درباره اینکه اتحاد افق در ثبوت هلال شرط است یا نه بسیار سؤال مىشود. با اینکه این مسئله از قرن چهارم -عصر شیخ طوسى- میان علما بحث و تبادلنظر شده، ولى در عصر ما به یکى از مسائل داغ و چالشبرانگیز مبدل شده است. از دیگر سو کاربرد وسایل ارتباطجمعی از قبیل تلفن، نمابر، رادیو، تلویزیون و... بهشدت به این مسئله دامن زده، چه بسیار زمانهایى که ثبوت رؤیت ماه در اول شوال زیر سؤال رفته و اختلاف آراء در این باب نقل مجالس شده است. خود ما هم از اینکه در سى سال اخیر، ماه رمضان اغلب بیستونه روزه شده، تعجب مىکنیم درحالیکه بر اساس حسابهاى نجومى چنین وضعى بعید است. شاید همین مطالب باعث شده جمعى در آراى خود بازنگرى کنند و به این نتیجه برسند که اتحاد افق شرط نیست و اگر در یک نقطه از زمین رؤیت هلال ثابت شود، در تمام نقاط ثابت مىشود، چه رؤیت در سرزمینهاى شرقى و چه در سرزمینهاى غربى باشد. همینطور این مطلب را باور کنند که اگر رؤیت با چشم مسلح هم حاصل شود، اول ماه ثابت مىشود و تصور نمایند با این برداشت و تجدیدنظر مىتوان اختلاف را از میان برداشت و در جامعه اسلامى در یک روز عید اعلام کرد.
اما بعید است با اینگونه آراء و تجدیدنظرها اختلاف حل شود، زیرا اختلاف، مبنایى است و نمىشود آراى عدهاى را بر دیگر صاحبنظران تحمیل کرد. نویسنده با توجه به درخواست بعضى از دوستان در این موضوع، سعی کرده رسالهاى مختصر و با بیانى همهفهم به نگارش درآورد.[۱]
مسئلهای که در این رساله بحث مىشود (شرط بودن اتحاد افق در ثبوت اول ماه یا عدم اعتبار اتحاد افق براى ثبوت اول ماه در سایر مکانها) از جمله مسائل مستحدثه نیست، بلکه حدود هزار سال پیش شیخ طوسى(ره) در کتاب مبسوط، آن را عنوان کرده، البته پیش از ایشان کسى به این مسئله نپرداخته، بلکه پس از وى نیز تا زمان علامه(ره) مسئله مورد غفلت و مسکوتعنه بوده، تا اینکه در کتاب تذکره و منتهى این فرع را مطرح کرد؛ بعد از ایشان بحث تا زمان ما در بین فقها متداول است.
در دوره معاصر این مسئله بیشتر موردتوجه قرار گرفته، علت توجه افزونتر علماى معاصر به این موضوع، فراوانى ارتباطات و وسایل انعکاس اخبار سرزمینهاى مختلف در کمترین زمان مىباشد، درحالیکه در دوران گذشته چنین نبوده است.
فتواى معروف بین علماى شیعه در اعصار مختلف این بوده است که اگر ماه در شهرى رؤیت شود، در شهرهایى که در شرق آن قرار گرفتهاند، اول ماه ثابت نمىشود.
شیخ طوسى(ره) در کتاب مبسوط مىنویسد: «زمانى که ماه در شهرى دیده شود، در خارج آن شهر، عمل به احکام اول ماه واجب است، اگر شهرهایى که ماه در آنجا دیده شده، نزدیک هم باشند، بهطوریکه اگر آسمان صاف بود و موانع نبود، ماه در این شهر هم دیده مىشد، به دلیل متفق و نزدیک بودن عرض آن شهرها با هم، مثل شهرهاى بغداد و واسط و کوفه و تکریت و موصل، اما اگر شهرها از هم دیگر دور باشند، مثل بغداد و شهرهاى خراسان و یا بغداد و شهرهاى مصر در این صورت هر سرزمین حکم خود را دارد و واجب نیست بر اهل شهرى عمل کردن به حکم شهر دیگرى که در آنجا ماه را دیدهاند.» از این عبارات معلوم مىشود که ایشان در ثبوت ماه، اتحاد افق را شرط مىدانند نظر مشهور بین قدما و متأخرین همین است.
مشهورترین فقیهى که در عصر حاضر در این مسئله قائل به عدم اعتبار اتحاد افق شده، محقق خویى(ره) مىباشد. ایشان با طرح این بحث ادعا مىکند که جمعى از علما در این مسئله با وى همنظر هستند و اینگونه از آنها نام مىبرد:
«مرحوم علامه در کتاب تذکره این نظر را از بعضى از علماى شیعه نقل کرده و خود در کتاب منتهى آن را صریحاً قبول کرده، شهید اول در کتاب دروس احتمال داده این نظر درست باشد. محدث کاشانى در کتاب وافى و صاحب حدائق در حدائق آن را صریحاً قبول کرده، صاحب جواهر در جواهر و مرحوم نراقى در مستند به آن میل نمودهاند، نیز سید ابوتراب خوانسارى در شرح نجاة العباد و مرحوم حکیم در مستمسک خود اجمالاً به آن میل کردهاند.»
براى بررسى کلام ایشان با مراجعه به کتب مربوطه اجمالاً مىگوییم: اینکه علامه(ره) این نظر را به بعضى از علما نسبت داده، فاقد اعتبار است؛ زیرا تا حال معلوم نشده که قائل آن کیست، درحالیکه اگر قائل معتبرى داشت صریحاً از او نام مىبرد و اگر اشتباهى در نسبت رخ نداده باشد، معلوم مىشود چندان قابلاعتنا نبوده است.
خود علامه(ره) در کتاب منتهى نظر را قبول نکرده، بلکه پسازآن که این نظر را در یک بحث طولانى تقویت نموده، در آخرِ کلام، خود، خلاف آن را پسندیده و چنین فتوا داده: «اگر معلوم شود که در یکى از نواحى ماه طلوع کرده و در ناحیهى دیگرى که دور از آن است، طلوع نکرده، به سبب گرد بودن زمین حکمشان مساوى نیست و اگر علم براى ما حاصل نشود حق این است که حکم بهتساوی کنیم.» همین نظریه را مرحوم حکیم و صاحب جواهر(ره) قبول کردهاند.
باید گفت: گرچه مطلبى که مرحوم علامه(ره) بیان کرده، در کمال متانت است، ولى اظهر این است که براى حکم بهتساوی دو ناحیه، باید تلازم آنها در رؤیت معلوم باشد؛ اما کلام شهید اول(ره) در دروس اصلاً مربوط به این مسئله نیست، بلکه ایشان احتمال داده: «اگر هلال در شرق دیده شود، اول ماه در غرب هم ثابت مىشود.» این فرض مورد اختلاف نیست، بلکه فرض مورد اختلاف صورتى است که اگر هلال در غرب رؤیت شود، آیا اول ماه در شرق ثابت مىشود؟ پس کلام شهید در دروس به این مسئله ربطى ندارد و اشتباه از شخصى محقق همچون آیتالله خویى(ره) تعجبآور است.
اما سخن صاحب حدائق مبتنى بر عدم کرویت زمین است، زیرا معتقد به مسطح بودن زمین است که روى این اصل اختلاف در آفاق معنا ندارد. مىدانیم که کلام صاحب حدائق(ره) بالضروره باطل است و قبول آن در زمان ما بدیهیالانکار مىباشد. فیض کاشانى(ره) هم گرچه در وافى که کتابى روایى است براى توجیه روایت مطلبى گفته، ولى نظرش در مفاتیح خلاف آن است.
متأسفانه کتاب مرحوم سید ابوتراب خوانسارى نزد نویسنده نبود تا کلامش را ملاحظه کند؛ بنابراین فقط مرحوم نراقى(ره) در کتاب مستند، قائل به این قول شده، پس از ایشان مرحوم آیتالله خویى(ره) از این نظر دفاع کرده و به آن قائل شده است.[۲]
در مطالب کتاب پس از طرح پیشینه بحث، از شرط اتحاد افق، دلایل شرط نبودن اتحاد افق، دلایل شرط بودن آن، ثبوت اول ماه قمری با حکم حاکم شرع جامعالشرایط، ارائه دلایل قائلان به عدم نفوذ حکم حاکم و دلایل قائلان به آن و رؤیت هلال با ابزار نجومی بحث شده است. پس از پایان مطالب، پاسخ چند استفتاء از نویسنده ارائه شده است.
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای اثر ذکر شده است. در انتهای کتاب پس از محتوای مطالب، پاسخ به چند استفتاء آمده و پسازآن منابع کتاب و آثاری از نویسنده ذکر شده است. پاورقیها بهجز یکی دو مورد که در شرح محتوای مطالب آمده است، به ذکر ارجاعات اختصاص دارد.
بنا به درخواستى که از آیتالله میرزا یدالله دوزدوزانى شده، در سال 1381ش، ایشان نظریات خویش را درباره «تأثیر ثبوت رؤیت هلال در یک محل بر آغاز ماه قمرى در دیگر مکانها» نوشتند که پس از بازنویسى توسط محسن دلیر با نام «رساله هلالیه» بهعنوان بخش سوم کتاب «نقش افق در ثبوت هلال» در سال 1383ش به چاپ رسیده است. در این اثر پس از گذشت نزدیک به یک دهه از آن زمان و با توجه به پدیدآمدن مسائلى نو در این موضوع و نیز طرح سؤالاتى دیگر در اذهان متدینان و اقشار مختلف مردم جامعه، رساله هلالیه با الحاق دو بخش جدید منتشر شده است؛ (رؤیت هلال با چشم مسلح و ابزارهاى نجومى و تأثیر آن در آغاز ماه قمرى شرعى) که آیتالله دوزدوزانی حدود ده سال پیش به قلم آورده است و نیز «تأثیر حکم حاکم در ثبوت رؤیت هلال ماه و آغاز ماه قمرى شرعى» که بخشهایى از درس خارج فقه ایشان بوده. ایشان این بحث را نزدیک به چهل سال پیش تدریس کرده بودند که پس از ترجمه و بازنویسى بهعنوان بخش آخر رساله به دوستداران معارف و علوم دینى تقدیم مىشود.[۳]
پانویس
منبع مقاله
مقدمهها و متن کتاب.