الأفق أو الآفاق في مسألة الهلال
الأفق أو الآفاق في مسألة الهلال تأليف آیتالله حسينعلى منتظرى، به بررسى استدلالى مسأله استهلال كه در مسائلى مانند روزه و حج و بسيارى از اعمال عبادى مورد ابتلاء است پرداخته و آن را از نظر فقه و هيئت و نجوم مورد مطالعه قرار داده است.
الأفق أو الآفاق في مسألة الهلال | |
---|---|
پدیدآوران | منتظری، حسینعلی (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | تحریر محاضرات سماحه الاستاذ آیه الله العظمی المنتظری فی مسأله الهلال |
ناشر | نشر سايه |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1384 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | فقه جعفری - قرن 14 ماه - رویت (فقه) |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 188/13 /م8الف7 |
كتاب حاوى فهرست منابع و مصادر و پاورقىهاى سودمند است.
گزارش محتوا
در مقدمه به اين نكته اشاره شده كه اسلام بسيارى از احكام و تكاليف شرعى را مقيد به زمان خاصى كرده و مكلف اجازه ندارد در زمان ديگرى اين اعمال را انجام دهد.
از جمله آنها اعمالى است كه در ابتداى هر ماه يا انتهاى هر ماه انجام مىشود و يا در ايام خاصى در ماههاى قمرى انجام مىگيرد؛ مانند: روزه و حج كه از واجبات است و زمان آن وابسته به رؤيت ماه رمضان و ذى حجةالحرام مىباشد. پس به همين جهت رؤيت هلال اهميت زيادى دارد.
وى در ادامه به اين سؤال مهم مىپردازد كه اگر ماه در نقطهاى از كره زمين ديده شد آيا برای همه مردم كفايت مىكند؟ يا فقط برای كسانى كه در همان منطقه هستند مفيد است؟
نویسنده در ادامه به طرح ديدگاه شيعه و اهل سنت پرداخته وبه نقل شش قول رايج بين علماى عامه اشاره و برخى از آنها را بىاساس ذكر مىكند.همچنين از علماى اماميه سه قول به شرح زير نقل مىكند:
- كفايت نمىكند و هر شهرى افقى اختصاصى دارد.
- رؤيت هلال در یک شهر برای تمام بلاد و همه مسلمانان كفايت مىكند.
- برخى تفصيل قائل شدهاند و معتقدند اگر ماه در نيم كره شرقى ديده شود برای نيم كره غربى كفايت مىكند؛ ولى اگر در نيم كره غربى ديده شد برای نيم كره شرقى كفايت نمىكند.اين بدان دليل است كه غروب خورشيد در ممالك شرقى قبل از غروب در ممالك غربى است.
در ادامه استدلالهاى قائلان به هر قول را بررسى و در آغاز، ادعاى اجماعى كه برخى برای دو قول اول نقل نمودهاند را مورد ترديد قرار داده و معتقد است اين مسأله در كلام بسيارى از قدما يافت نمىشود و اول كسى كه اين مطلب را مطرح نموده شيخ طوسى در كتاب مبسوط است.
وى سپس ادله قائلان به قول دوم را دردو ناحيه مورد بحث قرار مىدهد:
- از ديدگاه دانشمندان علم هيئت و نجوم
- آنچه كه از ادله فقهيه مىتوان در اين بحث استفاده كرد.
در ناحيه اول قول برخى از فقها مانند محدّث بحرانى و صاحب جواهر نقل مىشود كه معتقد به وحدت افق بودند به دليل اينكه زمين مسطّح است و اينكه ايشان كثرت افق را به دليل كرويت خورشيد باطل مىدانند. محدث بحرانى مىگويد بنا بر قول به كرويّت زمين بايد روز پنجشنبه مثلاً در منطقهاى چهارشنبه و در منطقه ديگر جمعه باشد.
وى همچنين دليل علامه حلى در «منتهی المطلب في تحقيق المذهب» و آیتالله سيدابوالقاسم خويى در رساله «مشارق الشموس» را نقل و ردّ كرده و به توضيح چگونگى پديد آمدن اختلاف افقها از ديدگاه علم هيئت مىپردازد.
در اين توضيح چند اصطلاح نجومى مثل محاق، هلال، تربيعالاول، البدر، تربيع الثانى مورد بحث قرار گرفته و طى آن حالات مختلف زمين، خورشيد و ماه را بيان و دليل اختلاف افقها را از اين نظر بررسى مىنمايد.
در ناحيه دوم (بيان ادله فقهى مسأله) ابتدا ادله كسانى كه معتقد به وحدت افق هستند و عمده آنها روايات مربوط به رؤيت هلال است بررسى، و با دليل عدم اطلاق و اينكه شامل بلاد ديگر نمىشود و تنها محل خاصى را دربرمىگيرند؛ پس بايد به فرد غالب آنها كه اختصاص به محل خاص دارد حمل شود، رد میشوند.
در ادامه ادله قول مشهور فقها كه اختلاف افقها را قائل بودند بيان شده وسپس به تقسيم روايات دلالتكننده بر ثبوت ماههاى قمرى به 3 طايفه پرداخته و به تفسير آنها مىپردازد:
- رواياتى كه مطلق هستند و اختصاص به رؤيت مخاطب ندارد.
- رواياتى كه ظاهرشان متوجه رؤيت مكلّف خاص است.
- احاديثى كه دائره رؤيت را توسعه مىدهد و خصوصيت مكانى و شخصى را ملغا مىكند. مثل رواياتى كه دلالت بر حجيت بينه يا شيوع مفيد علم و اطمينان دارند.
مؤلف در پایان فروع و مسائل متعدديچون حكم رؤيت هلال با اسباب و ادوات نجومى را از نگاه فقهى تفسير و براساس گفتارهاى قبلى خود آنرا نمىپذيرد.