تفسير القرآن الكريم و إعرابه و بيانه

تفسير القرآن الكريم و إعرابه و بيانه، تألیف شیخ محمد علی طه دره، در موضوع تفسیر، تبیین و ترکیب آیات قرآن، به زبان عربی است.

‏تفسير القرآن الكريم و إعرابه و بيانه
تفسير القرآن الكريم و إعرابه و بيانه
پدیدآوراندره، محمد علي (نويسنده)
ناشردار ابن کثير
مکان نشرلبنان - بيروت
سال نشرمجلد1 الی جلد 10= 2009م , 1430ق,
شابک978-9953-520-23-0
موضوعتفاسير - قرن 14

تفاسير اهل سنت - قرن 14

قرآن - اعراب

قرآن -- مسائل لغوي
زبانعربی
تعداد جلد10
کد کنگره
‏‎‏BP‎‏ ‎‏98‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏4‎‏ت‎‏7‎‏ ‎‏1388 ‏
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

جلد اول کتاب، سخن ناشر، مقدمه و محتوای مطالب از استعاذه و ابتدای قرآن تا پایان سوره بقره را در بر دارد. جلد دوم، شامل سوره‎های آل عمران و نساء می‎گردد. جلدهای بعدی به‎ترتیب شامل سوره‎های مائده تا اعراف، انفال تا رعد و ابراهیم تا طه می‎باشد. از منابع کتاب می‎توان، تفسیر خازن، تفسیر کشاف زمخشری، تفسیر بیضاوی، تفسیر نسفی، تفسیر جلالین، حاشية الجمل، إعراب القرآن ابوالبقاء عکبری، إعراب مشكل القرآن مکی بن ابوطالب قیسی، فتح القريب المجيب، إعراب شواهد مغني اللبيب، فتح رب البرية، إعراب شواهد جامع الدروس العربية، قواعد اللغة العربية و... را نام برد[۱].

گزارش محتوا

نویسنده در مقدمه کتاب درباره آن می‎نویسد: «علوم قرآنی فراوان و متنوع است و علمای مسلمان از روز نزول قرآن کریم بر قلب پیامبر(ص) در علوم آن بحث کرده و آیاتش را کندوکاو می‌کردند تا از اسرار و گنجینه‎هایش اطلاع یابند.

نویسنده می‎گوید: پُربیراه نگفته‎ام اگر بگویم که اعراب قرآن، تنها وسیله فهم اسرار این کتاب است؛ زیرا اعراب قرآن است که محذوفش را بیان کرده و تقدیر آن را روشن می‎سازد و از نزدیک یا دور به آن اشاره می‌کند. به‎هرحال کسی از علما کتابی را ننوشته که دربردارنده اعراب کافی و وافی باشد، بلکه تنها بر بیان اعراب موارد دشوار با حل برخی معقّدات اکتفا کرده‎اند یا صرفا برخی مشکلات را توضیح داده‎اند؛ مثلا در اعراب ابوالبقاء عکبری، یا مکی بن ابوطالب قیسی یا دیگران همین اتفاق افتاده است[۲].

شیخ محمد علی دره، از همان اوانی که دست به قلم برده قصد نوشتن چنین اثری را داشته است. او خواهان نگارش کتابی در اعراب قرآن بوده که کافی و وافی باشد و هم برای مبتدیان در این فن مفید باشد و هم برای ماهران و عالمان. این قصد با درخواست بسیاری از افراد، به‎ویژه محمد محیی‌الدین عبدالحمید مصری نسبت به این امر، تشدید شده است. محمد محیی‌الدین به‎واسطه کسی که کتاب‎های نویسنده را به او می‎رسانده و او را در منزلش زیارت می‌کرده، از نویسنده خواسته است که آیاتی را که ابن هشام در مغنی به آنها استشهاد کرده، به‎علاوه شواهدی که خود نویسنده بر آن افزوده، بنویسد.

نویسنده می‎گوید: من در این هنگام یقین پیدا کردم که باید آیات مورد استشهاد در اعراب قرآن را به‎صورت کامل بنویسم. در این هنگام به اعراب شواهد جامع دروس عربی و شرح آن بعد از اعراب شواهد مغنی پرداختم و سپس چاپ و منتشر شد. سپس به شرح کتاب قواعد اللغة العربية و اعراب مثال‎ها و شواهد آن پرداختم که آن نیز چاپ و منتشر شد. پس از آن اعراب و شرح معلقات عشر و اعراب شواهد همع الهوامع را در دست گرفتم که هنوز به چاپ نرسیده و به‎صورت دست‎نویس پیش خودم هستند. پس از آن نیز رساله کوچکی در حج و حجاج در روزگار ما «الحج و الحجاج في هذا الزمن» را به چاپ رساندم، ولی در تمام این مدت، در ذهنم بود که باید کتابی در اعراب کامل قرآن کریم بنویسم و پس از کش و قوس‎ها و تردیدها و... نهایتا به این کار اقدام کردم و نتیجه آن کتابی است که پیش روی شماست[۳].

تنبیه به موارد ذیل در این کتاب بسزاست:

  1. مبتدی در این فن، از شرح و تفسیر کلام خدا، هم به‎صورت افراد در کلمات و هم در جملات، بهره می‎برد.
  2. برای استفاده از این کتاب، لازم است ابتدائیات قواعد نحو را بلد باشیم.
  3. برای پیشگیری از اطاله کلام، نویسنده در این اثر، شیوه اختصار و ایجاز را برگزیده؛ البته در برخی موارد در شرح، توسعه بیشتری داده است که به جهت نیاز مطلب به این امر بوده است.
  4. در برخی موارد به آیه سوره سابق یا سوره بعدی احاله شده است؛ مثلا در قصه اصحاب سبت که در سوره اعراف به‎تفصیل از آن بحث شده، در سوره‎های بقره و نساء و مائده به آن اشاره شده است که این کار نیز به جهت رعایت اختصار صورت گرفته است.
  5. استعاذه و بسمله، برای یک بار در ابتدای کتاب شرح شده است.
  6. سوره فاتحه شماره خاصی نخورده است و صرفا به اسمش آدرس داده شده است.
  7. درباره سایر سوره‎ها، به‎ترتیب بقره با شماره 2، آل عمران با شماره 3 و... شماره‎گذاری شده و در جایی که دو شماره داده شده است، شماره اول اشاره به آیه و شماره دوم اشاره به سوره دارد؛ مثلا شماره (20/5)، یعنی آیه بیستم از سوره مائده و... ولی در جایی که صرفا یک شماره ذکر شده است، آن شماره مربوط به رقم سوره می‎باشد.
  8. ضمیرهای «إياك» و «إياكم» و... مبنی بر آنچه آخر لفظ به آن منتهی می‌شود بشمار آمده است.
  9. وجوه قرائات و نتایج اعرابی حاصله از آن در این کتاب آمده است. البته این امر با قصد موجزنگاری در این کتاب منافاتی ندارد؛ چراکه هدف از نگارش آن، علم به جمیع وجوه اعراب به‎منظور فهم بهتر قرآن کریم بوده است[۴].

در بخشی از کتاب در توضیح کلمه «عالمین» در سوره حمد می‎خوانیم: عالمین، جمع عالم (به فتح لام) است. جمع بسته شده، چون عوالم هستی مختلف و متفاوتند و این پاسخی است به کسانی که قائلند عالم اسم جنس است و بر ماسوای الله صدق می‌کند و جمع در عربی بر سه فرد و بیشتر اطلاق می‌شود. به دلیل تغلیب عقلا بر غیر عقلا این کلمه با یاء و نون جمع بسته شده... مقاتل می‎گوید: عالمون، شامل هشتاد هزار عالم می‌شود که چهل هزار آن در خشکی و چهل هزار در دریاست. جمع مذکر سالم بسته شدن این کلمه هم به دلیل تغلیب عاقلان بر غیر عاقلان است. عالم مشتق از علامت است؛ زیرا عالم هستی علامتی است بر وجود خالقش و دلالت بر وجود خالق و صانع و وحدانیت او دارد...[۵].

وضعیت کتاب

فهرست مطالب هر جلد (به‎صورت بسیار مختصر و در حد ذکر نام سوره‎ها و جزءهای قرآن کریم) در انتهای همان جلد ذکر شده است. پاورقی‎ها کم‎تعدادند.

پانویس

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.

وابسته‌ها