چهل سال تاریخ ایران

    از ویکی‌نور
    چهل سال تاریخ ایران
    چهل سال تاریخ ایران
    پدیدآورانافشار، ایرج (گردآورنده)
    عنوان‌های دیگرالمآثر و الآثار
    ناشراساطير
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1374 ش
    چاپ2
    موضوعایران - تاریخ - قاجاریان، 1193 - 1344ق. ناصر الدین قاجار، شاه ایران، 1247 - 1313ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد3
    کد کنگره
    ‏DSR‎‏ ‎‏1370‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏7‎‏چ‎‏9

    چهل سال تاريخ ايران (المآثر و الآثار)، نوشته محمدحسن خان اعتماد السلطنه، به كوشش ايرج افشار ناصرالدين شاه قاجار پنجاه سال بر ايران فرمان راند و صنيع‌الدوله (اعتماد السلطنه) كه وزير «انطباعات و دار الترجمه» روزگار او بود، در سال چهلم حكومت وى اين كتاب را سامان داد (1306) و اخبار و رويدادهاى چهار دهه سلطنت ناصرالدين قاجار را در آن گنجاند. چنانچه وى اين كتاب را منتشر نمى‌كرد، بسيارى از اطلاعات درباره آن دوران از دست مى‌رفت و از اين رو، المآثر و الآثار او را بسيار مهم و مغتنم بايد شمرد. نویسنده، اين اثر را به انگيزه «نمك‌شناسى» و «شكرگزارى» دولت قاجار به قلم آورده است.

    ساختار

    متن اصلى اين كتاب در يك جلد با دو بخش و شانزده فصل (باب) آمده و دو جلد ديگر آن تعليقات و فهرست‌هاى حاشيه‌نويس و مصحح را در بر گرفته است: جلد نخست آن، رويدادهاى ايران را در چهل سال سلطنت ناصرالدين قاجار در بر دارد، جلد دومش (رجال دربار ناصرى)، يادداشت‌هاى رجالى شادروان محبوبى اردكانى را درباره شخصيت‌هاى آن روزگار عرضه مى‌كند و جلد سوم به انگيزه آسان شدن جست‌وجو درباره پيوندهاى جلد يكم و دوم به يك‌ديگر، سامان يافته است. باب چهاردهم و شانزدهم كتاب به دليل بى‌ربط بودنش با تاريخ عصر ناصرى در نسخه كنونى نيست.

    جلد نخست افزون بر متن اصلى، دو بخش ديگر به نام‌هاى «جمع و خرج مملكت» و «سال‌نامه» در بر دارد.

    گزارش محتوا

    باب نخست، به واگويى «شمه‌اى از شمايل و فضايل» ناصرالدين شاه مى‌پردازد. توصيف «پيكر مبارک» او و شرح ويژگى‌هاى قد و بالاى وى مانند چاقى و لاغرى، رنگ پوست، گونه‌ها و چهره، ابروان و مژگان و موى سر و صورت شاه، درون‌مايه اين پيكرگزارى است. گزارش نویسنده از علم و هنر شاه كه توصيف شيوه سخن‌گويى ناصرالدين و گستره دانش او را درباره جغرافيا، هيئت و نجوم، تاريخ ايران و سياست (پليتيك) و وصف توانايى‌اش را در شعر و نقاشى و خط و تيراندازى و اسب‌تازى در بر دارد، در همين بخش جاى گرفته و افزون بر اينها، «ملكات نفسانى» و زمان و مكان تولد و جلوس شاه بر تخت شهريارى، گزارش شده است.

    باب دوم كتاب به شمار فرزندان و نوادگان و نسل شاه و ولى‌عهدان او مى‌پردازد و باب سوم، همسران و مخدرات ناصرالدين قاجار را بر مى‌شمرد. نام و نژاد درباريان و رجال دولت ناصرى (وزيران و نقيبان و اميران) در باب چهارم آمده و در آن از صاحبان «ادارات و دفترها و خزانه‌ها» مانند خزانه عامره، دفتر استيفا، دفتر لشكر، اداره اصطبل خاصه مبارکه (اميرآخورى)، اداره معادن ممالك محروسه، اداره مهر مبارک و خزانت خاتم همايون، اداره احتساب، اداره رسائل خاصه و... ياد شده است.

    شمار واليان كشور و حاكمان ايالت‌ها (استان‌ها) در آن چهل سال، در قالب فهرستى بلند در باب پنجم گزارش مى‌شود و باب ششم، به بخشى از جنگ‌ها و لشكركشى‌ها و دشمن‌كُشى‌ها و فتنه‌هاى آن دوران مانند ظهور بابيّه و شورش طايفه تركمن و قبيله افغان و كردها و اوزبكان و... مى‌پردازد. باب هفتم، فهرستى از ساختمان‌ها و عمارت‌هاى ساخته يا تعمير شده در دوره ناصرى يا آبادانى‌هاى پديد آمده در آن روزگار مانند مدرسه‌اى در كليساى تبريز، اجراى نهر آبى بزرگ از روخانه كرج تا دار الخلافه تهران، تأسيس نارين‌قلعه در شيراز، بنيادگذارى سفارت‌خانه در دار السعاده اسلامبول و...، عرضه مى‌كند.

    پس از ياد آورى «آثار ماديه و مآثر حسيه»، آثار روحانیه و مآثر معنويه؛ يعنى دست‌آوردهاى تمدنى چهل سال فرمان‌روايى ناصرالدين قاجار مانند رواج يافتن جغرافيا، شيمى جديد، فيزيك، دواسازى (داروسازى)، تلگراف، پست، «ترويج علم و عمل عكس»، چراغ برقى (الكتريك) و تلفن در باب هشتم گزارش مى‌شوند. هم‌چنين گزارش برپايى كارخانه‌هايى مانند نساجى، آسياى بخار و چِلواربافى و آهن‌سازى، بلورسازى، چينى‌سازى و...، آموزش تشريح ذره‌بينى، برپايى موزه، تربيت حيوانات و پرورش گل و گياه، توسعه صنعت چاپ و نشر، پيشرفت دانش پزشکى درباره «اِخراج سنگ مثانه» و علاج آبله (آبله‌كوبى)، پيشرفت كشت و زرع و كارهاى فرهنگى شاه مانند ايجاد وزارت علوم، ايجاد روزنامه و «جريده مصوره»، رفع تقيه از پيروان طريقه جعفريه، آزادسازى هجرت مردم از شهرى به شهر ديگر، ايجاد سال‌نامه، گشايش مدرسه دار الفنون، افتتاح مدرسه نظامى در دار الخلافه تهران، رفع مخاصمات حيدرى‌ها و نعمتى‌هاى اصفهان، رواج دادن رسم سفرنامه نويسى و...، در همين بخش آمده است.

    باب نهم به زمان و مكان سفرهاى داخلى و خارجى شاه مى‌پردازد و باب دهم احوال علما و فقها و مدرسان حوزه‌هاى علميه مانند محمدحسن اصفهانى، شيخ مرتضى انصارى، حاج على مجتهد كَنى، شيخ جعفر شوشترى، ميرزا حبيب‌الله مجتهد رشتى، حاج ملاهادى سبزوارى، شيخ فضل‌الله نورى، آقا على زنوزى، ميرزا محمد تنكابنى، ملا على نهاوندى و... را باز مى‌گويد. هم‌چنين فهرست و شرح حال گروهى از ارباب علم و كمال كه در «درجات عاليه دولتى به خدمات ملك و ملت» سرگرم بودند مانند كامران ميرزا نايب السلطنه، ميرزا تقى خان مستوفى (سپهر)، ميرزا تقى خان مجد الملك، ملك الشعرا كاشانى، سيد محمد خطاط اصفهانى و...، در همين باب عرضه شده است.

    باب يازدهم سياهه‌اى الفبايى درباره كسانى در بر دارد كه در آن چهار دهه پادشاه را خرسند و شادمان ساختند و از او نشان گرفتند. لقب‌هاى رايج در آن روزگار نيز مانند امين‌الدوله، احتشام الملك، اختر السلطنه، امير توپ‌خانه، امير ديوان، امام جمعه، نايب السلطنه، ظل السلطان و... در باب دوازدهم آمده است.

    باب سيزدهم به انگيزه اثبات پيشرفت اقتصادى كشور در روزگار ناصرالدين قاجار، به اندازه‌گيرى و سنجش ماليات (مال و جهات) سال‌هاى نخست پادشاهى وى با واپسين سال‌هاى حكومت او مى‌پردازد و فهرستى به خط «سياق» در اين باره عرضه مى‌كند. باب پانزدهم كتاب، نام‌هاى سفيران (ايلچيان) و فرستادگان و حافظان حقوق ايران را در ديگر كشورها فهرست كرده است.

    بخش دوم كه با سال‌نامه‌اى درباره پادشاهان قاجار و ولى‌عهدهاى آنان آغاز مى‌شود، طايفه‌ها، دايره‌ها (وزارت‌خانه)هاى دولتى و صاحب‌منصبان (اميران، وزيران، عمله، منشيان، خادمان، نايبان و واليان) و ولايت‌هاى ايران را در آن روزگار بر مى‌شمرد.

    وضعيت كتاب

    گفته‌اند كه المآثر و الآثار نوشته اعتماد السلطنه نيست. مصحح محترم كتاب اين سخن را هم درست و هم نادرست مى‌داند؛ زيرا چنين كتابى با چنان گستره اطلاعاتى و خبرى، زاده انديشه و پرورده دست يك نفر نيست و آن را به اعتماد السلطنه نمى‌توان منسوب دانست، اما از اين روى كه وى وزير دار التأليف و دار الترجمه و دار الطباعه آن روزگار بود، افراد پرشمار و با استعدادى زير دست داشت و از آنان مى‌خواست كه آن اطلاعات و اخبار را گرد آورند؛ پس به نسبت اين كتاب به اعتماد السلطنه بايد اعتماد كرد. منابع نويسندگان المآثر و الآثار را در چهار دسته مى‌توان گنجاند:

    1. روزنامه‌هاى دولتى كه رويدادها و اخبار گذشته را در بر داشتند؛

    2. گزارش‌هاى «دواير دولتى»؛

    3. دفترها و كتابچه‌ها و درباريان؛

    4. اطلاعات افرادى كه در دار التأليف كار می‌كردند.

    گمان مى‌رود كه آنان پرسش‌نامه‌اى به ولايت‌ها فرستاده و سرگذشت علما را از آنان خواسته باشند؛ زيرا اعتماد السلطنه اين روش را در نوشتن مرآت البلدان نيز به كار بست. تصوير اين كتاب در سال‌هاى گذشته، دو يا سه بار منتشر شد تا اينكه چاپ سنگى آن و بعدها چاپ حروفى‌اش به بازار آمد و به دست محققان رسيد. شرح حالى درباره شاه‌زادگان و رجال ياد شده در اين كتاب وجود ندارد. از اين‌رو، مصحح محترم از شاد روان محبوبى درخواست كرده است كه توضيحاتى در اين باره بنويسد. اين توضيحات بر پايه هر يك از باب‌هاى جلد يكم، اكنون در جلد دوم المآثر آمده است. بسيارى از توضيحات مرحوم محبوبى با نكته‌ها و درون‌مايه جلد يكم پيوند دارد و از اين رو، مصحح محترم كتاب، فهرست (نمايه) عامى از نام كسان و جاى‌ها، طايفه‌ها و ايل‌ها، خاندان‌ها و مذاهب سامان داده و آن را همراه با فهرستى موضوعى درباره شغل‌ها و پديده‌هاى ادارى و اجتماعى (مدنى) در پايان جلد سوم كتاب گنجانده است. 47 نقاشى از ناصرالدين شاه قاجار همراه با يادداشت‌هاى كوتاهى درباره موضوع آنها نيز كه پيش از اين در مجله‌ها و كتاب‌ها به‌ويژه مجله راهنماى كتاب ديده مى‌شد، در همين جلد يك‌جا آمده است. توضيحات مصحح محترم درباره شيوه و ابزار نقاشى ناصرالدين شاه و موضوع‌هاى آنها در آستانه اين بخش از كتاب بسيار سودمند مى‌نمايد.

    هم‌چنين سه مقاله درباره سفرهاى ناصرالدين شاه قاجار و سفرنامه نويسى او در آغاز جلد سوم، اطلاعات درخورى به پژوهندگان عرضه مى‌كند. عنوان «چهل سال تاريخ ايران» از آن مصحح كتاب است و بخش «جمع و خرج مملكت» در جلد نخست آن كه در اصل با سياق (خطى براى نوشتن مقدار و وزن نزد اهل دفتر ديوان اعداد) نوشته شده، به همت شادروان محبوبى به عدد بدل شده است. پانوشت‌هاى مصحح محترم در توضيح شمارى از واژگان اروپايى يا درستى و نادرستى معادل‌هاى فارسى آنها نيز بسيار سودمندند.

    منابع مقاله

    متن كتاب.

    مقدمه مصحح كتاب.