حصری، ابراهیم بن علی
نام | حصري، ابراهيم بن علي |
---|---|
نامهای دیگر | ابو اسحاق ابراهيم بن علي حصري قيرواني
حصري، ابو اسحاق ابراهيم بن علي حصري القيرواني، ابو اسحاق ابراهيم قيرواني، ابو اسحاق ابراهيم بن علي |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | / 413ق |
اساتید | |
برخی آثار | زهر الآداب و ثمر الألباب
|
کد مؤلف | AUTHORCODE02181AUTHORCODE |
ابواسحاق ابراهیم بن علی تمیم انصاری حصری، ادیب، شاعر و نویسنده مشهور مراکشی، از خانوادهاى قیروانى در قرن پنجم هجری است. درباره نام خاندان حصرى دو احتمال وجود دارد: یکى اینکه به روستاى حصر، در نزدیکى قیروان، منسوبند؛ دیگر آنکه به سبب اشتغال اجداد و اعضاى این خانواده به حصیربافى یا حصیرفروشى، به این نام مشهور شدهاند[۱].
از سبب اشتهار او به انصارى و نیز از تاریخ ولادت، زندگى و استادانش اطلاعى در دست نیست. وی آثار مشهور ادبى را از حفظ بود و متون مشهور ادبا و شعراى سرزمینهاى عربى (مصر، شامات و...) را به جوانان قیروان میآموخت[۲].
ابن رشیق قیروانى، ابن شرف قیروانى و برقى از شاگردان وى بودند. زبیدى (ذیل «حصر») از فردى به نام ابوعبدالله زاهد نام برده که از ابواسحاق روایت میکرده است[۳].
حصرى، به سبب سالها آموزش به جوانان، از معلمان برجسته مکتب ادبى قیروان محسوب میشود[۴].
آقابزرگ طهرانى او را مالکىمذهب دانسته است؛ اما، به سبب گزیدههایى از کلام اهلبیت(ع) و مدح و رثاى آنان در «زهر الآداب»، احتمال شیعه بودنش نیز وجود دارد[۵].
تاریخ درگذشت او را، بهاختلاف، سال 413، 450، 453ق، ذکر کردهاند. اما بویحیى و محمد سعد شویعر، با ذکر دلایلى، 413ق را سال درگذشت وى دانستهاند، که صحیحتر به نظر میرسد[۶].
حصرى شاعرى متوسط بشمار میآید. بیشتر مضامین شعرش وصف و تغزل بود. به گفته ذهبى، وى بزرگان را مدح میکرده است، اما در اشعار باقىمانده او، فقط یک بیت در مدح شخصى نامعلوم وجود دارد[۷].
محمد سعد شویعر، اشعار پراکنده حصرى را - که در دیوان «الأدب التونسي»، «المنتخب المدرسي من الأدب التونسي» و «المجمل في تاريخ الأدب التونسي» آمده - گرد آورده است. از حصرى نثر اندکى باقى مانده، اما همین مقدار هم منسجم است و گرچه آرایههاى لفظى دارد، بیتکلف است. ضبى او را لغوى معرفى کرده، اما در اینباره اثرى به او نسبت داده نشده است. آثار وی در گسترش و نفوذ ادبیات عربى در سرزمینهاى افریقایى در دوره زیریان، تأثیر عمیقى داشت و با استقبال مردم آن زمان مواجه شد[۸].
تألیفات او در حوزه ادبیات تعلیمى است. وى آنها را به موضوعات فرعى تقسیم نمیکرد، بلکه مثلاً از موضوعات جدى به فکاهى و از وصف به تشبیه و از شعر به نثر وارد میشد[۹].
تألیفات
- زهر الآداب (یا زهرة الآداب) و ثمر الألباب؛
- المصون في سر الهوی المكنون (یاقوت حموى نام آن را «المصون و الدر المكنون» ضبط کرده است)؛
- جمع الجواهر في الملح و النوادر؛
- مما قيل في طيبات الأغاني و مطوبات القيان[۱۰].
حصرى دیوان شعرى نیز داشته که به دست ما نرسیده است[۱۱].
او تألیف کتابى با نام «طبقات الشعراء» را آغاز کرد، ولى کارش ناتمام ماند. در ترجمه عربى بروکلمان کتاب «العجائب و الطرف» نیز، بهاشتباه، به او نسبت داده شده است[۱۲].
پانویس
منابع مقاله
حسینی آهق، زحل، «دانشنامه جهان اسلام»، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، چاپ اول، تهران، 1377.