روش تفسیر از دیدگاه قرآن کریم
روش تفسیر از دیدگاه قرآن کریم اثر محمدرضا نکونام، رساله مختصری پیرامون روش صحیح تفسیر قرآن کریم به زبان فارسی است.
روش تفسیر از دیدگاه قرآن کریم | |
---|---|
پدیدآوران | نکونام، محمدرضا (نویسنده) |
ناشر | ظهور شفق |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1386ش , |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-2807-55-0 |
موضوع | تفسير - فن |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 91 /ن8ر9 |
ساختار
کتاب با پیشگفتار نویسنده آغاز و مطالب بدون تبویب یا فصلبندی خاصی، در چهار عنوان کلی، تنظیم شده است.
این کتاب با طرح این پرسش که «از میان روشهاى تفسیرى موجود که بسیار متنوع نیز هست، کدام روش یا روشها مورد تأیید قرآن کریم است و این کتاب آسمانى چه روشى را براى کشف معانى خود توصیه مىنماید»، تلاش دارد تا پاسخى مناسب و درخور براى آن بیابد و روش تفسیرى مورد تأیید قرآن کریم را از دیدگاه قرآن کریم بررسی و آن را با ارائه شواهد مورد نیاز اثبات نماید[۱].
گزارش محتوا
در پیشگفتار، ضمن اشاره به موضوع کتاب، به طرح سؤال اصلی مورد نظر نویسنده، پرداخته شده است.[۲].
در عنوان نخست، با اشاره به این امر که میان قرآن کریم و دیگر کتابهاى آسمانى؛ مثل تورات، انجیل، زبور و... تفاوتها و امتیازات فراوانى وجود دارد، به بیان ویژگیهای قرآن کریم پرداخته شده است، از جمله آنکه: دیگر کتابهاى آسمانى دستخوش تحریف واقع شده و جاعلان سودجو، الفاظ و عبارات آن را بر اساس میل و منافع شخصى خود تغییر دادهاند؛ اما قرآن عظیم به خاطر اهتمام و حفاظت همهجانبه معصومین(ع)، از تحریف لفظى و انحطاط محفوظ و مصون مانده است؛ بهگونهای که نهتنها یک کلمه، بلکه یک حرف و حتی یک نقطه از آن کم یا زیاد و بالا و پایین نشده است و قرآنى که در اختیار مسلمین و در دسترس همه انسانها قرار دارد، بهطور کامل، همان قرآنى است که بر پیامبر(ص) نازل شده و محفوظ مانده است. بهعلاوه اینکه تمامى کتابهاى آسمانى غیر از قرآن کریم، فصلى و مقطعى نازل شده است و منحصر و محدود و مختص به زمان و امت معینى است؛ اما قرآن کریم، محدود و مختص به شرایط زمان، مکان و مخاطبان معینى نیست، بلکه براى همه عصرها، مقتضى با همه شرایط، براى همه انسانها حتى تمامى موجودات زمینى و آسمانى بهصورت اکمل و جاوید و ابدى نازل شده است.[۳].
در ادامه، به بحث پیرامون اهل قرآن کریم پرداخته شده و به این نکته اشاره گردیده که تنها مسلمانان با قرآن کریم ارتباط داشتهاند و غیر آنان هنوز عظمت علمى آن را در نیافتهاند؛ اما مسلمانان و کسانى که خود را پیرو و اهل قرآن کریم مىدانند، آن را با دو لحاظ مورد مطالعه قرار دادهاند و ازاینرو آنان بر دو گروه مىباشند:
- اهل تسبیب: کسانی که از قرآن کریم استفاده ابزارى نمودهاند؛ افرادى که تماس مباشرى با قرآن نداشته و با واسطه خود را به آن منتسب کردهاند.
- مباشران قرآن: کسانى که به متن قرآن مراجعه مىکردهاند و مدعى فهم آن بودهاند و برآن بودهاند که آن را با نوشتن تفسیر و بیان خطابى در جامعه و زندگى مردم وارد نمایند تا مردم بر طبق فهم آنان از قرآن کریم به آن عمل نمایند. آنان براى رسیدن به چنین هدف و انگیزهاى، دست به قلم برده و تفسیرها بر قرآن کریم نگاشتهاند و یا پیرامون قرآن کریم گفتهها داشتهاند. این افراد بر چند گروه زیر مىباشند که نویسنده به توضیح هریک، پرداخته است: اهل ظاهر؛ مادیگرایان و طبیعیان؛ فیلسوفان؛ عارفان[۴].
در عنوان بعدی، محور بحث، پیرامون تمسک به قرآن کریم بوده و این سؤال مطرح شده است که در چنین زمان و دورهاى که مشکلات اصلى مردم و جامعه، انحرافات فکرى و معضلات عقیدتى آنها و از مصادیق روشن و نمونههاى کامل التباس امور و ابتلاى فتن است، راه چاره و نجات چیست؟ نویسنده به این نکته اشاره دارد که تنها راه نجات، تمسک به قرآن و اهلبیت(ع) است که عدل و وجود عینى قرآن مىباشند[۵].
عنوان بعدی، به بحث «تفسیر و تأویل»، اختصاص یافته است. نویسنده معتقد است تمام آنچه مدعیان تفسیر قرآن کریم در طول هزار سال گذشته ارائه دادهاند، تنها توجیه بوده است؛ زیرا هر کسى که دانشمند نام گرفته و خود را استاد قرآن معرفى نموده، یافتهها و بافتههاى ذهن و اطلاعات اندک خویش را بهعنوان معناى قرآن عرضه کرده است. وی بر این باور است که مادیان و طبیعیان بهنوعی و اهل ظاهر و فلسفیان و عارفان نیز بهنوعی دیگر، همه غبار جهل خویش را بر چهره نورانى قرآن افشاندند و بشریت را از درک باطن و معانى واقعى و حقیقت قرآن محروم ساختند تا اینکه بالاخره در حوزه علمیه شیعه، مردى بزرگ، تفسیر گرانبها «المیزان» را نوشت که هر قرآن شناس و قرآنپژوهی؛ هرچند مغرض باشد، ناگزیر از مراجعه به آن است... تأویل نیز امری بالاتر از تفسیر است؛ همانگونه که خداوند در آیه هفت سوره آلعمران میفرماید: «تأویل آن را کسی جز خداوند و فرو رفتگان در ژرفای دانش نمیداند»[۶].
در آخرین عنوان، نکاتی پیرامون تفسیر قرآن کریم، مطرح گردیده و به این نکته، اشاره شده است که تفسیر مربوط به امور ظاهرى و الفاظ قرآن کریم است، اما تأویل مربوط به امور باطنى و معناى واقعى قرآن و حقیقت آن است و ازاینرو هر کاوشى در آیات، کلمات و الفاظ قرآن، تفسیر نام دارد و هرچه در باطن و معنا و مفهوم واقعى قرآن جستوجو شود، تأویل نامیده مىشود. نویسنده معتقد است که در باب تفسیر و تأویل، رعایت دو امر لازم است: 1- فهم و درک مفاهیم الفاظ و کلمات قرآن کریم به دلالت تطابقى و اشتقاق و ادب؛ 2- فهم مراد متکلم (که البته مراد از فهم متکلم در رابطه با قرآن کریم، بیشتر بر تأویل آن ناظر است) [۷].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده و در پاورقیها، به ذکر منابع پرداخته شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.