زین‌الدین، محمدامین

    از ویکی‌نور
    زین‎‌ الدین، محمد امین
    نام زین‎‌ الدین، محمد امین
    نام‎های دیگر محمد امین زین‌الدین
    نام پدر
    متولد 1914 م
    محل تولد
    رحلت 1377 ش یا 1419 ق یا 1998 م
    اساتید
    برخی آثار
    کد مؤلف AUTHORCODE184AUTHORCODE

    محمد امين زين‌الدين يكى از علماى بزرگ و فقهاى مشهور نجف به شمار مى‌رفت. وى در سال 1333ق (1914م) در نهرخوز از توابع بصره، در بيت علم، تقوا و فضيلت زاده شد. پدر بزرگوارش شيخ عبدالعزيز (م1347ق)، از علماى بصره و نياى او شيخ زين‌الدين ثانى از علماى بزرگ بحرين و نخستين كسى بود كه از خانواده او، از بحرين به بصره مهاجرت كرد. نيز جدّ اعلايش شيخ زين‌الدين اول از علماى بحرين در زمان خود بوده است.

    وى ادبيات و مقدمات علوم دينى را در زادگاه خود، نزد پدر و ديگران فراگرفت و پس از وفات پدرش بود كه آهنگ نجف كرد و در سال 1351ق (18 سالگى) به حوزه علميه نجف درآمد و با تمام تلاش، در پى كسب كمالات و آموختن دانش اهلبيت(ع) برآمد. وى ساليان بسيار در محضر آيات عظام: آقا سيد ابوالحسن اصفهانى، آقا شيخ ضياءالدين عراقى، شيخ محمدحسين غروى اصفهانى، آقا سيد حسين بادكوبه‌اى و سيد محسن حكيم زانوى ادب زد و از آنان فقه، اصول، حكمت و كلام را بياموخت و در آن، به مرتبه رفيع و باشكوه اجتهاد دست يافت.

    زين‌الدين علاوه بر تحصيل، به تدريس بسيارى از متون فقه، اصول، ادب، اخلاق و علوم لغوى و فلسفى پرداخت و بسيارى از فضلا را پرورش داد كه برخى از آن‌ها عبارتند از حضرات آقايان: شيخ محمدمهدى آصفى، شيخ احمد بهادلى، دكتر عبدالهادى فضلى، شيخ على زين‌الدين، شهيد سيد محمدمهدى حكيم، شهيد شيخ مهدى سماوى، دكتر سيد محمد بحرالعلوم، دكتر سيد مصطفى جمال‌الدين، سيد روُف جمال‌الدين و شيخ ضياءالدين زين‌الدين فرزندش.

    وى افزون بر تحصيل و تدريس، هر ساله براى تبليغ دين به بحرين، بصره، قطيف و احساء مى‌رفت و از اين رهگذر مؤمنان را ارشاد و راهنمايى مى‌كرد. او به ويژه در بحرين در قريه كرزكان داراى مقلّدين بسيارى بود كه در سفرهاى خويش كه حداقل سه ماه به طول مى‌انجاميد، به اقامه نماز جماعت روزانه، القاء دروس و محاضرات براى جوانان، فصل خصومات و رفع دعاوى قبيله‌اى و از همه مهمتر به اقامه نماز جمعه مى‌پرداخت، كه در آن مردمان بسيارى از گوشه و كنار بحرين حاضر مى‌شدند.

    اين عالم بزرگ مثال مجسّم زهد و تقو‌‍ى بود. از مظاهر تشخص و خودنمايى دورى مى‌كرد و به رعايت مكارم اخلاق پاى مى‌فشرد. با ضعف و پيرى‌اش در جلو پاى واردين، تمام قد برمى‌خاست و در مجلس خود از غيبت افراد جلوگيرى مى‌نمود. او به جوانان اهميت بسيار مى‌داد و براى آنان جلسات هفتگى مى‌گذاشت و به پرسش‌ها و نامه‌هاى آنان، پاسخ مكتوب مى‌داد.

    در علوم لغوى و ادبى دستى توانا داشت و شعر را خوب مى‌سرود و نثرش بسيار زيبا بود. در ميان اساتيد نجف، تنها او بود كه درسى در ادب براى تربيت نويسندگان و شاعران تشكيل داده بود. خطّش نيكو بود و در بحث علمى جانب انصاف را رعايت مى‌كرد و با تمام خبرويت و مهارت در فقه و اصول، درصدد ظهور و بروز برنيامد. وى در جهت ايجاد تقريب و وحدت بين دو مدرسه اصولى و اخبارى بسيار كوشيد و از انديشه (تقريب بين مذاهب اسلامى) سخت حمايت مى‌كرد (كه نامه‌اش به شيخ احمد حسن باقورى -وزير اوقاف مصر- مشهور است).

    او با اين‌كه از مطرح شدن و مرجعيت و فتوا دورى مى‌كرد، اما اهالى بحرين بر تقليد از وى اصرار ورزيدند و از او درخواست رساله عمليه مى‌كردند تا بدانجا كه وى اين تقاضا را -مبنى بر اين‌كه از او هيچ ترويج نشود- پذيرفت و روز به روز بر تعداد مقلّدينش در بحرين، مناطق شرقى جزيره العرب، خوزستان و جنوب عراق افزوده گشت.

    سرانجام آن فقيه بزرگ، پس از عمرى 85 ساله، در روز چهارشنبه 29 صفر 1419ق (3 تيرماه 1377ش) در نجف اشرف بدرود زندگى گفت.

    تأليفات

    1- كلمه التقوى (10 جلد)

    2- تعليقه بر عروه الوثقى

    3- مناسك حج (تعليقه بر مناسك حج آيت‌اللّه حكيم)

    4- تعليقه بر رساله صلاتيه شيخ يوسف بحرانى

    5- تعليقه بر نهايه الافكار (تقريرات بحث اصول آقا ضياءالدين عراقى)

    6- الاخلاق عند الامام الصادق(ع)

    7- الاسلام ينابيعه، مناهجه، غايته

    8- الى الطليعه المؤمنه (مجموعه‌اى از نامه‌هاى جوانان به او و پاسخش بدان‌ها)

    9- مع الدكتور احمد امين فى حديث المهدى و المهدويه

    10- العفاف بين السلب و الايجاب

    11- من اشعه القرآن

    منابع مقاله

    آينه پژوهش، درگذشتگان، خرداد و تير 1377، شماره 50، صفحه 110-111


    وابسته‌ها