شفیعی کدکنی، محمدرضا
نام | شفیعی کدکنی، محمدرضا |
---|---|
نامهای دیگر | شفیعی، محمدرضا
م. سرشک Mohammad-Reza Shafiei Kadkani |
نام پدر | |
متولد | 1318 ش |
محل تولد | نیشابور |
رحلت | |
اساتید | محمدتقی ادیب نیشابوری
شيخ هاشم قزوينى سید محمدهادی میلانی |
برخی آثار | حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر |
کد مؤلف | AUTHORCODE3783AUTHORCODE |
محمدرضا شفيعى كدكنى (1318- کدکن نیشابور)، پژوهشگر، نویسنده، شاعر متخلص به (م. سرشك)، استاد برجسته دانشکده ادبیات و علوم انسانی، استاد ممتاز دانشگاه تهران
ولادت
او در 19 مهرماه 1318ش در روستاى كدكن، يكى از ولايتهاى دوازدهگانه نيشابور كهن(تربت حیدریه فعلی)، و در خانوادهاى روحانى چشم به جهان گشود.
از كودكى به تشويق پدر به حفظ و فراگيرى شعر و آثار ادبى پرداخت. تربيت و آموزش نخستين وى، تربيت و آموزشى دينى و شاعرانه بود. مادرش نيز به غريزه شعر مىگفت؛ هر چند كه نوشتن نمىدانست.
اساتید
او پس از فراگيرى مقدمات علوم دينى در نزد پدر، وارد حوزه علميه خراسان شد. او در حوزه نزد محمدتقی ادیب نیشابوری (ادیب نیشابوری دوم) به فراگیری زبان و ادبیات عرب پرداخت (در هفتسالگی تمام الفیهٔ ابن مالک را از حفظ بود)، او در فقه، کلام و اصول به ويژه از شخصيت و آموزش شيخ هاشم قزوينى بسيار تاثير پذيرفت. او خود مىگويد كه از او «علاوه بر فقه و اصول»، عملاً آموختيم كه «از تنگ نظرىهاى قرون وسطايى به درآييم». جز هاشم قزوينى، اديب نيشابورى نيز نقش پراهميتى در پرورش علمى و معنوى وى بازى كرد. كدكنى درباره اديب مىگويد كه «او براى من هميشه استاد يگانه ادبيات عرب و بلاغت اسلامى در حوزه علمى خراسان بود.»
اما پس از مرگ شیخ هاشم، تا آخرین مراحل درس خارج فقه را نزد سید محمدهادی میلانی خواند و در این دوره با آیتالله سید علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی همدرس بود.
وى پانزده سال در حوزههاى علميه خراسان، سرگرم فراگيرى بود. او آموزش فكرى- فلسفى و زيباشناختى خود را در حوزه آموخت. سراينده «كوچه باغهاى نيشابور»، برخاسته از محيط آموزش و زندگى خود در سالهاى كودكى و نوجوانى «به عرفان و تصوف خاصه از نوع خراسانى آن تمايل شديدى دارد و در ميان عرفاى گذشته، شايد به ابوسعيد ابوالخير بيشتر علاقه داشته باشد.»
وى در مدارس جديد درس نخوانده است و از اين بابت، توشه خود را سبک نمىبيند. او در اين رابطه مىنويسد: «من از اينكه به مدرسه نرفتم، بسيار خوشحالم، يعنى مىفهمم كه يك نوع عنايت الهى بود... من اگر به شيوه معمولى به مدرسه مىرفتم، مسلماً اين مايهاى كه به فرهنگ اسلامى مربوط است، هرگز نداشتم... من يك دوره كامل درس طلبگى را تا مرحلهاى كه اقران من تا آن زمان ادعاى اجتهاد مىكردند، خواندهام. اينها كم نيست من هيچگاه از اينها حتى در يك مقاله هم استفاده نكردهام تا چه برسد به شعر. ولى غير مستقيم، يك نوع شناخت نسبت به گذشته فرهنگى ما به من داد و اين شناخت، فهم مثنوى يا فلان كتاب فارسى را براى من آسانتر كرده است.»
دروس جدید
كدكنى پس از مطالعه دروس جديد و موفقيت در امتحان، وارد دانشگاه مشهد شد. در اين سالها، او با ژرفا بخشيدن به دانستههاى خود، به زمره نوجويان در پهنه شعر پيوست.
ناگفته نماند كه آشنايىاش با دكتر شريعتى، زمينهساز آشنايى او با شعر نو و نيمايى شد. در سال 1344 از دانشكده ادبيات اين دانشگاه فارغ التحصيل شد. در سال 1348 دوره دكتراى ادبيات فارسى را در دانشگاه تهران به پايان برد و از همان زمان، تدريس در دانشكده ادبيات را آغاز كرد.
گذشته از شعر، پژوهش در نقد ادبى، سبک شناسى و عرفان ايرانى، از مشغلههاى ذهنى اوست.
وى بنا بر «تلقى» خاص خود از «حقيقت شعر»، بر آن است كه شعر نبايد «مقيد به زمان و تقويم باشد» و براستى بخش چشمگيرى از سرودههايش، از اين خميره مايه گرفته است.
او به شهر خود نيشابور، تعلق خاطر خاصى دارد و در «مرثيههاى سرو كاشمر» در شعرى به نام «در جستوجوى نشابور»، احساسات خودرا بيان داشته است.
وابستهها
مختارنامه (مجموعه رباعیات عطار)
چشیدن طعم وقت (مقامات کهن و نویافته بوسعید)، از میراث عرفانی ابوسعید ابوالخیر
حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر
اسرار التوحيد في مقامات الشيخ ابي سعيد
علی نامه (منظومهای کهن): سروده به سال 482هـ
الهی نامه شيخ فريدالدين عطار نيشابوری؛ با مراجعه به بيست و يک نسخه خطی از کتابخانههای ايران و اروپا، تصحیح و تعلیقات
گزيده غزليات شمس (قرن هفتم هجری)