تاریخ خانی شامل حوادث چهل ساله گیلان
تاریخ خانی شامل حوادث چهل ساله گیلان كتابى تاريخى است كه به فارسی توسط على بن شمسالدين لاهيجى در سده دهم، مشتمل بر چهل سال تاريخ گيلان (از 880 تا 920) تألیف يافته است. از مؤلف كتاب اطلاعى در دست نيست جز آنكه كتاب خود را به فرمان سلطان خان احمدخان گيلانى (حك: 911-943) نوشته است.
تاریخ خانی شامل حوادث چهل ساله گیلان | |
---|---|
پدیدآوران | لاهیجی، علی بن شمسالدین (نويسنده) ستوده، منوچهر (محقق) |
عنوانهای دیگر | شامل حوادث چهل ساله گیلان از 880 تا 920 قمری |
ناشر | بنياد فرهنگ ایران |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1352 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | ایران - تاریخ - کیائیان، 880 - 1001ق.
گیلان - تاریخ - قرن 10ق. گیلان - تاریخ - قرن 9ق. گیلان - شاهان و فرمان روایان |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 2049 /ی825 ل2 |
ساختار
تاريخ خانى مشتمل است بر يك مقدمه و سه باب. باب اول در 44 فصل درباره حوادث سالهاى 880 تا 909 است، يعنى اواخر حكومت سلطان محمد (851 -883)، فوت او و جانشينى كاركيا ميرزاعلى، جنگ منجيله دشت، فتح قلعه طارم و حوادث ديگر. باب دوم در شش فصل درباره سلطنت سلطان حسن (910-911) و عزل و قتل ميرزاعلى و كشته شدن سلطان حسن است. باب سوم شرح سلطنت سلطان خان احمدخان گيلانى است.
گزارش محتوا
سلطان احمدخان بر تأليف اين اثر، نظارت مستقيم داشته، زيرا در متن تصحيحاتى انجام داده است. تاريخ خانى درباره تاريخ گيلان در زمان سلاطين كيايى گيلان، و ظاهراً دنباله كتاب تاريخ گيلان و ديلمستان، تأليف ظهيرالدين مرعشى است. تاريخ گيلان و ديلمستان تا پايان حوادث 894 را دربر دارد. كتاب مرعشى و تاريخ خانى در چهارده سال تداخل زمانى دارند، اما مطالب راجع به اين چهارده سال در دو كتاب متفاوت است.
تأليف تاريخ خانى در سال 921 ه.ق آغاز شده و در 922 به پايان رسيده است.
نثر كتاب پيچيده و مصنوع، و آميخته با اشعار فارسی و عربى و آيات قرآن كريم است. اضافه استعارى در اين كتاب زياد به چشم مى خورد. لغات مغولى مانند «توشمال» و «ايلغار»، تركيبات گيلكى مانند «عموپسر» و «زن پسر»، واژههاى عاميانه مانند «اِجْدِها» و اصطلاحات ويژه خود مؤلف -- مانند «من اينست كه سوار مى شوم» به معناى «دارم سوار مى شوم» -- نيز در كتاب به كار رفته است كه از ديگر خصوصيات نثر آن به شمار مىآيد.
تاريخ خانى يكى از منابع مهم تاريخ گيلان در اين دوره است. بنا به گفته مصحح كتاب به نقل از محمد قزوينى، اين كتاب مطالبى درباره مدت اقامت شاه اسماعيل صفوى در گيلان دارد كه در هيچ كتاب ديگرى نيامده است؛ با توجه به هم زمانى تأليف اين كتاب با آغاز دوره صفوى، اين اطلاعات بسيار مهم است. همچنين كتاب حاوى اطلاعات مفيدى است درباره آداب جنگ و لشكركشى و سلاحها، هدايا و پيشكشها، آداب و رسوم مانند نقاره زدن، كشتى گرفتن، مجازات سركشان و طاغيان، و انواع ماليات با عناوين زَنه زَر، مَرد سوارنه، سره زر و گاوه زر.
در اين كتاب به مناصب اين دوره نيز اشاره شده است، از جمله خبرچى گرى و ركاب بندى. اشتباهاتى در ذكر تاريخ برخى حوادث وجود دارد كه احتمالاً از جانب كاتب نسخه بوده است.
برخى اعلامِ اشخاص و مكانها در متن به صورتهاى گوناگون ضبط شده است، ازين رو خواننده ممكن است آنها را چند تن يا چند جا بپندارد مانند تولم حسامالدين، حسامالدين تولم، حسامالدين تولمى، حسامالدين تولم جلالالدين و تولم جلالالدين حسامالدين، و بيه پسيه و بيه پَسيان.
شمسالدين لاهيجى در اين كتاب درباره رسم و رسومات گيلانيها با زنان خود بيان مى دراد كه، از ديگر رسمى كه سدهها بر سر زنان شمالى بهويژه زنان گيلانى سنگينى مىكرده رسم «زن زر» بوده است. كه هرگاه دخترى مىخواست عروسى كند خانوادهى او بايد از بابت ازدواج پولى به حاكم مىدادند. البته در بعضى از مكانها توقع حاكم فراتر از ماديات بود كه قلم نوشتن آن شرم مىكند كه اين رسم تا زمان سلطان احمدخان (912-940) ادامه پيدا مىكند و در زمان او اين رسم از بين مىرود.
شمسالدين لاهيجى در انتقام گرفتن بيستون به خاطر كشته شدن اقوام خود، مىنويسد: «در اين اثنا ملكزاده محضه كه شوهر و كسان او را ملك بيستون به ناواجب به تيغ سياست استيصال كرده بود و ملكه را در حباله درآورده و از اين جهت شقاوت ملك در دل عورت جاى گرفته منتهز فرصت بود و فرجهى انتقام مىجست. شمشير دولت اعلاى خانى كه در قضا و مضا بر مفارق اعدا يد بيضا داشت در دست نامحرمى كارگر نبود قضا به حصول اين مدعا موافقت كرد و امضاى آن در دست حرم ملكت بيستون مقدر گردانيد و ملكه محضه در محل خواب به جامهى خواب فرصت يافت و به شمشير غدر، دغدغهى ملك و ملك آخر كرد.
در رابطه با ويژگىهاى ملك بيستون بايد گفت كه او حتا با زن پدر خود (ملك جهانگير) كه كنيزكى بيش نبود ازدواج مىكند، لاهيجى مینويسد: «او حتا با زن پدر خود ملك جهانگير كه كنيزكى بيش نبود بر وجه زنا و مصاحفه به زنى استماع مىيافت و از او دو فرزند بهوجود آمد.»
لاهيجى، در كتاب اشارهاى به تغيير مذهب خان احمد اول ندارد، ولى مطلبى آورده است كه احتمال داده مى شود، خان احمد تا سال 914ق 1508/م هنوز به آيين زيدى گرايش داشته است، وى مینويسد كه سلطان احمدكيا در سال914 به زيارت بقعه ابوالحسين مؤيد از رهبران بزرگ زيديه رفت و امنيت زيارت مزار او را برقرار كرد و «انواع خيرات و صدقات بدان بقعه مبارکه را واجب شمرد.
وضعيت كتاب
تاريخ خانى را نخستين بار برنهارد دورن در /1274 1857 از روى نسخه خطى نيكولا خانيكوف در پطرزبورگ منتشر كرد. چاپ ديگر كتاب از روى همان نسخه كه در انستيتوى كتب آسيايىِ لنينگراد نگهدارى مى شود، با تصحيح و مقدمه و تعليقات منوچهر ستوده در 1352ش در تهران منتشر شده است.
تعليقات و اضافات و تصحيحاتى در پايان كتاب ذكر شده است.
تصحيح و تحشيه كتاب توسط دكتر منوچهر ستوده انجام گرفته است.
فهرستهاى كتاب شامل: نامهاى كسان، جايها، نانمهاى تيرهها، خاندانها میباشد.