میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمدحسن
نام | میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمدحسن |
---|---|
نام های دیگر | محقق قمی
میرزای قمی، ابو القاسم بن حسن فاضل قمی گیلانی، ابو القاسم |
نام پدر | محمدحسن |
متولد | 1150 تا 1153ق |
محل تولد | روستاى «دره باغ» از منطقۀ جابلاق (جاپلق) در اطراف شهرستان ازنا (استان لرستان) |
رحلت | 1231 ق - قبرستان شیخان قم |
اساتید | وحيد بهبهانى حائرى، شيخ محمد مهدى فتونى عاملى، محمدباقرهزار جريبى نجفى |
برخی آثار | قوانین الأصول (طبع قدیم)، |
کد مؤلف | AUTHORCODE1655AUTHORCODE |
ميرزا ابوالقاسم بن محمدحسن بن نظر على جيلانى شفتى رشتى قمى، معروف به ميرزاى قمى (۱۱۵۰-۱۲۳۱ق)، فقیه، اصولی، از مراجع تقلید قرن دوازدهم و سیزدهم صاحب کتاب مشهور قوانین
او بين سالهاى 1150 تا 1153 در روستاى «دره باغ» از منطقۀ جابلاق (جاپلق) در اطراف شهرستان ازنا (استان لرستان) به دنيا آمد.
(در رجال شيخ و نظاير آن ابن قولويه نيز به ابوالقاسم القمى كنيه آورده شده كه نبايد با ميرزاى قمى اشتباه شود.)
ميرزاى قمى در جابلاق (جاپلق) به دنيا آمده است، اما به خاطر سكونتش در قم، به ميرزاى قمى و محقق قمى معروف شده و به واسطۀ كتاب گرانمايهاش قوانين، به عنوان «صاحب قوانين» شهرت يافته است.
هجرتها و تحصيلات
ميرزاى قمى در اوان كودكى ادبيات را نزد پدر بزرگوارش، آخوند ملا محسن آموخته و پس از رسيدن به سن جوانى به خوانسار رفته و نزد سيد حسين خوانسارى، جد مؤلف كتاب روضات الجنات چند سالى فقه و اصول را گذراند.
او با خواهر سيد حسين خوانسارى ازدواج كرده و در سال 1174 قمرى به عراق مهاجرت كرد.
ميرزا پس از ورود به كربلا نزد آیتالله محمدباقربهبهانى (وحيد بهبهانى) كه از مراجع عاليقدر جهان تشيع بود ادامۀ تحصيل داد تا اينكه پس از گرفتن اجازۀ نقل روايت از ايشان، به سوى وطنش روستاى «دره باغ» در حوالى شهرستان ازنا رفت.
در اين روستاى كوچك، گذراندن زندگى براى ميرزا مشكل بود، بنابراين به خواهش يكى از متدينين سرشناس و ثروتمند منطقۀ جاپلق به نام محمد سلطان، كه به او علاقۀ وافرى داشت به روستاى «قلعه بابو» رفته و با حمايتهاى او در آن منطقه به تدريس و تبليغ مشغول شد.
ميرزا كه مىديد در آن روستاى كوچك ارزش علمى او پاس داشته نمىشود به اصفهان رفته و در مدرسۀ كاسهگران مشغول تدريس شد.
او پس از مدتى اصفهان را به قصد شيراز ترك گفت و پس از مدت 2 يا 3 سال اقامت در آن شهر، با دريافت كمكى از شيخ عبدالمحسن يا پسرش شيخ مفيد كه از علاقمندان او بودند به اصفهان باز گشت.
ميرزا پس از مدتى مجددا به روستاى «قلعه بابو» برگشته و مدتى به تدريس فقه و اصول به طلاب آن منطقه مشغول شد، اما به علت نبودن علماء و فضلاء و كمى طلاب علوم دينى و مشكلات معيشتى، به قم رفته و تا آخر عمر در اين شهر باقى ماند و به تدريس و تأليف و تصنيف كتب مشغول شد.
امامت جمعه و جماعت و هدايت مردم قم از بركات اجتماعى اين وجود مقدس بود و در آن زمان مرجعيت شيعه به وى رسيد.
يكى از نكات مهم در زندگى علمى ميرزاى قمى اختلافات علمى و مباحثات بين او و سيد على طباطبائى حائرى، صاحب كتاب رياض المسائل در كربلا است.
در كتاب روضات الجنات از قول سيد صدرالدين موسوى عاملى مطالبى در اين خصوص نقل شده است.
از علمايى كه ميرزاى قمى با آنها ارتباط داشت ملا على نورى اصفهانى، حكيم الهى معروف است كه قسمتى از مكاتبات آنها در مسائل علمى در ضمن مسائل متفرقه به آخر كتاب جامع الشتاة اضافه شده است.
خصوصيات ميرزا
- شايد مهمترين نكته در خصوصيات ميرزاى قمى تأثير اخلاقى و وعظ و نصيحت و ارشاد آن بزرگوار باشد. او حتى در نامهاى به فتحعلى شاه قاجار به ارشاد و راهنمايى او پرداخته، كه از آن به ارشاد نامۀ ميرزاى قمى تعبير شده است. در ابتداى اين نامه چنين آمده: «راه گم كردۀ بيابان خطايا و جرائم! و كشتى شكست خوردۀ طوفان درياى مآثم!... به عرض اعلى مىرساند...».
- نكتۀ ديگر، تواضع او در تحصيل ملكات اخلاقى است، آن بزرگوار از آقا محمد بيدآبادى اصفهانى خواست تا مقدمات سلوك الهى را برايش بيان كند. آقا محمد نيز، در جواب مطالبى را نوشت كه بعدها به صورت كتابى با عنوان «رسالة في السير و السلوك» منتشر شد.
- در زمان ميرزا، رفته رفته شهر قم، كه پس از فتنۀ افاغنه تهى از علماى دين شده بود، رونق پيشين خود را باز يافت. از اين جهت ميرزا را مىتوان مجدِّد حوزۀ علميّۀ قم بعد از صفويه ناميد، حوزهاى كه تا امروز نيز باقى است و جهان تشيع از بركات آن استفاده مىكند.
- از ديگر خصوصيات ميرزاى قمى، ارادۀ جدى او در ايام تحصيل براى مطالعه و تحقيق بود.
حكايت شده هنگامى كه چشمانش را خواب مىگرفت، كاسهاى روى چراغ قرار مىداد و دستش را بر روى آن مىگذاشت و تا وقتى كاسه گرم نشده بود مىخوابيد، همين كه كاسه گرم مىشد، تحمل او هم تمام مىشد و از خواب بيدار مىگشت.
گفتار بزرگان
در أعيان الشيعة دربارۀ ميرزاى قمى اين طور آمده است:
«كان مجتهداً محققاً مدققاً فقيهاً أصولياً علامة رئيساً. ميرزا من علماء دولة السلطان فتح على شاه قاجار و اشتهر بين العلماء بالمحقق القمي.»
روضات الجنات او را چنين وصف كرده:
«كان محققاً في الأصول، مدققاً في المسائل النظرية، شأنه أجل من أن يوصف، ورعاً جليلاً كثير الخشوع غزير الدموع طيب المعاشرة جيد الخط بقسميه المشهورين.»
در قصص العلماء عناوينى همچون: علامة، فهامة، مقنن القوانين و ناهج مناهج الصدق و اليقين، قدوة العلماء العاملين و أسوة الفقهاء الراسخين و رئيس الدنيا والدين، أزهد أهل زمانه و أورع المتورعين و أعلم و أفقه المعاصرين، را براى او برشمرده است.
شاگرد او، شيخ اسد الله (صاحب مقابيس) اين طور مىگويد:
«الشيخ المعظم، العالم العلم المقدم، مسهل سبيل التدقيق و التحقيق، مبين قوانين الأصول و مناهج الفروع... الأجل الأمجد الأعبدالأزهد الأورع...»
سيد عبدالله بن سيد محمدرضا حسينى دربارۀ او مىگويد:
«الشيخ المعظم و العلم المقدم، مسهل سبيل التدقيق و التحقيق.»
حتى ميرزا عبدالنبى نيشابورى، مشهور به اخبارى، كه از مخالفين سرسخت ميرزاى قمى است از او چنين تعبير مىكند:
«فقيه، أصولي، مجتهد، مصوب، معاصر، يروي عن شيخنا محمدباقرالبهبهاني» و از او به معتبر الحديث نيز ياد مىكند و اين نشان از عظمت علمى ميرزا دارد، اگر چه هيچكدام از علماء شيعه قائل به تصويب نبودهاند.
اساتيد
- پدر بزرگوارش به عنوان اولين استاد او مطرح است.
- سيد حسين خوانسارى، كه در خوانسار از او كسب فيض كرده است.
- حاج محمدحسین الأصبهانى معروف به نيل فروش
- استاد اعظم، وحيد بهبهانى حائرى
- شيخ محمد مهدى فتونى عاملى
- آقا محمدباقرهزار جريبى نجفى
شاگردان
از جمله پرورش يافتگان محضر درس ميرزاى قمى مىتوان اين بزرگان را نام برد:
- شيخ اسد الله تسترى، صاحب المقابيس. او از ميرزاى قمى روايت مىكرده است.
- سيد محسن اعرجى، صاحب المحصول
- حاج محمد ابراهيم كرباسى، صاحب اشارات
- سيد محمدباقرموسوى شفتى، صاحب مطالع الأنوار
- سيد عبدالله شبّر
- سيد محمد مهدى خوانسارى، صاحب رسالة في أحوال أبيبصير.
- در روضات راجع به اين دو نفر چنين آمده: «إنه كان كثير العناية بهما، شديد المحبة لهما، كثير الاعتماد عليهما، مصرحا بفضلهما و اجتهادهما و تقدمهما على جميع تلاميذه... مصرحا ببلوغهما إلى درجة الاجتهاد.»
- سيد على، شارح منظومۀ بحر العلوم
- سيد جواد عاملى، صاحب مفتاح الكرامة
- ملا احمد نراقى، صاحب المستند كه از محقق قمى روايت مىكرده است.
- شيخ محمدحسین قمى، صاحب توضيح القوانين
- ميرزا ابوطالب و ميرزا على رضا حسينى، دامادهاى ميرزاى قمى
- آقا محمد جعفر، نوۀ وحيد بهبهانى
- ميرزا محمد اخبارى (مقتول معروف)
- شيخ محمد على بن آقا محمدباقرهزار جريبى مازندرانى نجفى
- سيد محمدحسن بن محمد صالح حسينى نور بخشى، صاحب كتاب لؤلؤ و المرجان در اصول فقه
- محمد جعفر بن صفرخان همدانى كبودر آهنگى، صاحب مرآة الحق
تأليفات
از ميرزاى قمى كتب فراوانى به يادگار مانده كه به چند عنوان اشاره مىشود:
- القوانين المحكمة في الأصول
- شرح تهذيب علامه در اصول تا آخر بحث اوامر
- الغنائم
- المناهج في الطهارة و الصلاة و كثير من أبواب المعاملات
- جامع الشتات في أجوبة المسائل
- معين الخواص في فقه العبادات
- مرشد العوام لتقليد أولي الأفهام (فارسى)
- رسالة في الأصول الخمسة الاعتقادية و العقائد الحقة الإسلامية (فارسى)
- رسالة في قاعدة التسامح في أدلة السنن و الكراهة
- رسالة في جواز القضاء و التحليف بتقليد المجتهد
- رسالة في أبواب الفرائض و المواريث
- منظومة في البديع
- رسالة في القضاء و الشهادات
- رسالة في الطلاق
- رسالة في الوقف
- رسالة في الرد على الصوفية و الغلاة
- منظومة في المعاني و البيان
- ديوان شعر فارسى (حدود 5000 بيت)
- تراجم مشايخ الإجازة من الرواة المنصوصين من علماء الرجال
- حاشيه بر تهذيب الأحكام شيخ طوسى
- شرح حديث «أنا الطين» كه منسوب به اميرالمؤمنين عليهالسلام مىباشد.
- الإرث
- رسالهاى در اصول دين (فارسى)
- رسالة الجزية
- جوامع الرسائل
- الرد على القسورة
- رسالة في إخراج المؤون
- كتاب الصوم
- رسالة في الغنا
- المسائل الركنية
- مناسك الحج
و كتب و رسالههاى فراوان ديگر.
وفات
عالم بزرگوار و محقق گرانقدر، ميرزا ابوالقاسم قمى، در حالى كه حدود 80 سال از عمر شريفش مىگذشت در سال 1231 يا 1233 هجرى قمرى درشهر مقدس قم وفات يافت.