کمال خوارزمی، حسین بن حسن

    از ویکی‌نور
    کمال خوارزمی، حسین بن حسن
    نام کمال خوارزمی، حسین بن حسن
    نام های دیگر خ‍وارزم‍ي‌، ح‍س‍ي‍ن‌ ب‍ن‌ ح‍س‍ن‌

    خ‍وارزم‍ي‌، ک‍م‍ال‌‎ال‍دي‍ن‌ ح‍س‍ي‍ن‌

    س‍ب‍رزواري‌، ح‍س‍ي‍ن‌ ب‍ن‌ ح‍س‍ن‌

    ک‍م‍ال‌‎ال‍دي‍ن‌ خ‍وارزم‍ي‌

    نام پدر
    متولد
    محل تولد
    رحلت 839ق
    اساتید
    برخی آثار ‏جواهر الاسرار و زواهر الانوار : شرح مثنوي مولوي
    کد مولف AUTHORCODE03751AUTHORCODE

    کمال‎الدین حسین بن حسن خوارزمی، از نویسندگان شیعه خوارزم، شاگرد خواجه ابوالوفاى خوارزمى، از مقربان سلطان غیاث‎الدّین شاه ملک و فرزند او، دارای ذوق شعری و نویسنده ينبوع الأسرار في نصائح الأبرار که کتابی است اخلاقی به شیوه آیات و روایات (غیر فلسفی).

    نام، پدر، تخلص، لقب

    «در نام او و پدرش جاى هیچ‎گونه تردید و ابهامى نیست؛ چه، گذشته از نقل بعض از مورّخان و ارباب تذکره، خود مکرّر بدان تصریح کرده و در موارد عدیده خود را حسین بن حسن نامیده؛ چنان‎که در مقدّمه ينبوع الأسرار می‎‏نویسد: «... چنین گوید بنده ضعیف ممتحن به انواع رزایا و اصناف محن حسین بن حسن أحسن اللّه إليه و غفر له و لوالديه...». همچنین است در سایر آثار و تألیفات نفیس او، مانند جواهر الأسرار و المقصد الأقصى في ترجمة المستقصى. و آنگاه در مقطع یکى از غزل‎هاى خود به مطلع: گر پری‎چهره مه‏پیکر من بازآید روشنایى به بصر جان به بدن بازآید خود را حسین بن حسن مى‏خواند و چنین آورده: دارم امید که بر رغم حسودان ز سفر مونس جان حسین بن حسن بازآید در شعر همه جا «حسین» تخلّص مى‏کرده، جز در مواردى معدود که «حسینى» را شاید به ضرورت شعرى به‎جاى «حسین» آورده. به لقب خود «کمال‎الدّین» که دیگران بدو داده‏اند، در هیچ مورد اشارتى نکرده و همه جا با تواضع تمام به ذکر نام خود و پدرش اکتفا کرده‏»[۱].

    زادگاه، نسب

    زادگاهش خوارزم بوده و بیشتر عمر را ظاهرا در آنجا به سر برده و اینکه برخى اصل او را از کاشان یا اندجان یا جاى دیگر خوانده‏اند به اثبات نرسیده است و نیز این مطلب که برخى از نویسندگان، نسب او را به نجم‎الدّین کبرى رسانیده‏اند، قولى ناصواب است‏[۲].

    تاریخ ولادت

    «از تاریخ ولادت او گرچه در هیچ اثرى خبرى دیده نشد، ولى با قراینى که در دست است به ظنّ نزدیک به یقین مى‏توان گفت در حدود اواسط نیمه دوم قرن هشتم هجرى (یعنى بین سال‎هاى 770 تا 780) چشم به جهان گشوده‏»‏[۳].

    «استاد راهنما و مقتداى او در علوم ظاهر خواجه ابوالوفاى خوارزمى بوده که از او همه جا نام برده»‏[۴].

    سفرها

    «آنچه از اشعار و آثار او برمى‏آید، سفرى به «دشت»، «سراى» و «حاج ترخان» و برخى از نواحى اطراف خوارزم کرده؛ به امر و اشارت غیاث الدین شاه ملک و براى تألیف قلوب و تحبیب امرا و سلاطین اطراف خوارزم. سفرى نیز به خراسان و مشهد امام هشتم علىّ بن موسى الرّضا داشته و یک چند از عمر خود را در آنجا گذرانیده است‏...»‏[۵].

    ارتباط با امرا

    «کمال‎الدّین خوارزمى را با غیاث‎الدّین شاه ملک، انس و الفتى تمام بود. از محبّت‎هاى او منّت‎ها به جان داشت؛ به‏طورى‎که آثار خود را که پس از مرگ وى نوشته است، به ذکر جمیل او مى‏آراید. شاه ملک را نیز بدو اخلاصى به‎غایت و لطف و عنایتى بى‏نهایت بود و در وصایا و نصایح خویش فرزند کامگار و جانشین خود را بدو سپرده بود. ولى به‎طورى‎که از پاره‏اى اشعار و برخى قراین و آثار برمى‏آید، این شاهزاده جوان گویا مانند پدر بدو توجّهى نداشته و به‏رغم بدسگالان کج‏اندیش او را مورد اعزاز و احترام خویش قرار نداده است‏»‏[۶].

    کمال‎الدین حسین در اواخر عمر، با شستن دست از مدح این و آن، ترک ملازمت و مصاحبت امیران و بزرگان گفته، اوقات خویش را در خدمت به خاندان نبوّت و مدح آل رسول گذرانید‏[۷].

    واقعه هرات، وفات

    «او را به سبب سرودن غزلى تکفیر کردند و به هرات بردند و به محاکمه کشانیدند، ولى او به قوّت استدلال و با نیروى دانش و بحث و جدال بر مدّعیان خویش فایق آمد و چون نتوانستند او را به فساد عقیده متّهم سازند، سرانجام از آن مهلکه خلاص یافت و باز به‎سلامت به دیار خود بازگشت»‏[۸]. «وى در حمله اوّل ازبکان به خوارزم، در قید حیات بوده و در واقعه حمله دوم آنان، یعنى به سال 839، به شهادت رسیده است و ظاهرا مسافرت او به مشهد و اقامت او براى مدّتى در آنجا، همچنین واقعه محاکمه او در هرات و نیز تصنیف اثرى معتبر و مفصّل چون المقصد الأقصى في ترجمة المستقصى باید بین سال‎هاى 835 تا 839 هجرى رخ داده باشد»[۹].

    اعتقادات، مذهب، مشرب

    او از شیعیان است و این مطلب را از اشعارش در مدح امیرالمؤمنین(ع) و امام رضا(ع) می‎توان دریافت. «در نظر خوارزمى حقیقت معرفت و اساس عرفان در تولاى على و مهر خاندان نبى است و معتقد است بهترین پیر طریقت و راهنماى انسان براى رسیدن به حقیقت، دوستى شاه ولایت است‏»[۱۰].

    آثار

    1. ‎جواهر الأسرار و زواهر الأنوار، در شرح مثنوى شریف؛
    2. كنوز الحقائق في رموز الدّقائق؛
    3. ‎نصیحت‏نامه شاهى یا نصایح شاهى؛
    4. ‎المقصد الأقصى في ترجمة المستقصى؛
    5. ‎دیوان اشعار؛
    6. ‎تحفة الأبرار في أفضل الأذكار؛
    7. ‎کتابى در علوم ظاهرى و اصطلاحات آن؛
    8. رساله‏اى در مستى از باده عرفان؛
    9. ‎شرح قصیده برده؛
    10. إرشاد المريدين؛
    11. ‎آداب المريدين؛
    12. ‎جواز السّائرين؛
    13. ‎رساله‏اى در عرفان؛
    14. أساس القواعد، به فارسى در حساب.

    از میان این کتاب‎ها، بعضى بنا به اظهار و اقرار صریح مؤلّف یا قراین و امارات کافى، قطعا از آثار اوست و برخى مطلقا از او نیست و انتساب آنها بدو خطاى محض است و دو کتاب نیز منسوب بدوست که درباره نادرستى یا درستى انتساب آنها تا زمانى که دسترسى به اصل یا رونویس نسخه حاصل نشده نمى‏توان به داورى برخاست[۱۱].

    پانویس

    1. خوارزمی، حسین بن حسن، صفحه‎های بیست‎وپنج و بیست‎وشش
    2. ر.ک: همان، صفحه بیست‎وشش
    3. همان، صفحه بیست‎وهشت
    4. همان، صفحه بیست‎ونه
    5. همان
    6. همان، صفحه سی
    7. ر.ک: همان، صفحه بیست‎وهشت
    8. همان، صفحه سی‎ویک
    9. همان، صفحه سی‎ودو
    10. همان، صفحه سی‎وسه
    11. ر.ک: همان، صفحه سی‎وشش و سی‎وهفت

    منابع مقاله

    خوارزمى، حسین بن حسن‏، ينبوع الأسرار في نصائح الأبرار، به اهتمام مهدى درخشان، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى‏، تهران، 1384ش.