الشيعة في شمال أفريقيا
الشیعة في شمال أفریقیا | |
---|---|
پدیدآوران | مرغی، جاسم عثمان (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | موسوعة الشیعة في العالم، الشیعة في قارة أفریقیا |
ناشر | مؤسسة البلاغ |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1425 ق یا 2004 م |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 239 /م4ش9* |
الشيعة في شمال أفريقيا اثر جاسم عثمان مَرغى، پژوهشى در زمينه تاريخ شيعه در شمال آفريقا، سودان، ليبى، تونس، الجزاير، مغرب و موريتانى است.
ساختار
كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در عناوين متعدد و متنوعى ارائه شده است.
نويسنده در اين اثر درباره دولتهاى ادريسيه و مهديون كه دولتهاى شيعه اثناعشرى بودند، و فعاليتها و حوادت دوران آنان بحث كرده است. سپس به بحث درباره دولت فاطميان كه به مهديه و علويه نيز شهرت داشتند و بر سرزمينهاى غرب جهان عرب حاكم بودند پرداخته است.[۱]وى همچنين زندگى بزرگان و اديبان برجستهاى را كه در گسترش و تكريم شيعه نقش داشتهاند را شرح داده است.[۲]
گزارش محتوا
در مقدمه كتاب به اين نكته اشاره گرديده كه كتاب، جزء دوم از «موسوعة الشيعة في العالم» مىباشد كه جزء اول آن، با عنوان «الشيعة في مصر» منتشر گرديده است.[۳]
نويسنده در ابتداى كتاب به بررسى اوضاع اقتصادى آفريقا پرداخته است. وى به اين نكته اشاره دارد كه علىرغم اينكه آفريقا به واسطه داشتن ذخاير غنى و معادن بسيار اورانيوم، طلا، نقره و... و نيز داشتن ثروتهاى طبيعى ديگر از جمله جنگلها و مراتع وسيع، از جمله غنىترين و ثروتمندترين قارهها به شمار مىرود، اما سطح معيشت مردم آن، نسبت به مردم ساير قارهها، بسيار پايينتر بوده و مردم آن، از فقر رنج مىبرند.[۴]
به نظر نويسنده، به استثناى مصر، سودان، دول شمال آفريقا (مانند تونس، ليبى، الجزاير و مغرب)، نيجريه، برخى از دول جنوب و زيمباوه، ساير كشورهاى آفريقا، از اقتصاد مناسبى برخوردار نيستند.[۵]
پس از بررسى اوضاع اقتصادى، نويسنده به بحث از اوضاع مسلمانان در اين قاره پرداخته است. به عقيده وى، اكثر كشورهاى آفريقايى جزء كشورهاى اسلامى محسوب مىشوند.[۶]
نويسنده در ادامه به بحث و بررسى دول شمال آفريقا پرداخته است. وى اين كشورها را عبارت از مصر، سودان، ليبى، تونس، الجزاير، مغرب و موريتانى دانسته و از آنجا كه كشور مصر در جزء اول اين موسوعه (الشيعة في مصر) معرفى شده، در ادامه مطالب كتاب، به بررسى كشور سودان پرداخته است.[۷]
كشور سودان، بزرگترين كشور آفريقايى است كه با كشورهاى بزرگى همچون جمهورى عربى مصر (از شمال)، حبشه و اريتره (از شرق)، آفريقاى وسطى (از غرب) و ليبى (از شمال غربى) هم مرز است. لغتى كه مردم اين كشور، بدان تكلم مىكنند، عربى و انگليسى بوده و عدد قبايل آن، به 752 قبيله مىرسد كه بيشتر از نصف آنان، به لغت عربى سخن مىگويند.[۸]
نويسنده در ادامه، به بحث و بررسى مسأله استعمار بريتانيا در سودان پرداخته و سپس وضعيت شيعيان آن را بررسى نموده است.[۹]
از جمله مباحث مطرح شده در اين قسمت كتاب عبارتند از: اهلبيت(ع) در ميان جوانان سودانى؛ اهلبيت(ع) ميراث مسلمين در سودان؛ رهبرى دينى و سياسى؛ طرق صوفيه؛ انتساب برخى از قبايل به ائمه(ع)؛ مؤسسات شيعى از جمله جمعيت خيريه آل البيت و جمعيت خيريه ثقلين؛ طايفه ختميه و اصول فكرى و چگونگى پديد آمدن آن؛ مسأله مهدویت در سودان.
نويسنده سپس به معرفى برخى از نويسندگان سودانى و آثار آنها پرداخته است كه از آن جملهاند:الشيخ النيل عبدالقادر ابوقرون؛ الشيخ محمد الريح حمد النيل.[۱۰]
نويسنده در ادامه، به بحث و بررسى كشور مغرب پرداخته است. وى در ابتدا جغرافياى اين كشور و سپس نحوه تشكيل سلسله ادارسه را بررسى نموده است. حكام اين سلسله كه نويسنده به بحث از ايشان پرداخته، عبارتند از: ادريس بن عبدالله (ادريس اول)، ادريس بن ادريس، ادريس ثانى، محمد بن ادريس، على بن محمد بن ادريس، يحيى بن محمد بن ادريس، يحيى بن يحيى.[۱۱]
كشور بعدى كه مورد بررسى قرار گرفته، كشور ليبى است. نويسنده در ابتدا وجه تسميه اين كشور را بررسى نموده و سپس اوضاع اقتصادى و اجتماعى آن را مورد مطالعه قرار داده است.[۱۲]
از جمله مباحث اين قسمت، عبارتند از: مسلمانان در ليبى قبل از استعمار ايتاليا؛ جايگاه شيعيان در زمان استعمار ايتاليا و فتواى مرجعيت نجف اشرف در اعلان جهاد مقدس بر ضد استعمارگران.
در بخش ديگرى از كتاب نويسنده ضمن بررسى تأثير شيعه بر ادبيات تونس، به اين نكته اشاره نموده كه متفكران تونسى، خدمات ارزندهاى به آثار شيعى نمودهاند.[۱۳]
كشور بعدى كه مورد بررسى قرار گرفته، مغرب بوده كه ضمن مطالعه اوضاع اقتصادى و اجتماعى آن، وضعيت شيعه و خمات متفكرين مغرب به تراث شيعى در اين كشور بررسى شده است.[۱۴]
آخرين كشور مورد مطالعه، كشور موريتانى است. در مورد اين كشور نيز ابتدا اوضاع اقتصادى و اجتماعى بررسى شده و سپس از اوضاع مذهبى و درباره شهرهاى شيعى آن مورد مداقّه قرار گرفته است.[۱۵]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب و مصادر و مراجع مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.
در پاورقىها علاوه بر ذكر منابع، توضيحاتى پيرامون برخى از مطالب و كلمات متن داده شده است.
پانويس
منابع مقاله
1- مقدمه و متن كتاب.
2- «تازههاى نشر»، نشريه: اديان و عرفان، زمستان 1383، شماره 1، ص167 تا 186، به نقل از پايگاه مجلات تخصصى نور.