الأربعون حديثاً في إثبات إمامة أميرالمؤمنين عليهالسلام
الأربعون حدیثاً في إثبات إمامة أمیر المومنین علیهالسلام | |
---|---|
پدیدآوران | بحرانی، سلیمان بن عبدالله (نويسنده) رجایی، مهدی (محقق) |
ناشر | مهدي الرجائي |
مکان نشر | ایران - |
سال نشر | 1417 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | احادیث اهل سنت
اربعینات امامت - احادیث علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - اثبات خلافت - احادیث کلام شیعه امامیه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 223/5 /ب3الف4 |
الأربعون حديثاً في إثبات إمامة أميرالمؤمنين(ع)، تأليف سليمان بن عبدالله ماحوزى بحرانى (1075 - 1121ق)، از جمله آثار ارزشمند حديثى پيرامون اثبات ولايت اميرالمؤمنين(ع) است كه نگارش آن در سال 1106، به پایان رسيده است.[۱]نسخه حاضر با تحقيق سيدمهدى رجايى به زبان عربى در يك جلد منتشر شده است.
اين اثر در تاريخ حديث شيعه از منزلت خاصى برخوردار بوده و در موضوع خويش از نگاشتههاى حديثى ممتاز قرن دوازدهم هجرى بشمار مىآيد. همچنين در شناساندن گفتمان حديثى شيعه در مسئله امامت نيز مىتواند بسيار مفيد باشد. فراوانى نقل قولها از آثار متنوع، نشانگر بهرهورى مؤلف آن از آثار مخطوط و مطبوع در روزگار خويش است؛ ازاينرو از حيث كتابشناسى روزگار مؤلف نيز مىتواند براى تراثپژوهان اثر درخور توجهى باشد.
ساختار
كتاب با مقدمه محقق در شرح حال مؤلف و كتاب وى آغاز شده است. مؤلف پس از ذكر مقدمهاى بر كتاب، در قالب «الحديث» بحث را آغاز نموده و احاديث را با شمارگان ترتيبى از هم جدا ساخته است؛ مثل: الحديث الخامس عشر. وى مطالب مهم و اساسى را ذيل عناوينى چون تبصره، تنبيه، تتميم، فائده، تكميل و عناوينى ديگر از اين قبيل گنجانده است.
گزارش محتوا
نويسنده در ديباچه كتاب به معرفى خويش پرداخته و خداوند را به سبب هدايت به صراط مستقيم اهلبيت(ع) سپاس گفته است. در ادامه به چگونگى سامان گرفتن كتاب اشاره نموده و چنين نگاشته كه به هنگامه مطالعه آثار استوار و مهم اهل سنت، به احاديث پرشمارى برخورد نموده كه جملگى بر امامت و خلافت اميرالمؤمنين على(ع) تصريح داشتهاند و چنان شمارشان فراوان بود كه يادسپارى آنها از توان ذهن تيزبين نيز بيرون بوده است. وى از باب تمسك به روايت نبوى «من حفظ على أمتي أربعين حديثاً...» چهل حديث از غرر آنها را انتخاب و با جرح و تعديل بدانها پرداخته است. در پایان ديباچه، اثر را به ابوالمظفر شاه سلطان حسين اهدا نموده است.[۲]
اين اثر از نگاشتههاى ارزشمند روايى شيعى است كه در موضوع اثبات امامت بلافصل امام على بن ابىطالب(ع) سامان پذيرفته و مؤلف چهل حديث از احاديث اهل سنّت را كه دلالتى تام و روشن بر اثبات امامت و خلافت آن حضرت پس از پيامبر اسلام(ص) دارد، گرد آورده است. البته اطلاق عنوان چهل حديث بر اين كتاب شايد از باب مجاز و به تبع اسم آن باشد؛ چراكه در حقيقت و واقع امر، يك مجموعه دقيق روايى انباشته از احاديث پُرشمار است كه در نوع خود كمبديل و بىنظير است.[۳]
هرچند ظاهر و عنوان اثر چنين مىنمايد كه يك اربعين روايى محض باشد، لكن با مطالعه عميق اثر روشن مىشود كه علامه ماحوزى در اين اثر بسان متكلمى زبردست و مطلع به سراغ احاديث اهل سنت و شيعه رفته و با ظرافتى دقيق و روشى استوار به نقد انگارههاى ناصواب و مغالطهآميز و ناراستى مخالفان امامت علوى پرداخته است؛ ازاينرو، اثر، علاوه بر جنبه حديثى، صبغه كلامى و اعتقادى دارد و رويكرد فقه الحديثى و نقد متن الحديثى آن بسيار برجسته است.[۴]
از آنجا كه هدف مؤلف، اثباتى و نقدمحورانه بوده، به نقل صرف روايات نپرداخته است؛ چراكه وى پيشتر اين هدف را در رساله «غاية الطالب في إثبات الوصيّة لعلي بن أبيطالب(ع)» مشتمل بر سيصد حديث، به انجام رسانيده است. وى هرچند در اين اثر هم از آن بهره برده، لكن هدفى بس فراتر از تأليف آن داشته است. وجهه برجسته ديگر اثر، بُعد امامشناسى آن است كه مؤلف مسائل اساسى آن را به شكل شايسته و بايسته در لابهلاى كتاب بيان نموده است. اين جنبه از كتاب، نويسنده را به مباحث كلامى، تفسيرى و معرفتى ژرف سوق داده و كتابش را از اين حيث نيز درخور اعتنا ساخته است. مباحثى چون وجوب عصمت در امام، حقيقت عصمت، لزوم شناخت امام، حقانيت شيعه دوازدهامامى، بررسى نصوص امامت اثناعشر و امكان ظهور خوارق عادات از ائمه(ع)، از جمله اين موضوعاتند.[۵]
روش حديثى علامه ماحوزى در اين اثر روشى مزجيافته از نقل و عقل، استوار بر دادههاى تاريخى، بناشده بر استدلالهاى روشن كلامى و نمونه برجستهاى از تبلور عينى فقه الحديث شيعى مىباشد. مؤلف، نخست روايت گزين شده را نقل مىكند و سند حديث را كاملاً ذكر مىنمايد و به نام منبع و نويسنده آن و گاه هم به مكانت و اصالت علمى آن دو اشاراتى دارد. در ادامه، متن حديث را بهنحو تمام آورده و اگر ديگر منابع نقل همگون داشته و در آنها افزوده يا كاستى هم باشد، در پى همان حديث متذكر مىشود كه در مواردى به دهها روايت مىرسد.
پس از مرحله نقل، وارد شرح و بسط روايت مىشود كه عمده نكات رجالى، ادبى، معنى لغات، تاريخى، عقيدتى و... را شامل مىگردد. بيشتر اين نكات در پانوشت و مقدارى هم در متن آمده است. جز در موارد بسيار اندكى، همگى روايات، مورد بازكاوى و نقد متن واقع شده است. استنباط پيام روايات، وجهه مهم روش وى در اين بخش مىباشد كه در همه جا رعايت كرده و بر بيان آن تأكيد ورزيده است و آن پيام چنين است كه همگى اين روايات بر حقانيت امامت بلافصل على(ع) دلالتى صريح و استوار دارند. اگر روايت مذكور به موضوعات معرفتى ديگرى هم اشارتى داشته باشد آنها را در لابهلاى اين مباحث و ذيل عناوين خاصى مطرح مىكند. از شعر عمدتاًً در استشهاد بر مدعا، گاه در بيان معناى واژگان حديث و در شناساندن پيشينه تاريخى مطلبى بهره جسته است.[۶]
از ويژگىهاى برجسته اين اثر، گستره آگاهىهاى مؤلف آن از كتب حديثى، كلامى، اصولى، فقهى، تفسيرى اهل سنّت، شيعه و آراى مشهور و غير مشهور دانشمندان آنها بوده است. نقل قول فراوان مؤلف آن از منابع مرجع دانشهاى مختلف اسلامى، بيانگر آن است كه وى به اين كتابها دسترسى داشته و پرشمار از آنان مطلب و نكتههاى ظريفى به قلم آورده است.[۷]
وضعيت كتاب
سيدمهدى رجايى ضمن گزارش نسخههاى موجود از اين اثر در ايران، زحمت تحقيق و استنساخ و تطبيق نسخههاى آن را بر عهده گرفته و با دقتى فراوان توانسته جملگى منابع مورد استفاده مؤلف را استخراج و در پانوشت ارجاع دهد. ايشان اختلاف نسخهها را با علائم اختصارى در پانوشت گوشزد كرده است. همچنين توضيحات تفصيلى و سودمندى در تبيين بيشتر و بهتر مطالب و موضوعات، در پايين هر صفحه با نشانه عددى، از متن اصلى كتاب ممتاز شده است.
شايان ذكر است بيشتر پانوشتها از مؤلف بوده و محقق محترم، آنها را از پانوشتهاى خويش با عبارت «منه» نمايانده است. علامه ماحوزى در پانوشت به مسائل ادبى، رجالشناسى، يادداشتهاى توضيحى، نقدها و ردها و نكاتى ديگر از اين قبيل پرداخته است.[۸]در اصل متن اوليه، عنوان بخشى از مطالب خالى بوده، ولى اين كاستى را محقق اثر جبران نموده و عناوين احاديث را داخل علامت [] در آغاز حديث نمايانده است.[۹]
فهرست اجمالى مطالب كتاب در انتهاى اثر آمده است.
پانويس
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب.
- راد، على، «علامه ماحوزى، محدثى فرزانه از بحرين»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: آينه پژوهش، آذر و دى 1384، شماره 95، ص43 تا 52.