در پیرامون نهجالبلاغه (ط. جامعه مدرسین)
در پيرامون نهجالبلاغه، ترجمه رساله كم حجم و پربار «ما هو نهجالبلاغه»، تأليف علامه فقيد مرحوم آيتاللّه شهرستانى است كه توسط دانشمند محترم آقاى عباس ميرزاده اهرى ترجمه شده است.
در پیرامون نهجالبلاغه (جامعه مدرسین) | |
---|---|
پدیدآوران | شهرستانی، هبهالدین (نويسنده)
میرزاده اهری، عباس (مترجم) دوانی، علی (مصحح) |
ناشر | جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1378 ش |
چاپ | 6 |
شابک | 964-470-057-0 |
موضوع | علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهجالبلاغه - نقد و تفسیر |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 38/08 /ش9 م2041 1378 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
آقاى على دوانى مصحح كتاب، در حالى كه كتاب براى چهارمين بار به مناسبت «هزاره سيد رضى» چاپ و منتشر شده بود، بار ديگر مورد تجديد نظر قرار داده، حك و اصلاحى نموده است و تعدادى پاورقى مختصر و مفصل را بر پاورقىهاى آن افزوده است.
علامه شهرستانى، در اين كتاب كوچك و با همين سخنان كوتاه پيرامون «نهجالبلاغه چيست» داد سخن داده، به طورى كه نوشته و تحقيقات او راهنماى دانشمندان بعدى واقع شده، و تحت تأثير كار او كتابها نوشتهاند. با اين فرق كه بعضى، از كتاب و تحقيق و نظريه مؤلف ياد كردهاند.
علامه دوانى با مؤلف فقيد كه هنوز در قيد حيات بود، مكاتبه نموده و از ايشان اجازه چاپ خواسته و روى ارادت مخصوصى كه ساليان دراز به آن مرد كم نظير شيعه داشته، تقاضا نموده است، اگر تأليفات تازه و نكات جالبى از زندگانى خود، زائد بر آن چه در كتابها و مجلات و جرائد عربى و فارسى آمده است، دارند بنويسند تا در شرح حال ايشان به مقدمه كتاب بيفزايد.
در مقدمهاى كه آقاى دوانى بر كتاب نوشته، راجع به سه موضوع سخن به ميان مىآيد: سخنى درباره نهجالبلاغه و شخصيت بىمانند گوينده آن، شرح حال سيد رضى مؤلف آن، و شرح حال مؤلف بزرگوار اين كتاب.
محقق دوانى، در مقدمه اين كتاب مىگويد: با اين كه شما در اين كتاب مىخوانيد، بالغ بر 59 كتاب توسط دانشمندان بزرگ شيعه و سنى درباره نهجالبلاغه نوشته شده و با شرح و بسط به تجزيه و تحليل سخنان پيشواى سخن سرايان جهان مولاى متقيان پرداختهاند، و با اين كه طبق كتاب گرانقدر «مصادر نهجالبلاغه» تا عصر حاضر تعداد شرحها و ترجمههاى نهجالبلاغه به 101 بالغ مىگردد، و با اين كه به زبانهاى فرانسوى، انگليسى، اردو و غيره نيز ترجمه شده و قسمتهايى از آن به ساير زبانها هم راه يافته است. مع الوصف هنوز چنانكه بايد حق «نهجالبلاغه» ادا نشده است و مردم جهان حتى مسلمانان و بلكه بالاتر بگويم شيعيان و دوستان مولى درست نتوانستهاند، پى به مقام شامخ سخنان على (عليهالسّلام) ببرند، و از اين گنجينه علوم الهى و قوانين زنده كه براى اداره دنيايى پىريزى شده است، بهره ببرند، نهجالبلاغه بايد در بخشهايى گوناگون توسط گروهى از دانشمندان متخصص در رشتههاى علمى، از فقيه و اصولى، فيلسوف الهى، پزشک، روانشناس و روانكاو، اديب و نويسنده، سياستمدار قانون دان، خطيب و گوينده توانا، با دقت مورد بحث و بررسى قرار گيرد، و در چندين جلد بزرگ به صورت دائرةالمعارف بشرى در آيد، چه به يقين آن چه در آن كتابها با استفاده از منبع سرشار و بسيار غنى نهجالبلاغه منتشر مىشود، عالىترين دستورالعمل زندگى و برگزيدهترين سخنان حكيمانه و جامعترين برنامهايست كه توسط يك بشر آسمانى به جامعه انسانى ارائه شده است.
در ادامه شمهاى از زندگانى مؤلف كتاب سيد هبةالله شهرستانى ذكر شده است.
نويسنده براى اين كه از سيد رضى مؤلف نهجالبلاغه هم سخن به ميان آمده باشد، شرحى نسبتا مفصل با اشارهاى به شخصيت والاى سراينده نهجالبلاغه اميرالمؤمنين على (عليهالسّلام)، و شمّهاى از زندگانى مؤلف علامه فقيد را در مقدمه چاپ نخست ذكر شده است.
عدهاى از دانشمندان «سنى» را سراغ داريم كه از ميان آن همه خطبههاى ارجدار نهجالبلاغه، روى يك «خطبه كوچك» كه وجود و عدم آن در مقام اين كتاب بزرگ تأثيرى ندارد، انگشت گذاشته و با احتمالات نادرست و شبهات بىجا، آن را مجعول پنداشته، و با همين و هم اين مجموعه نفيس را قياس به آن كرده، و بدينگونه خواستهاند واقعيت «نهجالبلاغه» را منكر شوند، از اين رو مىبينيم بزرگ مردى، دانشمند، قد علم كرده، و براى ارائه «حقيقت» و نشان دادن چهره واقعى آن كتابى مىنويسد و آن را «ما هُوَ نهجالبلاغه» نام مىگذارد.
كتاب حاضر كه ترجمه همان كتاب است، و چنانكه مشاهده مىشود، كتاب خالى از هر گونه تعصب و غرض نوشته شده است، و فقط خواسته است خدمتى به عالم انسانى، و دنياى علم، و تاريخ كرده باشد، آن مرد بزرگ در اين كتاب پردههاى گوناگون تعصب را از چهره درخشان «حقيقت» بالا زده، و واقعيت اين كتاب بزرگ «نهجالبلاغه» را آن طور كه هست نشان داده است.
اين كتاب را نويسنده، ترجمه كرده و به ترتيب در روزنامه دينى «نداى حق» تهران چاپ و منتشر مىشد. سپس تصميم گرفت كه آن را جداگانه چاپ كند، و به صورت كتابى در آورد. از اين رو، از آقاى على دوانى تقاضا نمود كه نظرى در آن نموده، و مواردى را كه لازم است، حك و اصلاح كنند و مقدمهاى بر آن بنويسند.
در ضمن نوع ترجمه، معنائى مىباشد و وضعيت آن به صورت روان و سليس مىباشد.
منابع مقاله
متن و مقدمه كتاب