سیاست و مهدویت
سیاست و مهدویت | |
---|---|
پدیدآوران | بهروزلک، غلامرضا (نويسنده) |
ناشر | موسسه آینده روشن، پژوهشکده مهدویت |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1388 ش |
چاپ | 2 |
شابک | 964-95381-2-7 |
موضوع | اسلام و سیاست
جهانی شدن - جنبههای مذهبی - اسلام مهدویت |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 224 /ب9س9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
سياست و مهدويت اثر غلامرضا بهروز لك، تلاشى است براى شناسايى برخى از مهمترين مباحث مطرح در حوزه گرايش مطالعات سياسى مهدويت كه به زبان فارسى و در سال 1384ش، به پيشنهاد گروه حقوق و سياست معاونت پژوهشى مؤسسه آينده روشن نوشته شده است.
ساختار
كتاب با مقدمه مؤلف در بيان ارزش مباحث مهدويت آغاز شده و مطالب، در هشت فصل، مباحث سياسى مهدويت را با نگرشى تخصصى و با استفاده از دستآوردهاى علوم سياسى، دنبال كرده است.
مطالب، نخست به مسئلهشناسى مباحث سياسى مهدويت پرداخته و ضمن آن، رهيافتهاى مختلفى كه در بررسى اين مباحث كاربردى هستند، شناسايى شده است.
اين رهيافتها، گاه در قالب گرايشهاى مختلف علوم سياسى است كه از اين جهت، اين گرايشها و ارتباط آنها با مباحث مهدويت نيز مورد تحقيق قرار گرفته است.
در خلال مباحث، با مرورى بر مفهوم سياست و رويكردهاى مختلف به آن در جهان امروز، مباحث مهدويت در قالب گرايشات مختلف علوم سياسى، بررسى شده است.
جهانى شدن از جمله پديدههايى است كه كتاب، به تفصيل از آن بحث كرده و مؤلف معتقد است، بدين وسيله مىتوان روايات و پيشبينىهاى موجود در اخبار «ملاحم» را بهتر دريافت.
گزارش محتوا
مباحث سياسى مهدويت اسلامى، همانند ديگر حوزههاى مطالعاتى مهدويت، مباحث علمى گستردهاى را دربرمىگيرد كه شماى كلى آن، در فصل نخست، بررسى شده است.
مؤلف، ابتدا چيستى مفهوم سياست و رويكردهاى عمده به فعل سياسى را تعريف كرده و با بيان مفهوم سياست در آموزه مهدويت، وجوه ضرورت مباحث سياسى مهدويت و طبقهبندى آنها را برمىشمرد.
در اين فصل، مباحث مهدويت از منظر كاربردى، در شش گروه عمده طبقهبندى شده است:
در طبقه كليات و مبانى مباحث سياسى مهدويت، مباحثى كه زمينهساز و مقدمه مباحث سياسى مهدويت اسلامى را تشكيل مىدهند، بررسى مىشوند؛ برخى از اين مباحث، به مستندات و منابع آموزه مهدويت اسلامى تعلق دارد كه مؤلف معتقد است، برخى از مباحثى را كه نمىتوان در ديگر بخشهاى مباحث سياسى مهدويت مطرح نمود، در اين بخش مطرح كرد.
فرهنگ، مجموعهاى از نگرشها، ارزشها، هنجارها، رسوم، سنتها، شعاير و اعمال خاص پذيرفته شده، در يك جامعه تعريف شده و مؤلف در دوم، فرهنگ مهدويت و اهميت آن را تشريح كرده، عرصههايى را كه در زمينه مهدويت خالى مىبيند، بيان و در پى يافتن راهكارهايى براى كاربردى كردن اين فرهنگ است.
نويسنده، اهميت فرهنگ مهدويت را در هويت بخشيدن به فرد و جامعه دانسته و عرصههاى مربوط به اين فرهنگ را در دو عرصه فرهنگ عمومى و جامعه علمى دنبال كرده است.
در سوم، فرهنگ مهدوى و نقش هويت بخش آن، مورد بررسى قرار گرفته است. مؤلف، نمود فرهنگ مهدوى در يك جامعه را در اميد به فرج دانسته و معتقد است در فرهنگ شيعى، دو عنصر وجود دارد كه انسان گرفتار را همواره اميدوار نگه مىدارد كه در حيات خود مشمول فرج خواهد بود:
1- آموزه اعتقادى حضور منجى در افق زمانى مشترك با فرد گرفتار.
2- آموزه رجعت كه مؤمن منتظر را اميدوار مىسازد، حتى اگر عمرش سرآيد و جمال ظهور فرج را نبيند، با رجعتِ پس از مرگ، فرج را شاهد خواهد بود.
چهارم، مهدويت و زندگى سياسى معاصر اسلامى را بررسى كرده و دغدغه اصلى آن، قابليت و چگونگى كاربرد آينده شناسى در زندگى سياسى حال است.
مسئله مهم در اين فصل، اين است كه آموزه نجات و منجىگرايى كه آرمان مشترك بشرى است، تا چه ميزان مىتواند در تنظيم زندگى امروز جوامع به كار آيد؟
نويسنده در پنجم، الگوى توسعه سياسى در پرتو عدالت مهدوى را مطرح كرده و در كنار مفهوم شناسى اين واژه، بعد از بيان مبانى نظرى و مؤلفههاى توسعه سياسى در غرب، تلاش در نقد نظريه توسعه سياسى در غرب، بر اساس مبانى اسلامى دارد و در پايان، توسعه سياسى در جامعه مهدوى را با توجه به مبانى اسلامى، اخبار «ملاحم» و رواياتى كه در باب مدينه فاضله مهدوى آمده است، چنين تعريف مىكند: «مشاركت سياسى فعال و متعهدانه مردم، به رهبرى امام معصوم(ع)، بر اساس شريعت و هدايت الهى، براى زمينهسازى سعادت و فضيلت اخلاقى در عرصه جهانى».
در سنت اسلامى، تعبير جهانى شدن به كار نرفته، اما تعابيرى چون حكومت جهانى اسلام، حكومت جهانى حضرت مهدى(عج) و... مفاهيمى آشناست. از اين روى، مسئله مهم مطرح شده در ششم، اين است كه بين حكومت جهانى حضرت مهدى(عج) و پديده جهانى شدن، چه نسبتى وجود دارد؟
يكى از زمينههايى كه در زمانه ما موجب توجه بيشترى به آموزه فرج شده، پديده جهانى شدن است. به رغم تفسيرها و گاه فرآيندهاى ناسازگارى كه در مواردى جهانى شدن با آموزه مهدويت مىيابد، نگرش نويسنده در هفتم، آن است كه جهانى شدن در كل، زمينههاى باور به آموزه فرج اسلامى را تسهيل و تقويت مىكند.
از ديدگاه مؤلف، جهانى شدن مىتواند با قرائتهاى خاصى به نام «ظرف تحول تاريخى»، از جهاتى در فهمپذيرى و تبيين آموزه فرج، مؤثر واقع شود، بنابراين در اين فصل، سعى شده است ابعادى از جهانى شدن جستوجو شود كه مىتواند در اين فهم مؤثر باشند. علاوه بر آن، ابعاد ناسازگار با آموزه فرج نيز بررسى شده است.
موضوع خاصى كه در آخرين فصل دنبال مىشود، اين است كه جهانى شدن، زمينهساز پديدهاى به نام «بحران معنا» شده كه در واقع، با ظهور و گسترش منجىگرايى، ارتباط وثيقى دارد.
بُعد سخت افزارى و نرم افزارى جهانى شدن، سيطره مدرنيته غربى و ادعاهاى معناپردازى آن، پسامدرنيسم و بحران معنا در غرب، جهانى شدن و زمينههاى منجىگرايى، از مباحث مهم اين فصل است.
مؤلف در اين اثر، به دنبال اثبات اين مدعاست كه منجىگرايى، مىتواند بحران معناى انسان را حل كرده و انسان را به آن طمأنينه و آرامش لازم برساند.
وضعيت كتاب
كتاب مجموعه مقالاتى است كه در چند سال اخير، در نشريات علمى كشور، منتشر شده است.
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع در انتهاى كتاب آمده است.
پاورقىها به بيان اين مطلب اختصاص دارد كه هر مقاله، در چه نشريهاى چاپ شده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.