بحر الفوائد في شرح الفرائد (طبع جدید)

بحرالفوائد في شرح الفرائد، به زبان عربى، تأليف آيت‌الله ميرزا محمدحسن آشتيانى رازى است در شرح كتاب «فرائد الاصول» شيخ مرتضى انصارى.

بحر الفوائد في شرح الفرائد (طبع جدید)
بحر الفوائد في شرح الفرائد (طبع جدید)
پدیدآورانلجنة إحیاء التراث العربی (محقق)

انصاری، مرتضی بن محمدامین (نويسنده)

آشتیانی، محمدحسن بن جعفر (شارح)

عاملی، جعفر مرتضی (زير نظر)
عنوان‌های دیگرفرائد الاصول. شرح الرسائل
ناشرمؤسسة التاريخ العربي
مکان نشربیروت - لبنان
سال نشر1429 ق
چاپ1
موضوعاصول فقه شیعه - قرن 13ق. انصاری، مرتضی بن محمد امین، 1214 - 1281ق. فرائد الاصول ‏-‏ نقد و تفسیر
زبانعربی
تعداد جلد8
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏159‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏8‎‏ ‎‏ف‎‏40225‎‏ ‎‏1387
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

اين مجموعه اصولى كه در هشت جلد تدوين شده است و تحقيق آن توسط «لجنة احياء التراث العربى»، تحت اشراف سيد رضا، فرزند علامه سيد جعفر مرتضى عاملى صورت گرفته است، شرحى غير مزجى است؛ بدين صورت كه شارح، در هر مبحث، نخست، قسمت كوتاهى از عبارت كتاب «فرائد» را ذكر مى‌كند، آن‌گاه در ذيل آن، مفصلا به شرح و بررسى مطالب مطرح شده در آن فقره، مى‌پردازد.

رئوس كلى مباحث و ترتيب آنها، همان‌گونه است كه در كتاب «فرائد» آمده و در كتاب‌شناسى مربوطه ذكر شده است.

عناوين و تعداد مباحث هر يك از مجلدات اين شرح در اين طبع جديد، با طبعى كه ويرايش سوم شده است، متفاوت است.

جلد اول، مشتمل بر شرح مقصد اول(قطع) و بخشى از مقصد دوم و جلد دوم و سوم، مشتمل بر شرح بخشى ديگر از مقصد دوم و جلد چهارم، مشتمل بر شرح تتمه مقصد دوم و بخشى از مقصد سوم و جلد پنجم و ششم و هفتم، مشتمل بر شرح بخش‌هايى ديگر از مقصد سوم و جلد هشتم، مشتمل بر شرح تتمه مقصد سوم و خاتمه مى‌باشد.

نمونه‌اى از كار شارح:

و تسمى بالاصول العملية و هى منحصرة فى‌اربعة.

(1) فالمراد بالاصل العملى، كل حكم تقرر في الشريعة للمشكوك، فهو مقابل الدليل و هو ما انيط اعتباره بالكشف العلمى او الظنى و لو من حيث النوع و يطلق على الثانى، الامارة ايضا و قد يختص الدليل بالكاشف عن الحكم و الامارة بالكاشف عن موضوعه ظنا و توصيفه بالعملى و اضافته اليه، انما هو من حيث ان اعماله في مقام عدم وجدان الواقع بمقتضى الادلة و الامارات القائمة عليه؛ فانقدح من هذا ان كل حكم ثبت في الشريعة لغير العالم، لا من حيث وجود ما يكشف عن الواقع، بل من حيث عدم علمه به، يسمى اصلا...

[قواعدى كه وظيفه عملى مكلف را در صورت شك و دست‌رسى نداشتن به واقع روشن مى‌سازند]، اصول عمليه خوانده مى‌شوند و منحصر در چهارتا هستند.

(1) پس مقصود از اصل عملى، هر حكمى است كه در شريعت براى شىء مشكوك مقرر شده است، پس در مقابل دليل است و آن چيزى است كه ارزشش بسته به كشف علمى يا ظنى‌اش است، گر چه اين كاشفيت، از جهت نوع آن چيز باشد. دليل را اماره نيز مى‌خوانند، البته گاهى دليل، به كاشف از حكم و اماره، به كاشف ظنى از موضوع حكم اختصاص مى‌يابد. توصيف «اصل»، به قيد«عملى» و اضافه كردن به آن، از آن جهت است كه اعمال و به كار گرفتن آن، تنها در مقام نيافتن واقع با ادله و امارات قائم بر آن، صورت مى‌گيرد؛ پس روشن شد كه هر حكمى كه در شريعت براى غير عالم، آن هم نه از جهت موجود نبودن چيزى كه كاشف از واقع باشد، بلكه از جهت عدم علم وى به آن، ثابت باشد، اصل ناميده مى‌شود...