بديع القرآن (ابن ابى‌الاصبع مصرى)

    از ویکی‌نور
    بدیع القرآن
    بديع القرآن (ابن ابى‌الاصبع مصرى)
    پدیدآورانابن ابی‌اصبع مصری، عبدالعظیم بن عبدالواحد (نويسنده) شرف، محمد (محقق)
    ناشرنهضة مصر
    مکان نشرفجاله - مصر
    چاپ2
    موضوعبدیع قرآن - مسایل ادبی
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏83‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏ب‎‏4

    بديع القرآن، به زبان عربى، تأليف زكى‌الدين عبدالعظيم بن عبدالواحد معروف به ابن ابى‌الاصبع مصرى، متوفى به سال 654ق، با مقدمه و تحقيق حفنى محمد شرف منتشر شده است.

    ساختار

    اين اثر، كتابى تك جلدى، مشتمل بر مقدمه محقق و مؤلف و متن كتاب. مقدمه محقق كه مفصل و حاوى مطالب ارزشمندى است، در سه فصل تدوين شده كه به ترتيب عبارت است از: تاريخ كلمه بديع و معانى مختلفى كه منجر به وضع اصطلاح معروف كنونى شده است؛ تاريخ بديع القرآن و مهم‌ترين تأليفات در اين زمينه؛ معرفى مؤلف و حيات و آثار علمى او.[۱]

    گزارش محتوا

    در آغاز درباره كلمه «بديع» و معناى لغوى و اصطلاحى آن بحث مى‌كنيم تا معلوم گردد كه در نظر ابن ابى‌الاصبع، كلمه «بديع» بر تمام فنون بديعى و زيبايى‌هاى لفظى و معنوى كه به مجموع آنها، علوم بلاغى گويند و سه علم: معانى، بيان و بديع را شامل مى‌شود، اطلاق گرديده و منظور ابن ابى‌الاصبع از «بديع القرآن» اطلاقى است عام و شامل تمام مسائل سه رشته مزبور مى‌شود.[۲]

    در كتب پيشينيان، مباحث بلاغت و نقد ادبى، به‌طور مختلط نوشته مى‌شد و همين نوشته‌ها، به نوشتن كتبى در باب صور بلاغى و اعجاز قرآنى، منتهى شد. البته در برخى از آثار، مباحث نقد ادبى، بيشتر مطرح مى‌شد و در بعضى ديگر غلبه با مباحث علوم بلاغى بود و تمام اينها سرانجام به جنبه‌هاى بلاغى قرآن و اعجاز آن منتهى شد.[۳]

    پيش از ابن ابى‌الاصبع، دانشمندانى بوده‌اند كه درباره مفردات و غريب قرآن، مجاز، معانى و نظم قرآن، كتاب نوشته‌اند و غرض اساسى آنان بيان خصائص اسلوب قرآن، از جنبه لغت و نظم و اسلوب آن بوده و حتى برخى نيز سرّ بلاغت قرآن و اعجاز آن و تأثيرش در نفوذ و اذهان را بيان كرده‌اند.

    نويسنده، دو كتاب به نام‌هاى «تحرير التحبير» و «بديع القرآن» در زمينه علوم بلاغى تأليف كرده است. محقق كتاب در مقدمه «بديع القرآن» به وجوه اختلاف دو كتاب اشاره كرده است. وى به انواعى از بديع كه در «بديع القرآن» آمده و در «تحرير التحبير» نيامده اشاره مى‌كند كه عبارت است از: «التفصيل»، «الإلجاء»، «التنظير»، «الزيادة التى تفيد اللفظ فصاحة و حسناً»، «التفريق و الجمع» و «الرمز و الإيماء».[۴]

    ليكن كتاب «بديع القرآن» ابن ابى‌الاصبع، كتابى است كه انواع فنون بلاغى و صنايع ادبى موجود در قرآن را مورد بحث قرار داده و از اين نظر، حائز اهميت است و كتب نوشته‌شده پيش از او، از اين جامعيت برخوردار نيست.[۵]

    كتاب «بديع القرآن»، دليل روشنى است بر توانايى علمى نويسنده آن؛ زيرا مثلاً در آيه 44 سوره هود: «و قيل يا أرض ابلعى ماءك و يا سماء اقلعى...» كه 17 كلمه غير مكرر دارد و نوزده قسم از فنون بديعى و بلاغى را، پس از تعريف ابداع، نشان داده و افزوده است كه در هيچ كلام منظوم و منثورى نه ديده‌ام و نه شنيده‌ام كه همچون آيه «و قيل يا أرض ابلعى ماءك...» ، صنعت ابداع، وجود داشته باشد.[۶]

    ابن ابى‌الاصبع، تنها يك مصنف و نويسنده و مؤلف كتب بلاغى نيست، بلكه علاوه بر اينكه شاعر تواناى پراحساسى بوده و احساسات او در شعرش به‌خوبى نمودار است، ناقد بزرگى نيز بشمار مى‌آيد؛ زيرا اشعار بسيارى از شاعران را نقد كرده و خود نيز اشعار فراوانى سروده است.

    وى از علماى بلاغى پيش از خود متأثر و در علماى بلاغى پس از خود مؤثر بوده است. وى بيش از همه از زمخشرى، متأثر شده و تأثير زمخشرى در كتاب «بديع القرآن» محسوس است؛ زيرا پس از آنكه «تهكّم» را در بلاغت توضيح مى‌دهد، به اظهار نظر مفسران مى‌پردازد و مى‌گويد: «فقد ذهب بعض المفسرين إلى أنّهم...» و روشن است كه مفسر مورد نظر وى در اين مورد خاص، زمخشرى بوده؛ زيرا زمخشرى نخستين كسى است كه قرآن مجيد را از جنبه بلاغى، تفسير كرده است.[۷]

    يكى ديگر از كسانى كه ابن ابى‌الاصبع از او متأثر است، قدامة بن جعفر است كه در ابن ابى‌الاصبع تأثير فراوان گذاشته و او هم به ديده احترام به قدامه نگريسته و از آراء قدامه دفاع كرده و او را بر ديگران ترجيح داده و همچون قدامة بن جعفر، صنعت اشاره، ارداف و تمثيل را سه صنعت جدا از يكديگر دانسته و اعتراض «آمدى» را بر قدامه، غير قابل قبول دانسته و گفته است: «و الحق مع قدامة دونه...»؛ زيرا «آمدى» سه صنعت مزبور را يك صنعت دانسته و تفاوتى ميان آنها قائل نبوده و در نامه‌اى به ابن عميد نوشته و اين مسئله را از اخطاء و اغاليط قدامة بن جعفر برشمرده است.

    ابن ابى‌الاصبع، از رمّانى و كتاب «النكت في إعجاز القرآن» وى نيز متأثر است؛ زيرا در باب «استعاره» در طليعه گفتارش، سخن رمّانى را نقل كرده است. همچنين از ابن رشيق قيروانى و كتاب «العمدة» وى تأثر پذيرفته است؛ از اسامة بن منقذ و كتاب «البديع» او نيز بهره جسته است.

    وى از دو دانشمند معاصرش، موفق‌الدين بغدادى (متوفى 629ق)، مؤلف «قوانين البلاغة» و شرف‌الدين التيفاشى (متوفى 651ق)، مؤلف كتاب «البديع» نيز بهره‌مند شده است.[۸]

    وضعيت كتاب

    در انتهاى كتاب، فهرست موضوعات، آيات قرآنى، شعر و شعراء، اعلام و امم و قبائل، مراجع مؤلف، مراجع تحقيق و فهرست ايام ذكر شده است.

    پانويس

    1. مقدمه محقق، ص4
    2. مقدمه محقق، ص33، علوى، سيد محمد، ص9
    3. علوى، سيد محمد، ص21
    4. مقدمه محقق، ص93
    5. علوى، سيد محمد، ص22
    6. همان، ص29
    7. همان، ص40 و 41
    8. همان، ص41 و 42

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.
    2. بديع القرآن ابن ابى‌الاصبع، علوى مقدم، سيد محمد، مجله مشكوة، زمستان 1364، شماره 9.

    وابسته‌ها

    بديع القرآن