جنید بغدادی، جنید بن محمد
نام | جنید بغدادی، جنید بن محمد |
---|---|
نامهای دیگر | بغدادی، جنید بن محمد
جنید البغدادی، ابو القاسم جنید بن محمد نهاوندی بغدادی، ابوالقاسم جنید بن محمد قواریری، جنید بن محمد |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 298 ق |
اساتید | |
برخی آثار | السر فی انفاس الصوفیه |
کد مؤلف | AUTHORCODE4778AUTHORCODE |
ابوالقاسم جُنَيد بن محمد بن جنيد خزّاز زجاج قواريرى نهاوندى معروف به جنيد بغدادى، از پرآوازهترين عارفان جهان اسلام در سده 3ق9/م است كه نام و آوازهاش بر دورههاى مختلف تاريخ تصوف، سايه افكنده و تعاليم گسترده و آموزههاى عرفانى دقيق او، بر بسيارى از عارفان نامدار و برخى از سلسلههاى عرفانى -از جمله كبرويه- تأثيرى شگرف نهاده است.
از او با القاب متعددى همچون «طاووس العلما»، «سلطان المحققين»، «سيد طايفه» ياد كردهاند. اصل او، از نهاوند و محل تولد و رشد وى، بغداد بوده است. تاريخ تولد وى معلوم نيست ولى بنا بر قرائنى، احتمالاً قبل از 215ق به دنيا آمده است.
از كودكى، خانواده و نسب وى اطلاع چندانى در دست نيست. او در اوايل جوانى، نزد ابوثور ابراهيم بن خالد كلبى (فقيه مشهور) فقه آموخت و در بيست سالگى، در حضور وى، بر مذهب او كه ظاهراً مذهب مستقلى بوده است، فتوا مىداد؛ ازاينرو پيش از آنكه صوفى باشد، فقيه بهشمار مىرود.
عمده منابع، او را شافعى مذهب دانستهاند، اما ابن ابىيعلى، او را حنبلى پنداشته و رادمهر از امكان شيعه بودن وى سخن گفته است.
با آنكه وى، علاوه بر فقه، در ديگر علوم شرعى تحصيلاتى داشته و بر فراگيرى حديث و كتابت آن و تقيد به كتاب و سنّت تأكيد كرده، خود از راويان حديث بهشمار نمىآيد و جز يكى دو حديث، از او روايت نشده است.
در تصوف، استادان و مصاحبان مختلفى براى وى برشمردهاند، از جمله سَرى سَقَطى دايى جنيد، حارث محاسبى، ابوجعفر محمد بن قصّاب و ابوجعفر بن الكُرّينى.
وى قريب به نيمى از عمر خود را نزد سَرى- كه واسطه انتقال تعاليم استادش، معروف كَرخى، به جنيد بود- بهسر برد و به اين ترتيب، جنيد نيز واسطه انتقال افكار و تعاليم كرخى و سَرى به نسل بعد صوفيه گرديد.
چون سرى كتابى ننوشت، بيشتر اقوالى كه از او در دست است، از طريق جنيد به ما رسيده و ممكن است برخى از آنها در حقيقت اقوال خود جنيد باشد كه وى آنها را از زبان سرى بيان كرده است. با توجه به اين نكته و نيز سبك سؤال و جوابى گفتگوهاى جنيد و سرى، مىتوان نسبت اين دو را چون نسبت سقراط و افلاطون دانست.
اين كه سرى نخستين كسى بوده كه در بغداد به تعليم توحيد از طريق تصوف پرداخته، ممكن است علت اهميت و اولويت يافتن مبحث توحيد نزد شاگردش جنيد باشد. غير از حارث محاسبى كه گفته شده احتمالاً مراوده جنيد با وى تا حدى مخفيانه بوده و ابن الكرنبى كه تأثير او بر جنيد بيشتر از لحاظ رفتار و شيوه زندگى صوفيانه بوده تا از جنبه نظريههاى عرفانى، جنيد خود ابوجعفر قصّاب را استاد حقيقى خويش خوانده است.
بسيارى از بزرگان صوفيه با جنيد معاصر بودند و او با تعداد زيادى از آنها معاشرت يا مكاتبه داشت، از جمله با ابواحمد قَلانِسى، ابوحفص حَدّاد كه به مدت يك سال در بغداد مهمان جنيد شده بود، ابوسعيد خَرّاز، ابوالحسين نورى كه جنيد با تعريضى او را به تسليم دعوت كرد.
جنيد با برخى معاصران خود، چون بايزيد بسطامى، ارتباط مستقيم نداشت. گفتهاند كه وى شايد از طريق ابوموسى عيسى بن آدم برادرزاده بايزيد، يا به احتمال بيشتر از طريق يحيى بن معاذ رازى با اقوال بايزيد آشنا شده و به شرح و تفسير و نقد برخى از آنها پرداخته است.
حلّاج، شِبلى، جعفر خلدى، ابوعلى رودبارى، ابوبكر كتّانى، ابوالحسن مزين، ابومحمد مرتعش بسيارى از جمله شاگردان و مريدان جنيد بودهاند.
معمولاً صوفيان ديگر براى ملاقات با جنيد به بغداد مىآمدند و او خود جز يك سفر حج، سفر شايان ذكر ديگرى نداشته و شايد چنانكه قشيرى گفته اقامت را بر سفر ترجيح مىداده است. او تا آخر عمر در بغداد بهسر برد.
وى در اظهار آراى خود بسيار محتاط بود و اغلب با اشارات و عباراتى مبهم و تأويلپذير و معمولاً براى جمعى كمشمار سخن مىگفت و همواره از سوء تعبير سخنان خود بيمناك بود. اين نگرانى او، بهويژه در نامههايى جلوهگر مىشود كه او به شبلى و كتانى و بعضى عرفاى ديگر نگاشته و آنان را از پردهدرى و افشاى بحثهاى باطنى خواص نزد عوام برحذر داشته است.
يكى از مهمترين امتيازات وى بر مشايخ وقت، آن بود كه علم را با حال و تجربههاى عرفانى جمع مىكرد و بر مراقبه باطن و محاسبه اعمال تأكيد بسيار داشت؛ ازاينرو، هجويرى مراقبه باطن را طريق جنيديان مىنامد. اغلب اوقات جنيد به عبادت و رياضت مىگذشت، با اين حال روزها به بازار مىرفت و به تجارت مىپرداخت. به گفته عطار وى برخلاف صوفيان، رقعه و مرقّعه بر تن نمىكرد و به رسم علما لباس مىپوشيد.
تاريخ درگذشت او را عمدتاًً نوروز 297ق يا 298ق ذكر كردهاند. قبر او در شونيزيه در مغرب بغداد و در كنار قبر دايىاش سرى سقطى و صوفيان ديگر واقع است.
آثار
از جنيد تعدادى نامه و رساله كوتاه به عربى باقى مانده كه از آن جمله است:
1- دواء الأرواح.
2- الفناء.
3- في الالوهية.
4- في الفرق بين الإخلاص و الصدق.
5- ادب (آداب) المفتقر الى اللّه.
6- دواء التفريط (التفاريط).
7- شرح شطحيات ابىيزيد بسطامى.
منابع مقاله
1- دانشنامه جهان اسلام، زير نظر غلامعلى حداد عادل، تهران، 1386، ج11، ص212، نوشته: ابراهيم موسى پور.
2- دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى، تهران، 1389، ج18، ص638، نوشته: محمد جواد شمس.