مكارم الآثار در احوال رجال دوره قاجار
مكارم الآثار در احوال رجال دوره قاجار | |
---|---|
پدیدآوران | حبیبآبادی، محمدعلی (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | تراجم و شرح احوال اعيان رجال علمي زمان قاجاريه
مکارم الآثار در احوال رجال دو قرن 13 و 14 هجري مشتمل بر تراجم و شرح أحوال أعيان رجال علمي زمان قاجاريه از علماء، و حکماء، و عرفاء، و شعراء، و سلاطين اسلامی، و مشاهير مستشرقين |
ناشر | اداره کل فرهنگ و هنر استان اصفهان |
مکان نشر | ايران - اصفهان |
چاپ | 1 |
موضوع | ايران - تاريخ - قاجاريان، 1193 - 1344ق. - سرگذشتنامه ايران - سرگذشتنامه |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 6 |
کد کنگره | DSR 1326 /ح2م7 |
مكارم الآثار در احوال رجال دوره قاجار، اثر محمدعلی معلم حبیبآبادی، حاوی شرح حال بسیاری از بزرگان، رجال سیاسی، عالمان، ادیبان، حکیمان، شاعران و برخی از مستشرقان است[۱].
معرّفی مفاخر و شناخت شخصیتهای هر جامعه، نشاندهنده اعتلای فرهنگی آن جامعه است. از طرفی توجّه به موفقیّتهای بزرگمردان این مرز و بوم، چراغ راه و مشوِّق آیندگان است که گفتهاند: «ره چنان رو، که رهروان رفتند»[۲].
یکی از کارآمدترین آثاری که سرگذشت بزرگان را به ترتیب سال تولد و وفات، تدوین کرده، مكارم الآثار است[۳].
ساختار
کتاب، در شش جلد تنظیم شده و بیشتر مجلدات آن با مقدمهای از سید محمدعلی روضاتی آغاز گردیده است. مجلدات ششگانه مزبور به ترتیب مشتملند بر:
- «شرح حال رجالی که تاریخ تولد یا وفاتشان از سال 1193 تا سال 1205ق، است»؛
- «شرح حال رجالی که تولد یا وفات آنها از 1206 تا 1216ق، است»؛
- «شرح حال اشخاص بزرگ و نامداری که تولد یا وفات آنها در طی 17 سال از 1217 تا 1234ق، است»؛
- «شرح حال رجالی که تولد یا وفات آنها از سال 1237 تا 1253ق، است»؛
- «شرح حال رجالی که تولد یا وفات آنها از سال 1254 تا 1267ق، است»؛
- «شرح حال رجالی که تولد یا وفات آنها از سال 1268 تا اواسط 1279ق، است».
گزارش محتوا
نویسنده، در همه نوشتههاى خود، اولا از راه بىطرفى منحرف نشده و خامه را به ناپاکى نیالوده و تا آنجا که توانسته به تحقیق و موشکافى پرداخته و به مدارک و منابع متوسل شده است؛ ثانیا درهرحال عفت قلم را رعایت کرده، با ادب سخن رانده، ناسزا نگفته، به هتاکى نپرداخته و حتى در مورد کسانى که از نظر مذهبى با آنان مخالف بوده، شرط ادب و انسانیت را رعایت کرده، نامشان را بهزشتى نبرده و مانند برخى کودکان از ادب دور و خامه در دستانى ناآزموده و نابخرد، خامه را با فحاشى و هرزهدرایى و ناسزاگویى کثیف و نجس و آلوده نساخته است[۴].
از جمله محاسن این کتاب این است که مؤلف در نوشتن شرح حال اشخاص، القاب مناسب برای هر شخص میآورد و بعد از یادآوری تاریخ فوت او برایش طلب مغفرت میکند. کلمه آقا، شیخ، فاضل، عالم، حجتالاسلام، نائبالامام و... را برای هرکس آورده، مناسب شأن و مقام اوست و القاب و عنوانها معرف شرح حال شخص مورد بحث است. ایشان در شرح حال هر شخص، نیاکان وی از قبیل استادان و معلمان، شاگردان، پیروان و مردیدان آن شخص و نیز فرزندان و خانواده او را بهاختصار معرفی میکند، سپس تألیفات، تحقیقات، تعلیقات و حواشی او را میشمرد و همچنین کسانی که بر کتابهای او تعلیق یا حاشیهای نوشتهاند را متذکر میشود. وی هرگاه شرح حال شاعری را آورده، اگر شاعر دیگری با او همتخلص بوده، ضمن سرگذشت او به اسم و تخلص شاعر همنام اشاره کرده و همچنین اگر نویسندهای کتابی نوشته که همراه کتاب کسانی است که شرح حالشان در اینجا هست، این توضیح را ذکر نموده است. چون بعضی از بزرگان مندرج در این کتب در دهات به دنیا آمدهاند، اسم ده، بخش، شهرستان و موقعیت محل را تشریح میکند و هرگاه روستای یادشده در تلفظ عوام اسم دیگری دارد آن را میآورد. ایشان در تولد اشخاص روایات مختلفی که برای تولد یک شخص آمده، اعم از روز و ماه و سال تولد و حتی ساعت و ایام هفته را یادآور شده و به همین مقدار اکتفا نکرده است، بلکه با تقویم همان سال و یا رساله تطبیقیه مرحوم حاج نجمالدوله مقایسه کرده است[۵].
یکی از خصوصیات بارز نویسنده، دقیق بودن وی در امر نوشتن است. برای این منظور به چند مورد از دقت ایشان اشاره میشود:
- در ج5، ص1525، در ذیل شرح حال میرزا حسن سامانی مطلبی را از مقدمهای که آقای محمدجعفر محجوب بر دیوان قاآنی نوشته است، نقل میکند و در پایان آن مینویسد: انتهی بتغيير يسير.
- در همان جلد، ص1824، در ذیل شرح حال حاج میرزا حسنعلی یاری مینویسد: نوادهاش شرح حال جد و پدر خود را برای حاج ملا علی خیابانی نوشته و فرستاده و او در کتاب علمای معاصرین هریک را در جای خود درج و ما در این کتاب مفاد آنها را نقل کردیم.
- در همان جلد، ص1693، در ذیل شرح حال شمسالعلمای گرگانی مینویسد: او برادری داشته به نام میرزا محمدتقی که در ذریعه، ج8، ش314، در ضمن کتاب «در اليتيم» شمسالعلماء، وی را یاد کرده و از اینکه شمسالعلماء را به ذکر کردن وی معرفی کرده، معلوم میشود او اعرف از شمسالعلماء بوده است.
- در همان جلد، ص1567، در ذیل شرح حال سید اسماعیل صدر، ماده تاریخ فوت ایشان را اینطور نقل کرده: «من الخلد إسمعيل طاب له الصدر» و سپس مینویسد: در «أعيان الشيعة»، اسمعیل را در این ماده تاریخ، «اسماعیل» نوشته و ماده را 1339 ذکر کرده است [که اشتباه است] [۶].
ایشان در موارد فراوانی به تصحیح و نقد نوشتههای پیشین میپردازد؛ مثل ج5، ص1693، 1824، 1567[۷].
از سیاق مكارم الآثار برمیآید که بیشتر در صدد شناساندن بزرگان دین و علماست و معرّفی اعیان و اشراف، سیاستمداران، مستشرقان و صوفیان جنبه طفیلی دارد. گرچه برخی، معرّفی سایرین را در کنار بزرگان دین بر معلّم خرده گرفتهاند و گفتهاند ذکر نام یک مرجع تقلید در کنار فلان مستشرق یا شیخ پشمالدین کشکولی چه تناسبی دارد، لیکن میتوان این سبک را از امتیازات این اثر یا لااقل لازمه وقایعنگاری دانست[۸].
وضعیت کتاب
فهرست محتویات در برخی از جلدها، در ابتدای کتاب و در جلدهای پنج و شش در انتهای کتاب آمده است.
در برخی از جلدها از جمله یک و دو، مقدمه طبع آمده است. در جلد شش هیچ مقدمهای نیامده است. در ابتدا و انتهای برخی از جلدها تصویری از دستخط مؤلف آمده است.
در ابتدای جلدهای اول تا پنجم، مقدمهای درباره همان جلد آمده است. در جلدهای سوم و پنجم، زندگینامه و یادنامه مؤلف آمده است. در بین صفحات کتاب تصاویری مرتبط نیز پیدا میشود[۹].
پاورقیهای کتاب به مستندسازی محتویات و نیز توضیحاتی درباره متن اختصاص یافته است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- استادی تهرانی، رضا؛ مدرسی طباطبایی، «اخلاص عمل را از معلم بیاموزید»، مجله وحید، فروردین 1356، شماره 206.
- مختاری، علی، «نگاهی به مكارم الآثار»، آینه پژوهش، خرداد و تیر 1375، شماره 38.
- رجایی زفرهای، محمدحسن، مكارم الآثار، مجله وحید، شهریور 1352، شماره 117.