مختصر الصواعق المرسلة علی الجهمية و المعطلة
مختصر الصواعق المرسلة علی الجهمیة و المعطلة | |
---|---|
پدیدآوران | ابن موصلی، محمد (خلاصه کننده)
ابنقیم جوزیه، محمد بن ابیبکر (نويسنده) رضوان، رضوان جامع (محقق) |
عنوانهای دیگر | الصواعق المرسله علی الجهمیه و المعطله. تلخیص استعجال الصواعق |
ناشر | دار الفکر |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1418 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | جهمیه - دفاعیهها و ردیهها معطله - دفاعیهها و ردیهها |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 203/6 /الف2 ص9012 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
معرفى كتاب
"مختصر الصواعق المرسله على الجهميه المعطله" تألیف ابن قيم جوزى براى قرن هشتم توسط محمد بن موصلى به زبان عربى تصنيف و خلاصه گرديده است. شرح و تحقيق كتاب توسط رضوان جامع رضوان انجام گرفته است.
ابن قيم در اين كتاب به يك سرى مطالب كلامى پرداخته و خواسته هدف از بعث پيامبر را كه روشن كردن حقايق و ظاهر نمودن صفات خدا و مقابله با فرق ضاله و كسانى كه قائل به تحريف و تعطيل در صفات الهى شدهاند را بيان نمايد.
ايشان با ديدن گروهى كه قائل به نفى و تعطيل صفات الهى و گروه ديگر قائل به تشبيه صفات خداوند به مخلوقات لذا چنين كتابى را تألیف نمودند تا پاسخ اين گونه مسائل را بدهند.
جهميه كه مؤلف عليه آنان اين كتاب را نوشته از اتباع جهم ابن صفوان مى باشند. اعتقاد آنان بر اين است كه ما در كارهايمان مجبور و مضطر هستيم. و هيچ گونه استطاعتى نداريم و همچنين بهشت و جهنم فناپذيرند و ايمان فقط معرفت و شناخت به خداست نه چيز ديگر. و هيچ فعل و عملى براى غير خدا نيست و اگر عملى به مخلوقين نسبت داده شود مجازى است.
ابن قيم كتاب خود را به چهار قسم تقسيم نموده.
1- مباحثى از تاويل و تفسير به راى در مورد آيات الهى طرح نموده
2- از طاقوت ثانى كه در باب مخالفت عقل و نقل باشد سخن گفته
3- طاقوت ثالث كه در مجاز است سخنانى را ايراد نموده
4- در پايان از طاقوت چهارم به مذهب تعطيل تعبير آورده است.
آقاى محمد بن موصلى اين كتاب را به اختصار درآورده و نام آن را استعجال الصواعق المرسله گذاشته است.
در اين كتاب مباحثى حول تحريف و تعطيل كلام الهى پرداخته كه منظور از تعطيل نفى صفات الهى و انكار قائم بودن اين صفات به ذات خداوند است. اما تحريف كلام الهى اماله آن از معناى متبادرش به معناى ديگر مى باشد كه لفظ آن معنا را دلالت ندارد مگر به احتمال مرجوح كه نياز به قرينه براى بيان آن مراد مى باشد. فرق بين تحريف و تعطيل اين است كه تعطيل نفى معناى حق است كه كتاب و سنت به آن دلالت دارد اما تحريف تفسير نصوص به معانى باطلهايست كه دلادتى از نصوص بر آن نباشد. نسبت بين اين دو عموم و خصوص مطلق است لذا تعطيل اعم مطلق از تحريف مى باشد.
از آنجايى كه شرح و تعليق اين كتاب توسط رضوان جامع رضوان انجام گرفته است لذا در خارج كردن احاديث سعى نموده آنها را با كتب حديثى اهل سنت تطبيق دهد و اگر حديثى در صحيحين بود ديگر از كتب مشترك آن نقل ننموده و به همان اكتفا كرده است.
ساختار
چنين است كه با مقدمه اى از نزار مصطفى الباز آغاز گرديده بعد از آن جملاتى اهدائى از آقاى رضوان جامع ذكر شده سپس مقدمه همين شخص طى چندين صفحه بيان شده است. بعد از اين مقدمه شيخ محمد موصلى آورده شده به دنبال آن متن كتاب مختصر ذكر گرديده است.
كتاب حاضر از دو بخش تشكيل يافته است
1- بخش اول اين كتاب از دو فصل تشكيل شده است
أ- كسر طاغوت اول
ب- كسر طاقوت دوم
در طاغوت اول مباحثى در باب حقيقت تاويل معانى آن از جهت لغت واصطلاح و انواع تاويل باطل آورده شده است اين فصل خود از 17 قسمت تشكيل شده كه مسائلى پيرامون اينكه صحابه در آيات صفات تنازعى ندارند و در وظايف واجبى كه بر تاويل وجود دارد وامثلهى مواردى كه در تاويل آن اختلاف كردهاند و همچنين بيان اينكه تاويل بدتر از تعطيل است مطالبى ذكر گرديده. در بخشى از اين كتاب مى خوانيم كه با وجود كمال علم متكلم يعنى خدا و فصاحتى كه دارد ارادهى خلاف ظاهر و حقيقت از كلامش ممتنع است در فصل بعدى آن مى گويد كه هدف از اينكه قرآن بصورت آسان براى تذكر نازل شده است منافات دارد با حمل كلام الهى بر غير ظاهرش و لذا اولين كسى كه دست به تحريف زد ابليس بود. در اين كتاب فصلى هم در مورد اينكه چه جاهايى از قرآن را مى توان تاويل كرد مطالبى ذكر شده است و فصلى از آن در زمينه انقسام مردم در اعتقاد نسبت به نصوص وحى به اصحاب تاويل تجهيل، تخييل، تمثيل، و سواء السبيل تقسيم كرده است.
فصل دوم از بخش اول كتاب كسر طاغوت ثانى است كه در باب تعارض عقل و نقل است كه طاغوت وجوب تقديم عقل بر نقل را بيان مى دارد و در 52 وجه اين مطالب را بيان مى دارد. در اين فصل مطالبى درباره عقايد جهميه و جبريه و اصناف ذوى الارواح و همچنين مسائلى پيرامون عدل مى خوانيم.
2- بخش دوم كتاب در دو باب بحث میكند:
أ- كسر طاغوت سوم
ب- كسر طاغوت چهارم
كه طاغوت سوم آن پيرامون عقيده باطل جهميه در تعطيل حقايق اسماء و صفات الهى است.
در اين مرحله مى خوانيم مسائلى پيرامون حقيقت و مجاز و رد بر كسانى كه ميگويند اكثر الفاظ قرآن داراى مجاز است و مثالهايى از اين موارد را در قرآن بيان ميدارد و به رد آنها میپردازد. از مثالهايى كه زده " جاء ربك " است كه مى گويد محال است كلمه أمر در تقدير باشد تا جاء أمر ربك بگردد لذا به بحث از آن پرداخته وجواب هاى خود را بيان نموده است. از مثالها مى توان اثبات يد و وجه براى خداوند و معناى استواء و الرحمن و معيت و نداء و صوت و همچنين فوقيت و نزول و كيفيت نزول و آيات و اخبار در اين زمينه را ذكر كرد.
در اين بخش به مباحثى در مورد كلام خداوند و اينكه آيا كلام خدا با صوت است يا نه و آيا كلام الهى را مى توان شنيد و در مخلوق بودن يا نبودن آن مسائلى را ذكر گرديده است.
طبق نقل اين كتاب طاغوت چهارم درباره مذهب تعطيل و رد آنچه آنان در عدم احتجاج كلام رسولالله بر چيزى از صفات الهى مى گويند میباشد.
از ديگر مسائل اين بخش از كتاب بحث از خبر واحد و حجيت آن و مقدم بودن فهم صحابه و تابعين بر ساير افراد است. در آخر بحثى درباره اجماع و حجيت آن و عدم وجود چيزى در سنت كه مخالف اجماع باشد مطرح كرده است.
در پايان فهرست محتويات كتاب ذكر شده است.
نسخه شناسى
كتاب توسط انتشارات دار الفكر در بيروت در سال 1418 قمرى به چاپ رسيده است. داراى يك جلد بوده و به صورت گالينگور مى باشد.
منابع مقاله
برگرفته از متن و مقدمه ى خود كتاب مى باشد.