بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر
بَغْدادي، ابومنصور عبدالقاهر تميمى بغدادى د 429ق، ملقب به «استاد»، متكلم، فقيهو رياضىدانكهدر فقه، شافعى مذهب، و در اعتقاد، اشعري بود.
نام | بغدادی، عبدالقاهر ابن طاهر |
---|---|
نام های دیگر | ابن طاهر بغدادی
بغدادی، ابو منصور عبد القاهر عبد القاهر البغدادی عبد القاهر التمیمی |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 429 هـ.ق |
اساتید | |
برخی آثار | الملل و النحل (بغدادي، عبدالقاهر ابن طاهر) |
کد مؤلف | AUTHORCODE1693AUTHORCODE |
از آغاز زندگى او اطلاعات اندكى در دست است. گفتهاند كه زادگاه او بغداد بود، تا آنكهپدر وي، ابوعبدالله طاهر بن محمد بن عبدالله بغداديد 383ق كهمرديفرهيختهو دانشاندوختهبود، هر آنچهازاهلو عيالو ثروت بسيار داشت، به همراه خود برداشت و رو به نيشابور نهاد.
سال ورود خاندان بغدادي به نيشابور روشن نيست، اما مىدانيم كه عبدالقاهر در 370ق در مناظرهاي در ناحيه خراسان و احتمالاً در نيشابور شركت داشته است. بر اساسبرخى شواهد مىتوان حدس زد زمانى كه عبدالقاهر از درسهاى شيوخ بغداد بهره برده، حدود 0 سالداشتهاست.
تحصيلات و استادان
عبدالقاهر در نيشابور نيز به تكميل تحصيلات خود پرداخت و در حلقة درس ابواسحاق اسفراينىد 418ق حاضر شد و پس از استاد خويش و به خواست وي، بر مسند او تكيه زد و ساليانى به تدريس علوم پرداخت ابن عساكر. عبدالقاهر از بسياري استادانديگر نيز درس آموخته، و حديث شنيده است كه از آن ميان مىتوان از ابواحمد عبدالله ابن عَدي، ابوبكر محمد بن حسن بن فورَك، ابوعمرو اسماعيل بن نُجَيد، ابوعمرو محمد ابن جعفر بن مَطَر و قاضى ابومحمد عبدالله بن عمر مالكى نام برد.
جامعيت علمى عبدالقاهر كه گفته مىشود 17 نوع از علوم را تدريس مىكرده است حلقه درس وي را به يكى از مهمترين حلقههاي درسى منطقة خراسان و محل توجه دانشجويان آن زمان بدل ساخته بود
شاگردان
از شمار شاگردان او، ابوبكر احمد بن حسين بيهقى، ابوالقاسم قشيري و امام الحرمين جوينى پر آوازه ترند.
اندك شواهد موجود، از سفرهاي عبدالقاهر به برخى شهرها مانند بلخ و ري حكايت دارد. بهنظر مىرسد كه اشتغال عمده او در اين سفرها، املاي حديث به خواهندگان آن و يا ارشاد و ايراد مناظرات كلامى بوده باشد.
سرانجام، عبدالقاهر براثر واقعهاي كه از آن با عنوان «فتنة تركمانان» ياد كردهاند، نيشابور را بهقصد اسفراين ترك كرد؛ اما چندي نگذشت كه در همانجا درگذشت و دركنار آرامگاه استادش ابواسحاق اسفراينى به خاک سپرده شد.
بر اساس گزارشى از ذهبى كه عبدالقاهر را در هنگام مرگ مردي كهنسال خوانده است، احتمالاً سن او در آن زمان، هفتاد و بيشاز آن بوده است؛ و از آنجا كه او در بغداد از ابنعدي درگذشته 365ق نيز حديث شنيده بود، شايد بتوان تولد او را در حدود سال350ق تخمين زد.
آثار
الف- چاپى:
اصولالدين، كه با نامالتبصرة البغدادية نيز شناخته مىشده است.
الفَرق بين الفِرَق،.
المللو النحل. اين اثر همچون كتاب الفرق به بيان آراء فرقههاي كلامى در دنياي اسلام پرداخته، و با ذكر فضليت اهل سنت و جماعت خاتمه يافته است.
الناسخ و المنسوخ.
ب- خطى:
تأويل المتشابهات فىالاخبار و الآيات. تفسير الاسماء و الصفات في الكلام و العلم الالهى
التكملة في الحساب.
ابطال القول بالتولد. بلوغ المدي في اصول الهدي.
التحصيل، در اصول فقه.
تفسير القرآن.
تفضيل الفقير الصابر على الغنى الشاكر.
روششناسىو رويكردها
عبدالقاهر بغدادي امروزه، به علت انتشار چند اثر كلامى از وي، شايد بيشتر به عنوان يك متكلم اشعري متعصب باز شناخته شود، در حالى كه به نظر مىرسد آراء او در زمينة فقه و به تبع آن، علم حساب كه در مباحث خاصى مانند باب ارث كاربرد داشت، بيشتر محل اعتنا بوده است. منابع كهن عبدالقاهر را از پيشروان دفاع از مذهب شافعى، بهويژه در مقابل حنفىمذهبان، بهشمار آوردهاند. هرچند كهجانبداري او از شافعى، گاه دور از افراط و تعصب نبوده است با اين حال، آراء فقهى وى همواره مورد توجه فقيهان و اصوليان بوده، و در آثار مختلف مورد بحث قرار گرفته است.
در واقع، آنچه از آثار عبدالقاهر در علم كلام به دست آمده است، از نظر محتوا متضمن مطلب تازهاي نيست. او كه از طبقة سوم شاگردان ابوالحسن اشعريد 24ق36/مبه شمار مىرود در آثار خويش به طور عمده به بازگويى مطالب اسلاف خود پرداخته است؛ چنانكه در آثار كلامى او، حتى اشارهاي به نام و عقايد قاضى عبدالجبار د 15ق025/م متكلم بزرگ معتزلى معاصر وي نمىتوان يافت. از اينرو، شايد بتوان گفت كه شهرت و اقتدار حوزة درسى وي در نيشابور، و بهطور كلى خطه خراسان بود كه بستر مناسبى براي ترويج تأليفات او فراهم آورد.
به هر حال، نكتة اساسى كه بايد مورد توجه قرار داد، آن است كه عبدالقاهر بناي خود را به طور اخص در كتاب الفرق بين الفرق بر نوعى بدعت در شيوة تبيين آراء كلامى نهاد كه مىتوان آن را فاصله گرفتن از طرح بىطرفانة عقايد ناميد.
به طور كلى، شيوة عبدالقاهر را در طرح مباحث كلامى، مىتوان در ضمن اين نكات مورد توجه قرار داد:
الف - انكار و تأويلهر آنچه بتوان در مورد مخالفان، نوعى كمالو فضيلت به شمار آورد. به طور نمونه، در اينباره مىتوان به آنچه عبدالقاهر دربارة واصل بن عطا، نظّام و جاحظ آورده است، اشاره كرد.
عبدالقاهر گاه اسامى افراد و گروهها را نيز از طريق توسل به صنايع لفظى و غير آن، دستاويزي براي تحقير و استهزا قرار داده است و هدف عمده او از اين همه، اثبات اين اصل است كه امامان و دانايان امت در همة علوم، تنها از ميان پيروان اشعري به ظهور رسيدهاند.
ب - كاربرد گستردة گزارشهاي جدلى و خطابى كه فايدهاي جز خاموش كردن دشمن يا خشنود كردن عوام ندارد. شيوة عبدالقاهر در برخى از اين موارد، ملزم ساختن حريف به مخالفت با حكمى فقهى است كه احتمالاً قابل مناقشه هم هست بسا كه او هدفى جز زشت جلوه دادن شخصيت رقيب نداشته است.
ج - ايجاد تفرقه در ميان قائلان به يك عقيده، از طريق پررنگ كردن تفاوتها در مشربهاي اعتقادي و تأكيد بر اختلاف آبشخور فرق مختلف.
د - بهكار بردن لحنى ستيزهجويانهو عنادآميز در بيان مطالب كه گاه آشكارا از شأن مباحث علمىدور مىشود.
ه - تكفير بىپرواي مخالفان و متهمساختن آنان به خروج از دين چنانكه گويى مرز ميان حقو باطل چنان روشن و فراخ است كه مىتوان كلام اشعري را در هالهاي روشن از حقانيت، و كلام ديگران را در حلقة تاريكى از ترديد و بطلان ديد.
و - نگرش به قضاياي كلامى نه از موقف جريانى سيال از ذهنيات و قضاياي بشري، بلكه از زاوية نصوصى كه به دلالت و استحكام آنها اطمينان كامل وجود دارد. وي عملاً به نفع نص دست از اجتهاد بر مىدارد -شيوهاي كه بيشتر از اصحاب حديث و اهل ظاهر به ظهور رسيده است و اين موضوعى است كه بازشناسى هويت عبدالقاهر متكلم را از عبدالقاهر فقيه مشكل مىكند.