ابن غلبون، عبدالمنعم بن عبیدالله
ابن غَلْبون، ابوالطيب عبدالمنعم بن عبيدالله، در 12 رجب 309ق، متولد شد. مسلك او شافعى بود.
نام | ابن غلبون، عبدالمنعم بن عبید الله |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 389 هـ.ق |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE14065AUTHORCODE |
وى در حلب زاده شد، در مصر سكنى گزيد و همان جا در 7 جمادىالاول 389ق، درگذشت. ابن غلبون در قرائت از استادانى مانند ابراهيم بن عبدالرزاق، محمد بن جعفر فريابى و ابن خالويه بهره برد و از عبيدالله بن حسين انطاكى، عدى بن احمد بن عبدالباقى اذنى و احمد بن محمد بن عماره دمشقى حديث شنيد. ابن سوار بهخطا محمد بن سنان شيزرى معروف به ابن سرج را از مشايخ او شمرده است.
ابن غلبون بعدها خود در اين دو رشته به تدريس پرداخت. برخى از شاگردان وى در قرائت عبارت بودند از: فرزندش ابوالحسن طاهر، مكى بن ابىطالب قيسى، ابوعمر طلمنكى، احمد بن نفيس و مقدسى جغرافىدان مشهور. در حديث نيز كسانى همچون عبيدالله بن احمد بن سخت رقّى، احمد بن ابراهيم بن كامل صورى، محمد بن جعفر ميماسى و حسن بن اسماعيل ضراب از وى بهره بردهاند.
وى هم از نظر وسعت آگاهى و دقت علمى و هم از نظر خصوصيات اخلاقى، مورد تمجيد پيشينيان قرار گرفته و وزير وقت ابوجعفر ابن فضل نيز بسيار او را احترام مىداشته است.
ابن غلبون در خصوص مسائل مربوط به قرائت، نظراتى ابراز داشته كه شاگردش مكى بن ابىطالب برخى از آنها را در کتاب «الكشف» بازگو كرده است.
او علاوه بر قرائت و حديث، در ادب و شعر نيز دستى داشته است؛ بهطورىكه برخى چون ثعالبى، ادب وى را ستودهاند و در منابع، ابياتى را از او نقل كردهاند.
مهمترين اثر او كه تاكنون نسخهاى از آن يافت نشده «الإرشاد» در قرائات هفتگانه است كه از اولين آثار مهم در اين زمينه شمرده مىشود و از همان زمان تأليف مورد عنايت مقريانى چون مهدوى و پس از آن مورد استفاده كسانى چون ابن بليمه قرار گرفته و ابن جزرى آن را يكى از مأخذ خود در گردآورى النشر قرار داده است.
اثر ديگرى از او با عنوان «الاستكمال لبيان مذاهب القراء السبعة في التفخيم و الإمالة» است.
همچنين رسالهاى خطى در خصوص استعاذه در گوتا موجود است كه بروكلمان آن را به ابن غلبون نسبت داده است، ولى چون اطلاعات كافى درباره مؤلف در نسخه مزبور ذكر نشده، سزگين انتساب اين اثر را به ابن غلبون مورد ترديد قرار داده است.
منابع مقاله
برگرفته از دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 4، ص364.