رؤية الله جل و علا
نام کتاب | رؤية الله جل و علا |
---|---|
نام های دیگر کتاب | رويه الله تبارک و تعالي
ضوء الساري الي معرفه رويه الباري |
پدیدآورندگان | دارقطنی، علی بن عمر(نويسنده)
ابوشامه، عبدالرحمن بن اسماعیل(نويسنده) ابن نحاس، عبد الرحمن بن عمر (نويسنده) مزيدي، احمد فريد (محقق) |
زبان | عربي |
کد کنگره | BP 219 /د2ر9 |
موضوع | احاديث اهل سنت - قرن 4ق.
رويت الهي کلام اهل سنت - قرن4ق. |
ناشر | دار الکتب العلمية |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | مجلد1: 2005م , 1426ق, |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE21198AUTOMATIONCODE |
رؤية الله جل و علا، ابوالحسن علی بن عمر دارقطنی شافعی (متوفی 385ق)، از جمله آثار کلامی اسلامی پیرامون موضوع رؤیت خداوند در قیامت است.
«رؤية الله تبارك و تعالی»، نوشته عبدالرحمن بن عمر بن نحاس (متوفی 416ق) و «ضوء الساري إلی معرفة رؤية الباري»، شهابالدین ابوشامه مقدسی شافعی (متوفی 665ق)، دو رساله دیگری است که به کتاب ضمیمه شده است.
احمد فرید المزیدی، تحقیق کتاب را به انجام رسانده است.
ساختار
کتاب اول، مشتمل بر شرح حال مختصر دارقطنی، مقدمه نویسنده و 317 روایت است که با ذکر راویان ارائه شده است. رساله ابن نحاس، مشتمل بر شرح حال وی و 18 روایت است. رساله ابوشامه مقدسی نیز مشتمل بر شرح حال وی، مقدمه نویسنده و هشت فصل است.
گزارش محتوا
کتاب با شرح حال مختصر دارقطنی آغاز شده است. ذکر نسب، تاریخ ولادت، توصیف ابن کثیر از وی، اشاره به تعدادی از آثار و تاریخ وفاتش، مطالبی است که با استناد به «سير أعلام النبلاء» و «تذكرة الحفاظ»، در یک صفحه مطرح شده است[۱].
مسئله رؤیت خداوند از موضوعات مهم کلامی است که پیرامون آن دو نظریه نفی و اثبات وجود دارد. گروهی دیدن او را در دنیا (بعضی در بیداری و بعضی در خواب و بیداری) و آخرت ممکن و گروهی دیگر چشم را در هر دو دنیا از دیدن او محروم میدانند. گروه دوم چون امکان رؤیت را نـفی مـیکنند، وقوع آن را که مبتنی بر امکان است نیز منتفی میدانند؛ ولی گروه اول که امکان اصل دیدن او را پذیرفتهاند، در وقوع آن به بحث پرداختهاند. مجسّمه که خدا را جسم میدانند، میگویند: رؤیت هم در دنیا واقـع شـده و هم در آخرت برای همه واقع میشود. ولی اشاعره که خدا را از جسم بودن تنزیه میکنند، میگویند: رؤیت در دنیا واقع نشده، ولی در آخرت نه خود رؤیت، یعنی دیده شدن با چشم که مـخصوص اجـسام اسـت، بلکه حاصل آن، یعنی عـلمی کـه در پی دیـدن با چشم پدید میآید و از علم با قوای ادراکی دیگر روشنتر است، فقط برای مؤمنین اتفاق میافتد. آنها میگویند انسان مؤمن در آخـرت خـدا را بـا چشم نمیبیند، ولی برایش همان علم جلیّ و حضوریای کـه بـا دیدن تحقق مییابد حاصل میشود[۲].
دارقطنی در این اثر، دلایل نقلی پیرامون این موضوع را گردآوری کرده است. در ابتدای کتاب، در دو حدیث اول با ذکر سند تفسیر ابن عباس از آیه وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى ﴿النجم: 13﴾ (و قطعاً بار ديگرى هم او را ديده است) را ذکر کرده و مشاهده پروردگار توسط حضرت محمد(ص) را منظور آیه دانسته است. اما در چند روایت بعد، دیدن با قلب و فؤاد اضافه شده است[۳].
پس از آن روایاتی از ابوسعید خدری، ابوهریره، ابوموسی اشعری، جابر بن عبدالله انصاری، انس بن مالک، جریر بن عبدالله بجلی و دیگران نقل شده است[۴].
ادلّه امـکان رؤیـت دو گونهاند: یکی ادلهای که مستقیماً امکان رؤیت را ثابت میکنند و دیگری ادلّهای که امکان را با ذکر وقوع رؤیـت در قـیامت نتیجه میدهند[۵]؛ بهعنوان مثال روایات فراوانی از جریر بن عبدالله بجلی در این رابطه نقل شده است؛ در روایت 102 چنین آمده است: «نزد پیامبر(ص) بودیم، پس آن حضرت به ماه شب چهارده نگاه کرد و فرمود: شما روز قیامت بهعیان خداوند را خواهید دید؛ همان گونه که این ماه را میبینید و برای دیدن به یکدیگر فشار نمیآورید یا ستم نمی کنید [بهطوریکه بعضی ببینند و بعضی دیگر نبینند] [۶].
در رساله ابن نحاس، شرح حال وی بهاختصار پیش از ورود به متن اثر ذکر شده است. از نسخه چاپشده در هند، بهعنوان اصل رساله استفاده شده است[۷].
اولین روایت این اثر نیز همان روایت جریر بن عبدالله در رؤیت خداوند با اندکی اختلاف است[۸]. در موارد بعدی نیز همین روایت جریر یا غیر آن با اسناد دیگری ذکر شده که ابن نحاس به جهت جلوگیری از تکرار با لفظ «نحوه» از ذکر متن روایت خودداری کرده است[۹].
رساله سوم نیز با شرح حال ابوشامه و اشاره به برخی از عناوین آثارش آغاز شده است. ابوشامه سپس در مقدمهاش به خوابی از ابوالحسن اشعری اشاره میکند با این مضمون که پیامبر(ص) را در خواب میبیند و آن حضرت از او میپرسد: آیا نه این است که در حدیث نوشتهای خداوند تعالی در آخرت دیده میشود؟ او پاسخ میدهد: بله یا رسولالله. حضرت میپرسد: پس چه چیز تو را از قائل شدن به آن بازمیدارد؟ او پاسخ میدهد: ادله عقلی من را بازمیدارد؛ لذا اخبار را تأویل میبرم و.... این حکایت را بهتفصیل ابن عساکر (متوفی 571ق) در «تبيين كذب المفتري في ما نسب إلى الإمام أبيالحسن الأشعري» که در دفاع از عقاید اشعریان نوشته شده، نقل کرده است. اکثر مفسرین، محدثین و متکلمین اهل سنت به تقریر این مسئله پرداخته و در حد علم و فهم خود آن را تبیین کردهاند؛ لذا نویسنده تصمیم گرفته که از هر گروه بهترین سخنانشان را گرد آورده و بهاختصار ارائه کند[۱۰].
در اولین فصل از این رساله به ادله قرآنی وقوع «رؤیت خداوند» در آخرت به نقل از منابع اهل سنت اشاره شده است. در فصل دوم به اخبار نبوی که تصریح به این موضوع دارند به نقل گروهی از صحابه چون ابوموسی اشعری اشاره شده است[۱۱].
در فصول دیگر ادله منکرین رؤیت مانند استناد به قول خداوند در پاسخ به موسی که فرمود: «هرگز مرا نخواهی دید» (الاعراف: 143) اشاره و نقد و بررسی شده است[۱۲].
نویسنده در فصل دیگری از این رساله به موضوع امکان دیدن خداوند در دنیا با چشم اشاره کرده و به نقل از ابوالقاسم قشیری در رسالهاش در باب اثبات کرامات اولیاء مینویسد: اگر گفته شود که آیا ممکن است که خداوند را با چشم طبیعی در دنیا به جهت کرامت ببینیم؟ پاسخ آن است که به قول قویتر امکان ندارد؛ چراکه علما بر این موضوع اجماع دارند[۱۳].
وضعیت کتاب
فهرست مختصر مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است. آدرس روایات و ارجاع به منابع در پاورقیهای کتاب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- حشمتپور، محمدحسین، «رؤیت خدا»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: پژوهشهای فلسفی - کلامی، زمستان 1385، شماره 30، صفحه 39 تا 66؛ به آدرس اینترنتی:
http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/449822