فن سماع طبیعی
نام کتاب | فن سماع طبیعی |
---|---|
نام های دیگر کتاب | شفا. فارسي. برگزيده. طبيعيات. برگزيده. سماع الطبيعي |
پدیدآورندگان | ابن سینا، حسین بن عبدالله(نويسنده)
فروغی، محمدعلی(مترجم) |
زبان | فارسي |
کد کنگره | B 434 /آ8 ف22 |
موضوع | حرکت (فلسفه) - متون قديمي تا قرن 14
علوم قديم فضا و زمان فيزيک - متون قديمي تا 1800م. فيزيک - متون قديمي تا قرن 14 |
ناشر | امير کبير |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1361ش , |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE13909AUTOMATIONCODE |
فن سماع طبیعی از کتاب شفا، ترجمه فارسی چهار مقاله از بخش طبیعیات کتاب شفای ابن سیناست که بزرگترین کتاب حکمت نظری است. فن سماع طبیعی در صدر کلیات طبیعیات قرار دارد.
مترجم کتاب (محمدعلی فروغی) در مقدمه، انگیزه خود در ترجمه کتاب شفا را اینگونه توضیح میدهد: «اینجانب که همه عمر گرفتار مشاغل دولتی بودم، از آنجا که به علم و معرفت عشق داشتم و نیز اشتیاق به اینکه تا بتوانم کار تحصیل علم را بر دانشپژوهان آسان کنم، تفنّن و تفریح خود را در تألیف و ترجمه کتب یافتم و از جمله هوسها که در دل پروردم این بود که حکمت قدیم و جدید را به دسترس طالبان علم بگذارم و چون در حکمت مشّاء کتابی معتبرتر از شفا نیست، با بال شکسته اندیشه بلندپروازی به سرم زد و بر آن شدم که هر اندازه از آن کتاب گرانبها را بتوانم به فارسی درآورم»[۱].
وی همچنین در گزینش بخش طبیعیات از کتاب شفا و فن سماع طبیعی مینویسد: «ابوعلی سینا در کتاب شفا پیروی تمام از ارسطو در نظر داشته و خواسته است فلسفه آن حکیم بزرگ را بشناساند و آن کتاب مشتمل بر منطق و طبیعیات و ریاضیات و الهیات است؛ یعنی مجموع معلوماتی که آن زمان حکمت نظری خوانده میشد. اینجانب منطق شفا را منظور نظر نساختم؛ زیرا فرورفتن در آن فن را با پهنایی که شیخ بزرگوار به آن داده بیضرورت میپندارم و از این فن همان اندازه که در مقدمات تحصیل میشود، کافی میدانم. از منطق که گذشتیم به طبیعیات میرسیم و در صدر آن فن سماع طبیعی است که در کلیات آن علم است و مطابق است با یکی از تصنیفهای معتبر ارسطو که معروف به فیزیک میباشد. پس در ترجمه شفا از سماع طبیعی آغاز کردم و اینک که آن قسمت به پایان رسیده، بهصورت کتابی مستقل به چاپ میرسد»[۲].
او همچنین در ترجمه کتاب، شیوه ترجمه تحتاللفظی و درعینحال سلیس و روان را برگزیده، مینویسد: «سلیقه اینجانب در ترجمه مخصوصاً در کتاب علمی چنین است که عین کتاب به فارسی درآورده شود و در این مورد نیز بر همین روش رفتم؛ چنانکه میتوان گفت ترجمه تحت لفظی است؛ زیرا منظورم این بود که کتاب شفا عیناً بیکموزیاد به فارسی درآید و اگر بنا بود حاصل معنی را بگویم، کتابی مستقل مینگاشتم و زحمت ترجمه را بر خود هموار نمیساختم؛ جز اینکه هرچند در سلاست عبارت فارسی کوشیدهام، چون تجاوز از اصل و دخل و تصرف در عبارات مصنف را روا نمیدانستم، گمانم این است که فهم آن آسان نباشد؛ زیرا که شفا از کتابهای مشکل علمی است؛ چون گذشته از اینکه مطالب خود دقیق و محتاج به تأمّل است، چنین مینماید و پیشینیان هم تصریح کردهاند که شیخ اجلّ در امر تصنیف اهتمام نداشته، بسیار بهسرعت مینگاشته و مراجعه و حک و اصلاح هم نمیکرده است. به این واسطه اطناب مملّ و ایجاز مخلّ و پیچیدگی عبارت و مطلب در آن بسیار است»[۳].
مترجم برای آسان شدن فهم کتاب، تدبیری بهکار برده و در آخر کتاب ملحقاتی بر اصل افزوده است. وی در ابتدای این ملحقات، اشکالات شفا و فعالیتهایش در جهت رفع آنها را اینگونه توضیح میدهد:
- از آنجا که مطالب شفا به شیوه پیشینیان یکسره نوشته شده؛ یعنی فقرات و مطالب و جملهها در هر فصلی، از یکدیگر جدا نیست، مطالب را آنسان که خود تشخیص داده متمایز ساخته و جملهها را از یکدیگر جدا نموده است. برای هر مطلبی نیز در حاشیه، عنوان مختصری گذاشته تا در آغاز مطالعه بر خواننده فیالجمله معلوم باشد که مطلب چیست.
- بوعلی سینا در این کتاب تکرار و درازی سخن را بیش از حد لزوم روا داشته است. مترجم برای رفع این مشکل برای هر فصلی، خلاصه، ترتیب داده است که خواننده اول بهواسطه آن خلاصه، اجمالاً مطالب را دریابد و به خواندن تفصیل آن در اصل کتاب شائق شود. وی بدین جهت که نخواسته عبارات خود را با آثار قلم شیخالرئیس آمیخته کند، خلاصهها را جمع کرده و پس از مقالات شفا آورده است. در این خلاصهها از مطالب اصل کتاب تجاوز نکرده و تا توانسته است همان ترتیبی را که شیخ در ایراد مطالب اختیار کرده رعایت نموده است، ولیکن در عبارت، مقید به متابعت شیخ نشده و کوشیده است که سلیس و روان باشد.
- از آنجا که عبارتنویسی شیخ، چنانکه باید سلیس و روان نیست و غالب مطالب را پیچیده و معقد بیان کرده است، مترجم برای رفع اشکال چون در ترجمه مقید بوده است که کاملاً از عبارات مصنف متابعت کند و هیچ تغییر و حذف و اضافه را جایز نمیدانسته، تصرفی در عبارات تا آنجا که مقدور بود نکرده است؛ لیکن هرجا لازم دانسته بر مطالب حاشیهها نوشته است؛ یعنی هرجا عبارت شیخ را موجز یا طویل یا پیچیده یافته، توضیح داده است. این حاشیهها و توضیحات را نیز به همان ملاحظه که در فقره سابق گفته شد، در متن نیاورده و همه را یکجا به آخر کتاب برده است. بسیاری از این توضیحات البته به روشن ساختن مطالب خلاصهها هم یاری میکند[۴].
فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.