نقش عقل در استنباط حكم شرعى
شيعه اماميه، عقل را در دايره كشف حكم داخل كرده است، اما نه بدين معنى كه عقل در همه زمينهها آزاد است و موجب بىنيازى از شرع مىشود. منظور از حجيت عقل، كاشفيت آن است نه مشرعيت آن. عقل، بر حسب معيارهاى خاص خويش، يقين پيدا مىكند كه آنچه درك نموده، حكم الهى است نه اينكه خود به تشريع حكمى اقدام كند.
عقل، در عرصههايى همچون تحسين و تقبيح، ملازمات عقلى، تنقيح مناط و تخريج مناط كاربرد دارد. در عرصه تحسين و تقبيح، در مواردى كه جزو احكام بديهى عقل عملى است، حكم عقل به نيكويى يا ناپسندى يك عمل، كاشف از حكم شرعى است. احكامى مانند برائت عقلى، اشتغال به تكليف در ظرف علم اجمالى، مرجحات باب تزاحم و... بر اين اساس به دست مىآيند. تنقيح مناط؛ يعنى عدم توجه به خصوصيات و اوصافى كه عرف، آنها را در موضوع، دخيل نمىبيند كه گاهى از آن، تعبير به الغاء خصوصيت يا مناسبت حكم و موضوع مىشود. حكم عقل، در باب ملازمات، در جايى است كه عقل، ملازمه بين دو وجوب يا دو حرمت را كه يكى در شرع وارد نشده، مىيابد كه ملازمه بين نهى از عبادت و فساد آن، از اين جمله است. در اين ميان، تخريج مناط، در نظام اصول فقه شيعه ممنوع است، اما در فقه اهل سنت جايز است.