در بارگاه نور

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    در بارگاه نور
    نام کتاب در بارگاه نور
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان انصاریان، حسین (نويسنده)
    زبان فارسی
    کد کنگره ‏BP‎‏ ‎‏188‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏8‎‏د‎‏4
    موضوع حج
    ناشر مشعر
    مکان نشر تهران - ایران
    سال نشر 1382 هـ.ش
    کد اتوماسیون 3897


    معرفى اجمالى

    «در بارگاه نور»، اثر حسين انصاريان (متولد خوانسار، 1323ش) است كه در آن، به چند پرسش درباره مناسك و آداب فريضه بزرگ الهى حج به‌صورت مستند و تحليلى پاسخ داده است.

    ساختار

    كتاب حاضر، از مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل مباحثى چند ذيل چندين عنوان بدون تقسيم به بخش و فصل و...) تشكيل شده است.

    روش نويسنده در اين اثر، استنادى و تحليلى است و از كتاب و سنت و اشعار عرفانى براى توضيح مطالب بهره برده است.

    گزارش محتوا

    برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:

    1. در مقدمه نويسنده چنين آمده است: بعثه مقام معظم رهبرى در سال 1375 در مراسم حج، پرسش‌هاى متين و گوناگونى درباره مناسك حج و ابعاد مختلف اين برنامه عبادى، سياسى و معنوى در مكه معظمه، به ياران و همراهان، كه در اين زمينه فعاليت‌هاى علمى دارند، ارائه داد.

    متن اين پرسش‌ها جهت پاسخ‌گويى، به اينجانب نيز واگذار شد. پاسخ به آنها چون نياز به مطالعه و فكر متمركز داشت و اين امكان در شهر مكه نبود، موكول به بازگشت به ايران شد. معاونت محترم آموزش و تحقيقات بعثه، وعده‌ام را با كرامت و خوش‌رويى پذيرفت و من در حد مطالعات و بررسى‌هايم در تفاسير، كتاب‌هاى حديثى و كتبى كه در مورد حج تأليف شده بود و فكر ناقص و محدود خودم، به‌صورتى كه زائران عزيز خانه حق بتوانند براى اين سفر الهى بهره لازم را ببرند، به آن پرسش‌ها پاسخ دادم.

    بعضى از پاسخ‌ها مختصر و برخى هم مفصل است. پاسخ‌هاى محكم و متين، محصولى است از آيات و روايات و ديگر پاسخ‌ها ميوه نارس فكر اينجانب است. پاسخ‌هاى متين و محكم را بر ديده قبول نهيد و از پاسخ‌هاى ديگر غمض عين كنيد... (مقدمه كتاب، ص5-6).

    2. با توجه به روايات، بايد گفت پيشينه تاريخى مراسم حج، ريشه در حيات دينى و معنوى آدم و انبياى الهى دارد و در ميان اقوام و ملل و جوامع و امم، آنان كه مؤمن به نبوت بودند اين مراسم را در جهت اقتداى به انبيا انجام مى‌دادند و كيفيت برنامه آنان همان برنامه پيامبران بود. اين معنا را نيز نبايد از نظر دور داشت كه هرگاه حاكميت نبوت به‌خاطر دورى مردم از انبيا و تسلط زورمداران بر مردم، ضعيف مى‌شد، رؤساى قبايل يا حاكمان ظلم‌پيشه برگزارى مراسم را، به‌صورتى كه مى‌خواستند جهت مى‌دادند و در آيين حج به اقتضاى هواى نفس خود كم و زياد ايجاد مى‌كردند و يا برنامه‌هايى را كه رنگ و بوى الهى نداشت به مراسم مى‌افزودند و از اين رهگذر، از زحمات مردم و انجام مناسك، سوء استفاده مى‌كردند... (متن كتاب، ص10).

    3. ميقات؛ يعنى وعدگاه؛ يعنى زمان كار و يعنى وقتى كه براى انجام برنامه‌اى تعيين شده است. ميقات، محل و زمانى است كه به انسان از طريق درونش و با جلوه دادن اعمال مخصوصى هشدار مى‌دهند وقت حركت است. وقت بيرون آمدن از لجن‌زار ماديت و بدخلقى و بدكارى است. ديگر محلى براى سكون و توقف نيست. سكون و توقف براى انسان، اين خليفه خدا در زمين، جا ندارد. وقت حركت است. ديگر توقف بس است. تو انسانى؛ نه كرمى در لجن‌زار شهوت و شكم. محروم ماندن از فيوضات حق بس است. وقت آن است كه به‌سوى او حركت كنى. آرى، به‌سوى او، به‌سوى بى‌نهايت، به‌سوى كرامت، به‌سوى حريت و حقيقت و عظمت و شرافت و خلاصه به‌سوى الله... (همان، ص45-46).

    4. عطاى او، ابراهيم را در دل آتش حفظ كرد و يوسف را از قعر چاه به عزيزى مصر رساند و ايوب را از بيمارى نجات داد و رسول اسلام را بر آن همه دشمنان پيروز ساخت. آنچه بخواهد، با تمام لطف به بندگانش عطا مى‌كند و هيچ‌يك از موجودات هستى قدرت مانع شدن از رسيدن عطايش را به بندگان ندارد؛ «... و هو للدعوات سامع...» و او شنواى دعا و راز و نياز و مناجات هر موجود زنده است. زبان تمام موجودات و راز و نياز همه عناصر هستى، به هر لغت و لحنى كه باشد، براى او معلوم است؛ زيرا معلم همه زبان‌ها به تمام خواهندگان، خود اوست.

    آنى تو كه حال دل نالان دانى احوال دل شكسته‌بالان دانى

    ؛

    گر خوانمت از سينه سوزان شنوى ور دم نزنم زبان لالان دانى

    .

    او از تمام بندگانش دعوت به راز و نياز و دعا و مناجات و تضرع و زارى نموده و به همه آنان وعده اجابت دعا داده است (همان، ص92-93).

    5. دين كه پشتوانه عقل و فطرت و وجدان است نيز با قاطعيت كامل، اين معنا را از جانب حق و انبيا و امامان به تمام موحدان بيدار دستور مى‌دهد و از آنان مى‌خواهد، تا اهل شرك و كفر براى خود عرصه جولان مى‌بينند، بر سرشان فرياد بكشند و با اين فرياد زمينه بيدارى غافلان را فراهم و ميدان نابودى شرك و كفر را آماده كنند. سكوت در برابر شرك و مشركان، بى‌تفاوتى در مقابل سردمداران كفر و نفاق، محصول جهل و غفلت و نشانه ضعف ايمان و سستى اراده انسان است.

    انبيا بدون خوف و ترس همراه با اهل توحيد و گاهى يكه و تنها بر سر اهل شرك فرياد زدند و از آنان با صداى رسا و نعره رعدآسا برائت و بيزارى جستند؛ «و إذ قال إبراهيم لأبيه و قومه إنني براء مما تعبدون» (زخرف: 26). ابراهيم با جسارت و جرئت و بدون خوف و ترس بر سر سرپرست خانواده خود و قومش يكه و تنها فرياد زد: «من از آنچه كه شما آن را عبادت مى‌كنيد بيزارم» (ر.ك: همان، ص119-120).

    6. زائرى از شهر تبريز در آستانه سفر به حج، از عارف عامل، صادق كامل، زاهد عابد و بيناى بيدار، حاج شيخ محمد بهارى همدانى تقاضاى دستورالعمل مى‌كند؛ آن مرد وارسته به او مى‌نويسد: اى خواهان وصول به خانه حق، بيدار باش كه حضرت احديت - جل شأنه العظيم - را بيوتات مختلفه مى‌باشد؛ يكى را كعبه ظاهرى گويند كه تو قاصد او هستى، ديگرى را بيت‌المقدس و ديگرى را بيت‌المعمور و ديگرى را عرش و هكذا، تا برسد به جايى كه خانه حقيقى اصلى است كه او را قلب نامند كه اعظم از همه اين خانه‌هاست... (همان، ص128-129).

    وضعيت كتاب

    براى كتاب حاضر، فقط فهرست تفصيلى مطالب در آغاز آن ذكر شده، ولى فهرست‌هاى فنى و حتى فهرست منابع نيز فراهم نشده است. اين اثر، مستند است و نويسنده، ارجاعات و استناداتش را به‌صورت پاورقى آورده است.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.


    پیوندها

    مطالعه کتاب در بارگاه نور در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور