أصول الحديث علومه و مصطلحه
نام کتاب | أصول الحديث علومه و مصطلحه |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | خطیب، محمد عجاج (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BP 109 /خ6الف6 |
موضوع | حدیث - تاریخ
حدیث - علم الدرایه حدیث - علم الروایه |
ناشر | دار الفکر |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1409 هـ.ق |
کد اتوماسیون | 21337 |
معرفى اجمالى
«أصول الحديث علومه و مصطلحه» تأليف محمد عجاج خطيب، كتابى است پيرامون جايگاه حديث و تدوين آن و نيز علوم مختلف و اصطلاحات گوناگون حديث.
كتاب به زبان عربى و مقدمه آن در سال 1387ق، نوشته شده است.
ساختار
كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در يك تمهيد و چهار باب و هر باب در چندين فصل، تنظيم شده است.
نويسنده در تبيين روش كار خود در تأليف كتاب، در تمهيد به اين نكته اشاره دارد كه علوم حديث، داراى انواع بسيارى است و پرداختن به آنها، بهصورت منفرد كارى است دشوار؛ لذا وى بهمنظور آسان نمودن بحث علمى و آسان گرداندن مطالعه و مذاكره براى طلاب، مباحثى را كه ارتباطى تنگاتنگ با يكديگر دارند تحت فصولى و آن فصول را تحت ابوابى جامع،گردآورى نموده است (تمهيد، ص12).
وى در توضيح و بسط مطالب، از امثله فراوانى استفاده نموده و در تمامى موارد به مصادر و منابع بحث خويش، اشاره كرده است. از آنجا كه غرض وى در اين كتاب، فقط بيان قواعد و اصول علم حديث مىباشد، تعرضى به آراى علما و مناقشات موجود در مسائل مختلف مربوط به اين علم، نكرده است (همان، ص12-13).
گزارش محتوا
در مقدمه، ضمن بيان موضوع كتاب (مقدمه، ص3)، به عناوين ابواب و فصول، اشاره گرديده است (همان، ص4-5).
در تمهيد، ابتدا به تعريف علم حديث و بيان اهميت آن پرداخته شده (تمهيد، ص7-10) و سپس، چگونگى پيداش اين علم (همان، ص10) و كثرت انواع آن، توضيح داده شده (همان، ص11) و در پايان، به بيان روش نويسنده در تأليف كتاب، پرداخته شده است (همان، ص12).
نويسنده باب اول را بهعنوان مدخلى براى ورد به بحث از سنت قرار داده و در آن، در ضمن پنج فصل زير، مباحث مربوط به سنت را مطرح نموده است:
1. معنى سنت: در اين فصل، ابتدا «سنت» در لغت و در شرع تعريف شده و سپس معناى آن در اصطلاح محدثين، علماى اصول فقه و فقها و نيز رابطه آن با عمل صحابه، مورد بررسى قرار گرفته است (همان، ص17-19).
«رابطه سنت و بدعت»، «معناى سنت نزد محدثين و منظور نويسنده از آن»، «معنى حديث، خبر و اثر»، «حديث قدسى» و «تعريف متن و سند از لحاظ لغوى و اصطلاحى» از ديگر مباحث اين فصل مىباشد (همان، ص23-32).
2. جايگاه سنت در تشريع: در اين فصل، نقش سنت در تشريع احكام الهى، ادله حجيت آن (ايمان به رسالت، قرآن، روايات و اجماع) و منزلت سنت نسبت به قرآن كريم بررسى شده است (همان، ص36-46).
3. حديث در عهد نبوى: نويسنده در اين فصل، ابتدا روش پيامبر(ص) را در تعليم و آموزش صحابه بيان نموده و سپس كيفيت برخورد صحابه با سنت آن حضرت و نيز عوامل مختلف انتشار حديث در آن دوران را بررسى نموده است. برخى از اين عوامل عبارتند از: نشاط رسول و جديت وى در تبليغ دعوتش، طبيعت اسلام و نظام جديدى كه بنا نهاد، نشاط اصحاب رسول در طلب علم و حفظ و تبليغ آن، سفيرانى كه آن حضرت به نواحى مختلف گسيل داشتند و... (همان، ص51-77).
4. حديث در عصر صحابه و تابعين (همان، ص79-88).
5. نشاط علمى در عصر صحابه و تابعين (همان، ص95-129).
باب دوم، داراى سه فصل مىباشد. در اين باب بهمنظور بررسى مسائل مربوط به تدوين حديث، وضعيت كتابت نزد عرب جاهلى مورد بحث قرار گرفته و سپس، از كتابت در عصر نبوى و صدر اسلام، سخن به ميان آمده است (همان، ص139-142). در ادامه، به معرفى آثارى كه در صدر اسلام پيرامون حديث و سنت، تدوين شده، از جمله صحيفههاى عبدالله بن عمرو بن عاص، جابر بن عبدالله انصارى و همام بن منبه پرداخته شده (همان، ص194-200) و سپس ديدگاه علمايى همچون محمد رشيد رضا و سيد حسن صدر بررسى و در نهايت، نظر خود نويسنده، بيان شده است (همان، ص307-218).
در باب سوم، در هفت فصل، برخى از علوم حديث، توضيح داده شده است. اين علوم به ترتيب عبارتند از: تحمل و اداى حديث؛ تاريخ روات؛ جرح و تعديل؛ غريب الحديث؛ مختلف الحديث و مشكل الحديث؛ ناسخ و منسوخ حديث و علم علل الحديث (همان، ص223-295).
در آخرين باب، در چهار فصل زير، از برخى اصطلاحات در علم حديث، سخن رفته است:
فصل اول، به حديث صحيح اختصاص يافته است. نويسنده در تعريف اين اصطلاح، ابتدا اقوال ابن صلاح و امام نووى را بررسى نموده و سپس، رأى خود را بيان كرده است. وى پنج شرط را براى حديث صحيح ذكر كرده است: اتصال سند؛ عادل بودن روات؛ ضابط بودن آنها؛ شاذ نبودن مروى و مرسله نبودن روايت (همان، ص304-305). در ادامه، از اقوال و مصنفات امام بخارى، مسلم، ابوداود سجستانى، ترمذى، نسائى و ابن ماجه بحث به ميان آورده است (همان، ص304-328).
در فصل دوم، به مطالب مربوط به حديث حسن، پرداخته شده است. از جمله مباحث اين فصل، عبارت است از: انواع حديث حسن، احتجاج به اين نوع از روايت، روشهاى ارتقاء روايت حسن به صحيح، مراتب حديث حسن و... (همان، ص331-335).
فصل سوم، به حديث ضعيف اختصاص يافته است. نويسنده در اين فصل، ابتدا به تعريف حديث ضعيف پرداخته و سپس انواع آن را نام برده و مختصرا، توضيح داده است. برخى از انواع اين حديث عبارتند از: مرسل، منقطع، معضل، مدلس، مضطرب، مقلوب، شاذ و... (همان، ص337).
در آخرين فصل، به اصطلاحات مشترك بين صحيح، حسن و ضعيف پرداخته شده است. برخى از اين اصطلاحات عبارتند از: مرفوع، متصل، مسند، معنعن، معلق، مفرد، غريب، مدرج و... (همان، ص355-375).
سه مبحث زير بهعنوان تتمه بحث، به مطالب كتاب ملحق شده است: تعريف موقوف و مقطوع، صحابه و تابعين (همان، ص380-450).
وضعيت كتاب
فهرست مطالب، بههمراه فهرست مهمترين مصادر و منابع مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.
پاورقىها توضيحى بوده و در آنها علاوه بر ذكر منابع، پيرامون برخى از كلمات و عبارات متن، توضيحاتى ارائه شده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.
پیوندها