العشق
معرفى اجمالى
رسالة القضاء و القدر از بوعلى و به زبان عربى است و زمان تأليف آن را سال چهار صد و چهارده تخمين زدهاند. اين رساله، حاصل مناظرهاى با يكى از اهل قدر كه منكر قدر مىباشد، است. مير داماد در كتاب قبسات، خواجه نصيرالدين طوسى در شرح اشارت و سيد احمد علوى در كتاب خود، به اين رساله، استناد كردهاند و آن را در رديف كتب معتبر و قابل استناد به حساب آوردهاند، امّا بعد از آنها و در دورههاى بعدى چنين عنايتى به اين اثر ارزشمند به چشم نمىخورد.
ساختار
رساله، فاقد هر گونه باببندى و فصلبندى و داراى عباراتى مغلق است.
اهل قدر
واژه اهل قدر، در دو جا مورد استفاده متكلمين قرار گرفته است: يكى در مورد جبريّون كه قائل به قضا و قدر الهى و عدم اختيار انسان مىباشند. ديگرى در مورد معتزله و منكران قدر مىباشد؛ يعنى كسانى كه به قدرت انسان قائلند و او را صاحب قدرت و اختيار در اعمال خود مىدانند.
گزارش محتوا
ابن سينا، در اين مناظره، در پى به كرسى نشاندن نظريه «لا جبر و لا تفويض بل امر بين امرين» است كه روايات و احاديث نيز ما را به آن مسير رهنمون گشتهاند، فلذا در بعضى از قسمتهاى اين مناظره، اشاره به سخافت قول اشاعره كه در مقابل معتزله بودهاند، اشاره مىكند تا ضمن محكوم كردن طرف مناظره، از ديدگاه مقابل آنان نيز تبرى بجويد.
بوعلى، مىگويد: مصدر هر فعلى طاعت شوق است، بلكه هر اراده و اختيارى، حادث و داراى آغاز است و هر چه چنين باشد سببى دارد، آنگاه اين استدلال را تا آنجا ادامه مىدهد كه واجب الوجود شدن اراده، پيش از موجود شدنش، به اثبات برسد. در ادامه رساله، حدود اراده انسان را تبيين كرده و آن شخصى معتزلى را كه انسان را موجودى با اراده مطلق مىپندارد، به طريق مستقيم راهنمايى مىكند.